در
کتابخانه
بازدید : 483369تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Collapse راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Expand پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در جلسه ی پیش عرض كردیم كه ما در میان راههای فلسفی سه راه كلی را ذكر می كنیم: راه ارسطویی، راه سینوی و راه صدرایی كه خود مرحوم صدر المتألهین اسم آن را «برهان صدّیقین» گذاشته است كه این كلمه هم خودش تاریخچه ای دارد. راهی كه او گفته است از جهاتی به یك برهان خیلی معروف در دنیای اروپا بی شباهت نیست، كه اول باریكی از علمای مسیحی به نام «آنسلم» (كه در قرن یازدهم میلادی و پنجم هجری و تقریبا معاصر با خیام یعنی در حدود 100- 150 سال بعد از ابن سینا بوده است) آن را ذكر كرده و به «برهان وجودی» معروف شده است. بعد خود فرنگیها در اطراف آن برهان خیلی نفی و اثبات كرده اند، بعضیها قبول كرده اند، بعضیها رد كرده اند. من دلم می خواهد قبل از آنكه ما برهان صدر المتألهین را در این زمینه نقل كنیم، حرف این شخص را نقل كنیم و حرف كسان دیگری كه در این زمینه بحث كرده اند. این برهان در جاهای متعددی (كتابهای عربی و فارسی) نقل شده است.

یكی از افرادی كه نسبتا خوب و واضح نقل كرده، فروغی در سیر حكمت در اروپا است. من برهان آنسلم را از جاهای متعدد این كتاب برایتان می خوانم. فروغی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 212
می گوید:

«از همه ی برهانها كه آنسلم بر اثبات ذات باری آورده، آن كه بیشتر مذكور می شود و موضوع مباحثات بسیار واقع شده، آن است كه معروف است به «برهان وجودی (یا ذاتی) » از این قرار: همه كس حتی شخص سفیه تصوری دارد از ذاتی كه از آن بزرگتر ذاتی نباشد. » گفته است تصور ذات اعلی كه مافوق همه ی ذاتها باشد و به عبارت دیگر تصور كامل مطلق را همه كس دارد. در این مقدمه ی او بحثی نیست. كسی هم به اینكه انسان می تواند كامل مطلق را تصور كند ایراد نگرفته. بعد می گوید:

«چنین ذاتی البته وجود هم دارد، به دلیل اینكه ما تصور كمال مطلق و كامل مطلق را داریم (چه ملازمه ای است میان این و آن؟ این طور می گوید: ) [1] زیرا اگر وجود نداشته باشد، بزرگترین ذاتی كه به تصور آید كه وجود داشته باشد، از او بزرگتر است و این خلف است. » می گوید من ذاتی را تصور می كنم كه از او بزرگتر و كاملتر نباشد، این یا وجود دارد یا وجود ندارد، اگر وجود دارد كه همان است كه من می گویم، اگر وجود ندارد پس ذاتی كه بزرگترین ذاتها باشد و وجود هم داشته باشد، از ذاتی كه بزرگترین ذاتها باشد و وجود نداشته باشد كاملتر است. پس كاملتر از آنچه كه من تصور كردم فرض شد و این خلف است [2]. [بعد می گوید] :

«پس یقینا ذاتی هست كه هم در تصور، هم در حقیقت، بزرگترین ذات باشد و او خداست. » این حرف را این مرد گفته است و اروپاییها بیش از ده قرن روی آن بحث كرده اند. بعد دكارت همین حرف را به صورت دیگری گفته است كه آن را برای شما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 213
می خوانم. اینها را می گویم برای اینكه مقایسه ای میان طرز فكر غربیها و شرقیها به عمل بیاید.


[1] . جمله ی داخل پرانتز از استاد است.
[2] . خلف یعنی آنچه كه من فرض كردم پس خودش خودش نیست. (آن ذاتی كه من تصور كردم كه بزرگترین ذاتهاست، بزرگترین ذاتها نیست) . اول یك چیزی را فرض می كنیم، بعد روی عارضش می گوییم فلان چیز به عوارضش هست، چون اگر نباشد لازم می آید نقیض آنچه كه فرض كردیم در حالی كه خود آن را فرض كردیم.

پس با وجود اینكه این را فرض كردیم، نمی شود نقیضش باشد، پس خودش اصل است، پس آن لازم هم برایش درست است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است