در
کتابخانه
بازدید : 483370تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Expand راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Collapse پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
Expand 1توحید و تكامل 1توحید و تكامل
Collapse 2توحید و مسأله ی شرور2توحید و مسأله ی شرور
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما قسمت اول: مسأله ی تفكیك ناپذیری [خیرات و شرور] ، این یك حقیقت و حرف درستی است. ببینید، این عالمی كه ما در آن هستیم، عالم ماده است، عالم حركت است، عالم تغییر و تبدّل است، عالم تضاد و تزاحم (تزاحم علل با یكدیگر) است، یعنی این خصوصیات لازمه ی ذات این عالم است، نه اینكه لازمه ی ذات هستی است، می تواند عالمی باشد كه در آن عالم، حركت اصلا نباشد (از باب اینكه از اول پر و كامل آفریده شده باشد) ، عالمی كه در آنجا به عبارت دیگر نور باشد و ظلمت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 286
اصلا وجود نداشته باشد، و چنین عوالمی هم در هستی وجود دارد. الهیون معتقد به یك چنین عوالمی هستند، چه در ما قبل این عالم و چه در ما بعد این عالم. هستی از مبدأ كل كه فائض می شود، به حكم طبیعت علّیت و معلولیت و به حكم طبیعت خودش، مرتبه به مرتبه نازلتر می شود [1]. خواه ناخواه می رسد به مرتبه ای كه وجود آن قدر ضعیف است كه با نیستی آمیخته است. عالمی كه ما اكنون در آن هستیم، آخرین تنزّل نور وجود و آخرین حدّ قوس نزول است، منتها عالم كمال و تكامل است، هستی در همین عالم رو به تكامل و پر كردن نیستیها می رود كه باز بر می گردد روی قوس اول خودش، بر می گردد به هستی اول(إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ) [2].

اینكه عرض كردم كه در عالم ما هستی با نیستی توأم است و لازمه ی ذات این عالم این است كه هستی و نیستی با یكدیگر توأم بشود و بعد عرض كردم كه عوالم دیگری هست [كه چنین نیست ] ، برای این است كه كسی خیال نكند اصلا لازمه ی هستی این است، نه، لازمه ی اصل هستی، نامحدودیت و اطلاق است، هستی در ذات خودش نیستی را طرد می كند ولی هستی در مراتب نزول خودش كه لازمه ی معلولیت است [با نیستی توأم است ] . لازمه ی هر معلولیتی [3] این است كه مرتبه ی بعدی ناقصتر باشد. خود این نقصان، راه یافتن عدم است. باز از آن مرتبه به مرتبه ی دیگری كه از آن ناقصتر است نزول می كند، تا می رسد به دنیای ما، یعنی حالتی كه به آن می گوییم «ماده» كه همان قوّه ی محض است و از هستی فقط این حظّ و مرتبه را دارد كه بالقوه است، می تواند هستیهای دیگر را به خود بپذیرد. این «می تواند بپذیرد» مبدأ اصل حركت می شود و حركت لازمه ی ذات این عالم است. «این عالم، عالم حركت آفریده شده است» یعنی اصلا قوامش به تدریج است، نه اینكه عالم را اول قلمبه آفریده اند، بعد كشش داده اند تا حركت پیدا كرده است، یا عالم را در لازمان آفریده اند، بعد این زمان را كش داده اند تا شده است زمان. زمان و حركت و تغییر و تدریج و. . . لازمه ی ذات عالم است. تأثّر و قبول كردن اثر از دیگری لازمه ی ذات این عالم است، یعنی ماده ی این عالم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 287
كه اثر را می پذیرد، آن دیگر ماده آفریده شده، پذیرنده آفریده شده، غیر از این هم نمی توانسته آفریده شود. آن كه غیر از این است، در غیر این عالم است، در جای دیگر است، در مرتبه ی دیگری از وجود است. ماده همین است، اثر می پذیرد، هم اثر مناسب می پذیرد، هم اثر ضد خودش را می پذیرد.


[1] . لازمه ی معلولیت، تأخّر معلول از علت است (تأخّر وجودی) .
[2] . بقره/157.
[3] . معلولیت واقعی غیر از معلولیتی است كه ما در عالم ماده می گوییم (كه اصطلاحا علتهای اعدادی گفته می شود) ، معلولیتی است كه معلول از ذات علت ناشی شده باشد و علت، منشأ ایجادی آن باشد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است