اینكه حقیقت حیات و زندگی چیست، مطلبی است كه هنوز دانش بشر پرده از
روی آن بر نداشته، و به عقیده ی یك عدّه از اهل تحقیق هیچ گاه هم از این راز پرده
برداشته نخواهد شد؛ زیرا به عقیده ی این دسته، حقیقت حیات و حقیقت وجود یكی
است. همان طوری كه حقیقت وجود قابل تعریف و تحدید و تصوّر نیست، حقیقت
حیات و زندگی نیز قابل تعریف و تصوّر نیست؛ و همان طوری كه حقیقت وجود دارای
مراتب شدید و ضعیف و اشدّ و اضعف است، حقیقت حیات نیز همین طور است. هر
موجودی به اندازه ی حظّ و بهره ای كه از وجود دارد از حقیقت حیات و زندگی بهره مند
است. زنده شدن زمین و هر موجود مرده ی دیگر عبارت است از یافتن یك درجه ی عالی تر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 371
و كامل تر از حیات. مرده ی مطلق وجود ندارد، مرده ی مطلق، معدوم مطلق است.
در عین حال، با اینكه حقیقت حیات بر بشر مجهول است و یا غیر قابل درك
است، آثار حیات و زندگی از همه چیز نمایان تر و آشكارتر است. با اینكه خود حیات
و زندگی را احساس نمی كنیم- یعنی خود حیات را نمی بینیم، لمس نمی كنیم،
نمی چشیم- ولی آثارش را می بینیم و لمس می كنیم. آثار حیات ظاهر است و خود
حیات باطن. ما از این ظاهر به وجود آن باطن پی می بریم؛ از این قشر و از این پوست
به آن لبّ و مغز می رسیم.