در
کتابخانه
بازدید : 105461تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولاء محبت یا ولاء قرابت به این معنی است كه اهل البیت، ذوی القربای پیغمبر اكرم اند و مردم توصیه شده اند كه نسبت به آنها به طور خاص، زائد بر آنچه ولاء اثباتی عام اقتضا می كند، محبّت بورزند و آنها را دوست بدارند. این مطلب در آیات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 272
قرآن آمده است و روایات بسیاری نیز در این زمینه از طرق شیعه و اهل سنّت وارد شده كه محبّت اهل البیت و از جمله علی (علیه السّلام) را یكی از مسائل اساسی اسلامی قرار می دهد و قهراً در این مورد، دو بحث به وجود می آید:

*اوّل اینكه چرا در موضوع اهل البیت، اینهمه توصیه شده است كه مردم به آنها ارادت بورزند و این ارادت و محبّت را وسیله ی تقرّب به خداوند قرار دهند؟ گیرم همه ی مردم اهل البیت را شناختند و به آنها محبّت و ارادت واقعی پیدا كردند، چه نتیجه و خاصیّتی دارد؟ دستورهای اسلامی همه مبنی بر فلسفه و حكمتی است. اگر چنین دستوری در متن اسلام رسیده باشد قطعاً باید حكمت و فلسفه ای داشته باشد.

پاسخ این پرسش این است كه دعوت به محبّت اهل البیت، و به عبارت دیگر ولاء محبّت اهل البیت، حكمت و فلسفه ی خاص دارد، گزاف و گتره نیست، پاداش به رسول اكرم یا به خود آنها نیست. قرآن كریم از زبان رسول اكرم تصریح می كند كه پاداشی كه از شما خواستم- یعنی مودّت ذوی القربی- فایده اش عاید خود شماست.

ولاء محبّت، مقدّمه و وسیله ای است برای سایر ولاءها كه بعداً توضیح خواهیم داد. رشته ی محبّت است كه مردم را به اهل البیت پیوند واقعی می دهد تا از وجودشان، از آثارشان، از سخنانشان، از تعلیماتشان، از سیرت و روششان استفاده كنند. بعلاوه در كتاب جاذبه و دافعه ی علی علیه السّلام درباره ی خاصیّتهای عشق و محبّت، و مخصوصاً عشق و محبّت به پاكان و اولیاء حق كه انسانساز است و عامل بسیار ارزنده ای است برای تربیت و برای به حركت آوردن روحها و زیر و رو كردن روحیّه ها، مفصّلاً بحث كرده ایم و در اینجا تكرار نمی كنیم.

*دوّم اینكه آیا ولاء محبّت از مختصّات شیعیان است یا سایر فرق اسلامی نیز به آن اعتقاد دارند؟ در جواب باید گفت كه ولاء محبّت از مختصّات شیعیان نبوده، سایر فرقه های مسلمان نیز به آن اهمّیّت می دهند. امام شافعی كه از ائمّه ی چهارگانه ی اهل سنّت است در اشعار معروف خود می گوید:

یا راكبا قف بالمحصّب من منی
و اهتف بساكن خیفها و النّاهض
سحرا اذا فاض الحجیج الی منی
فیضا كملتطم الفرات الفائض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 273
ان كان رفضا حبّ آل محمّد
فلیشهد الثّقلان أنّی رافضی
[1] ای سواره! در سرزمین پر سنگریزه ی منی بایست و سحرگاه فریاد كن به آنكه در خیف ساكن است و به آنكه حركت كرده است- آنگاه كه حجّاج از مشعر به منی حركت می كنند و كثرت جمعیّت مانند رود فرات موج می زند- كه اگر محبّت آل محمّد «رفض» [2] شمرده می شود پس جنّ و انس گواهی دهند كه من «رافضی» (3) می باشم.
و هم او می گوید:

یا آل بیت رسول اللّه حبّكم
فرض من اللّه فی القرآن أنزله
یكفیكم من عظیم الفخر انّكم
من لم یصلّ علیكم لا صلاة له [3]
ای اهل بیت رسول! دوستی شما فریضه ای است از جانب خداوند كه در قرآن آن را فرود آورده است. از فخر بزرگ، شما را این بس كه درود بر شما جزء نماز است و هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل است.
و هم او می گوید:

و لمّا رأیت النّاس قد ذهبت بهم
مذاهبهم فی أبحر الغیّ و الجهل
ركبت علی اسم اللّه فی سفن النّجا
و هم اهل بیت المصطفی خاتم الرّسل
و امسكت حبل اللّه و هو ولاؤهم
كما قد امرنا بالتّمسّك بالحبل [4]
چون مردم را دیدم كه راههاشان آنها را در دریاهای گمراهی و جهالت انداخته است، به نام خدا سوار كشتی نجات شدم؛ همانا اهل بیت مصطفی خاتم رسولان آن كشتی نجات اند، و به ریسمان خدا كه ولاء آنهاست چنگ زدم همچنانكه دستور به ما داده شده كه به این ریسمان چنگ بزنیم.
زمخشری و فخر رازی كه در بحث خلافت به جنگ شیعه می آیند، خود راوی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 274
روایتی هستند در موضوع ولاء محبّت. فخر رازی از زمخشری نقل می كند كه پیغمبر فرمود:

