انسان حالتی دارد كه از یكنواختی ملول می شود، طالب تجدّد و تنوّع است.
تجدّد و نوخواهی، احتیاجی است در وجود بشر. امّا اینكه رمز این كار چیست، چرا
بشر در كمال اشتیاق چیزی را طلب می كند و همین كه به او رسید از شدّت و هیجانش
كاسته می شود، كم كم به سردی و خستگی و احیاناً به تنفّر و انزجار منتهی می شود،
مطلبی است كه امشب نمی خواهم وارد بحث آن بشوم.
بعضی گمان می كنند كه این خصیصه، ذاتی بشر است. بشر همیشه مشتاق و
آرزومند چیزهایی است كه ندارد. داشتن، مدفن عشق و علاقه و خواستن است. امّا
بعضی دیگر نظر دقیق تری دارند. می گویند اگر واقعاً چیزی مطلوب غریزی و ذاتی
بشر باشد، ممكن نیست كه وصال او را سرد و افسرده كند. در نهاد و غریزه ی بشر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 368
معشوق و محبوبی كامل تر و عالی تر است؛ محبوبی كه كمال لا یتناهی است. به دنبال
هر محبوبی كه می رود، در حقیقت، نشانی از محبوب اصلی و واقعی خود در او می بیند
و به گمان محبوب اصلی به سراغ او می رود، امّا پس از وصال چون خاصیّت آن
محبوب اصلی را در او نمی بیند و احساس می كند كه این موجود قادر نیست خلأ
وجودی او را پر كند، به سراغ محبوبی دیگر می رود، و همین طور. . . مگر آنكه روزی
به محبوب اصلی و حقیقی خود نائل گردد؛ آن وقت به كمال واقعی خود كه اتّصال به
كمال لا یتناهی است، خواهد رسید و در بهجت و سعادت كامل غرق می گردد و برای
همیشه آرام می گیرد و دیگر خستگی و افسردگی و كسالت در او راه نمی یابد
(أَلا
بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ) [1].
قرآن كریم درباره ی بهشت می فرماید:
«لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً» [2] یعنی این تفاوت میان
نعمتهای آخرت و این دنیا هست كه در این دنیا انسان طالب تحوّل و تغیّر است، امّا در
آخرت طالب تغیّر و تحوّل و نو شدن و عوض شدن نیست.
به هر حال، مسلّماً انسان در این دنیا طالب تجدّد و تنوّع است. تجدّد موجب
انبساط و شكفتگی خاطر می گردد، خصوصاً اگر آن تجدّد و تنوّع در جهت حیات و
تازگی زندگی باشد. تجدّد و تنوّع، كدورت و ملال را از خاطر می زداید.
هر زمان نو صورتی و نو جمال
تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
در تشریع نیز این نكته رعایت شده، در هفته، روزی و در سال، ماهی برای
عبادت اختصاص داده شده است؛ یعنی تشریع به بدرقه ی تكوین رفته است. روز جمعه
در هفته، و ماه رمضان در سال، اوقات تجدید حیات معنوی و زدودن خاطر از ملالها و
كدورتهای مادّی است. در حدیث است:
لكلّ شی ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان
[3].
هر چیزی بهار و فصل تجدید حیاتی دارد؛ بهار و فصل تجدید حیات قرآن در دل اهل
ایمان، ماه رمضان است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 369
علی (ع) می فرماید:
تعلّموا القرآن فإنّه ربیع القلوب
[4].
قرآن را بیاموزید كه بهار دلها قرآن است.
بهار طبیعی را خورشید به وجود می آورد كه پس از مدّتی دوری و فاصله، با اشعّه ی
گرم خود طبیعت مرده را زنده و زمین خفته را بیدار می كند؛ و بهار معنوی را خورشید
تابنده ی قرآن در دلهای مرده و روحهای افسرده ایجاد می كند. هم از فرصت بهار معنوی
باید استفاده كرد و هم از فرصت بهار طبیعی. رسول اكرم (ص) درباره ی بهار معنوی
- یعنی ماه مبارك رمضان- فرمود:
فاسئلوا اللّه بنیّات صادقة و قلوب طاهرة أن یوفّقكم لعبادته و تلاوة كتابه
[5].
از خداوند با نیّتهای جدّی و راستین و با دلهای پاك بخواهید كه توفیق بندگی و
تلاوت كتاب الهی به شما عنایت كند.
[1] . آری، با یاد خدا دلها آرامش گیرد. (رعد/28)
[2] . نعمتهای بهشت چنان است كه هیچ گاه بهشتیان تغییر و تبدیل آن را خواستار نباشند. (كهف/108)
[4] .
نهج البلاغه، خطبه ی 109. و در آن چنین است: «و تعلّموا القرآن فإنّه أحسن الحدیث، و تفقّهوا فیه فإنّه ربیع القلوب. »
[5] .
عیون أخبار الرضا علیه السّلام، ج /1ص 295، و به جای «لعبادته» ، «لصیامه» آمده است.