در
کتابخانه
بازدید : 483223تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Expand راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Collapse پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
Expand 1توحید و تكامل 1توحید و تكامل
Collapse 2توحید و مسأله ی شرور2توحید و مسأله ی شرور
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث دوم كه بحثی قدیمی تر و مهمتر از این مبحث است و عمومی تر هم هست (یعنی برای اشخاص بیشتر مطرح می شود) مسأله ی بدیها و بی نظمی ها در كار عالم است. می گویند در مقابل دلیلهایی كه شما از نظر نظم عالم می آورید و آنها را دلیل بر وجود خالق عالم مدبّر حكیم صانع می دانید، یك عده دلیلهای دیگر هم در عالم در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 277
جهت خلاف وجود دارد، شما دلیلهای یك طرف را ذكر می كنید ولی این دلیلها را هیچ ذكر نمی كنید، و لا اقل این است كه وقتی انسان آن دلیلها و این دلیلها را نگاه می كند، ناچار می شود كه متوقف بشود و این مسأله برایش به صورت یك مجهول و یك امر لاینحلّی باقی بماند، بنابراین شكاك بشود و بگوید اصلا این مسأله یك مسأله ی غیر قابل حلی است. می گویند غیر از آن جنبه ای كه ما در عالم نظاماتی می بینیم، یك بی نظمی ها و شرور و بدیهایی هم در عالم می بینیم كه اینها هم با این كه خدایی در عالم كارفرما باشد (آن طوری كه الهیون می گویند) سازگار نیست. بهترین دلیلش این است كه هر كسی در این دنیا، حتی خود الهیون و پیروان ادیان همیشه از وجود بدیها در عالم شكایت دارند و همیشه طالب تغییر وضع موجود هستند، حال یا با عمل یا با دعا، همیشه از كار عالم شكایت دارند، منتها اگر ابا داشته باشند و شرم كنند از اینكه مستقیما خدا را به عنوان مسئول معرفی كنند، پای روزگار را به میان می كشند و می گویند روزگار چنین است و چنان است یا دنیا چنین و چنان است، چرخ را كج رفتار و فلك را كج مدار [می دانند] و این چیزهایی كه گفته اند. كمتر یك افراد شجاعی مثل خیام پیدا می شوند كه اول از چرخ و فلك شكایت می كنند، بعد می گویند نه بابا، اصلا چرخ و فلك هم گناهی ندارد، اگر گناهی هست، از بالاتر از چرخ و فلك است. می گوید:

ای چرخ فلك خرابی از كینه ی توست*بیدادگری شیوه ی دیرینه ی توست ای خاك اگر سینه ی تو بشكافند*بس گوهر قیمتی كه در سینه ی توست از این جور اشعار كه خطابش به چرخ و فلك است زیاد است، ولی یك جای دیگر می گوید:

اجرام كه ساكنان این ایوانند*اسباب تردّد خردمندانند هان تا سر رشته ی خرد گم نكنی*كآنان كه مدبّرند سرگردانند [می گوید] اصلا خود اینها هم سرگردان هستند و در كار خودشان حیرانند.

بدیهای عالم همین مصائبی است كه ما در دنیا می بینیم. اینهمه مصائب در دنیا وجود دارد، مرگ وجود دارد، اصلا خود مرگ چرا باید باشد؟ اگر حیات هست چرا مرگ در كنارش وجود دارد، اگر هستی هست چرا نیستی در كنارش وجود دارد، اگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 278
جوانی هست چرا پیری در كنارش وجود دارد؟ فقرها چرا وجود دارند، ظلمها و بیدادگریها چرا وجود دارند، جهلها و نادانیها چرا وجود دارند؟ انواع بدیها و بی نظمی ها و بی حسابی هایی كه در كار عالم می بینیم، چه آنچه كه در زندگی انسانها وجود دارد و چه آنچه كه در زندگی غیر انسانها (در حیوانها و در چیزهایی كه انسانها مسئول آن نیستند) می بینیم، مثلا این زلزله ها چرا وجود دارند؟ اگر این عالم روی نظم و حسابی باید اداره بشود، برای چیست كه ناگهان زلزله ای پیدا می شود و ولایتی را خراب می كند و اینهمه افراد بی تقصیر بی گناه را زیر آوار می برد؟ چرا یك دفعه وبایی پیدا می شود و دیگر صغیر و كبیر و پیر و جوان و بی تقصیر و با تقصیر را از پیش درو می كند و می برد؟ بلكه به طور كلی موجودات عالم از نظر روزی خواری بلاتكلیف هستند، روزی خوار در دنیا آفریده شده است و حال آنكه روزی به قدر كفایت وجود ندارد. چون روزی به قدر كفایت وجود ندارد، نظامی كه به وجود آمده است نظام درندگی و تنازع بقاست، حیوانات خودشان همدیگر را می خورند، جاندارها كه همه باید خودشان روزی داشته باشند، چون روزی شان كمتر از مقدار [لازم ] است، خودشان همدیگر را می خورند و علت اینكه این تعداد از موجودات در دنیا باقی مانده اند، كمی روزی است و اگر روزی به قدر كافی در دنیا وجود می داشت، تعداد آنچه كه خلق می شدند و به وجود می آمدند سر به فلك می زد.

این اشكال خیلی معروفی است كه بیش از این هم می شود در اطراف آن شرح و بسط داد و خیلی هم در این زمینه گفته شده است. از قدیم و جدید، شعرا و ادبا و غیر اینها به صورت اعتراض یا به صورت جدی و شوخی، هر طور بوده است به شكلهای مختلفی در این زمینه شعرها گفته اند و حرفها زده اند [1]. این است صورت اشكال. این اشكال به شكلهای مختلفی طرح شده است و مخصوصا اروپاییها (هر جا كه ما در گفته های آنها دیده ایم) این اشكال خیر و شر، اشكال شرور و مصائب و بدیها را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 279
دنیا یك اشكال لا ینحل تلقی كرده اند كه اساسا نمی شود به آن جوابی داد. حكمای اسلامی مبحثی در «الهیات» طرح كرده اند به عنوان «مسأله ی خیر و شر» و خواسته اند به این اشكال جواب بدهند. اول باید جنبه های مختلف این اشكال را عرض كنیم كه آنها هم از آن جنبه ها وارد شده اند، تا بعد ببینیم مسأله به چه صورت در می آید.


[1] . در حدود سی چهل سال پیش، یك شاعر شیرازی به نام بهمنی اشعار خیلی شیرینی در این زمینه گفته بود در قالب قطعه ای تحت عنوان «اعتراض به خلقت» . گویا این اشعار در یك انجمن ادبی مطرح بوده است. سرهنگ اخگر - كه یك وقت وكیل مجلس شورای ملی بود- اولا خودش منظومه ای در جواب او گفته بود و بعد هم شعرهای او را به مسابقه گذاشته بود. تقریبا از تمام ایران نویسنده ها و شخصیتهای آن وقت به او جواب داده بودند. جوابها هم اغلب جواب حسابی نبود. تمام این جوابها به صورت كتابی به نام «اسرار خلقت» در آمده و همان وقت هم چاپ شده است كه موجود است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است