من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیدا، الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مغفورا له، الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات تائبا، الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستكمل الایمان. . . [5]
هر كس كه بر دوستی آل محمّد مرد، شهید مرده است؛ هر كس كه بر دوستی آل محمّد مرد، آمرزیده مرده است؛ هر كس كه بر دوستی آل محمّد مرد، توبه كار مرده است؛ هر كس كه بر دوستی آل محمّد مرد، مؤمن و كامل ایمان مرده است. . .

ابن فارض، عارف و شاعر غزلسرای معروف مصری- كه در ادبیّات عرب همچون حافظ در زبان فارسی است- در غزل معروف خود كه با این بیت آغاز می شود:

سائق الاظعان یطوی البید طیّ
منعما عرّج علی كثبان طیّ
می گوید:

ذهب العمر ضیاعا و انقضی
باطلا ان لم أفز منك بشی
غیر ما اولیت من عقدی و لا
عترة المبعوث حقّا من قصی
خدایا! اگر من به وصال تو نائل نشوم عمرم ضایع و باطل گذشته است. اكنون جز یك چیز، چیز دیگر در دست ندارم و آن همان پیوندی است كه به ولاء عترت پیغمبری كه از اولاد قصیّ [6] مبعوث شده بسته ام.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 275
در اینجا ممكن است مقصود از ولاء، معنای عالی تری باشد، ولی قدر مسلّم این است كه ولاء محبّت را گفته است.

ملاّ عبد الرّحمن جامی- با اینكه قاضی نور اللّه درباره ی وی می گوید: دو تا عبد الرّحمن، علی را آزردند: عبد الرّحمن بن ملجم مرادی و عبد الرّحمن جامی- قصیده ی معروف فرزدق را در مدح امام سجّاد (علیه السّلام) به فارسی به نظم آورده است. می گویند خوابی نقل كرده كه پس از مرگ فرزدق از او در عالم رؤیا پرسیدند خداوند با تو چه كرد؟ جواب داد: مرا به واسطه ی همان قصیده كه در مدح علیّ بن الحسین گفتم، آمرزید. جامی خود اضافه می كند و می گوید: اگر خداوند همه ی مردم را به خاطر این قصیده بیامرزد عجیب نیست. جامی درباره ی هشام بن عبد الملك كه فرزدق را حبس كرد و شكنجه اش داد می گوید:

اگرش چشم راست بین بودی
راست كردار و راست دین بودی
دست بیداد و ظلم نگشادی
جای آن حبس خلعتش دادی [7]
بنابراین در مسأله ی ولاء محبّت، شیعه و سنّی با یكدیگر اختلاف نظر ندارند مگر ناصبیها كه مبغض اهل البیت هستند و از جامعه ی اسلامی مطرود و همچون كفّار محكوم به نجاست اند و بحمد اللّه در عصر حاضر زمین از لوث وجود آنها پاك شده است. فقط افراد معدودی گاهی دیده می شوند كه برخی كتابها می نویسند، همه ی كوشششان در زیاد كردن شكاف میان مسلمین است- مانند افراد معدودی از خودمانیها- و همین بهترین دلیل است كه اصالتی ندارند و مانند همقطاران خودمانیهاشان ابزار پلید استعمارند.

زمخشری و فخر رازی در ذیل روایت گذشته، از پیغمبر اكرم (ص) نقل می كنند كه فرمود:

الا و من مات علی بغض آل محمّد مات كافرا، الا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحة الجنّة.

هر كس كه بر دشمنی آل محمّد بمیرد، كافر مرده است؛ هر كس كه بر دشمنی آل محمّد بمیرد، بوی بهشت را استشمام نخواهد كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 276
و امام صادق (علیه السّلام) فرمود:

فانّ اللّه تبارك و تعالی لم یخلق خلقا انجس من الكلب و انّ النّاصب لنا أهل البیت لا نجس منه [8].

خداوند خلقی را نجس تر از سگ نیافرید و ناصب ما اهل البیت از آن نجس تر است.
این نوع از ولاء اگر به اهل البیت نسبت داده شود و آنها را «صاحب ولاء» بخوانیم باید بگوییم «ولاء قرابت» و اگر به مسلمانان از نظر وظیفه ای كه درباره ی علاقه ی به اهل البیت دارند نسبت دهیم باید بگوییم «ولاء محبّت» .

در اینكه مادّه ی «ولاء» در مورد محبّت استعمال شده است ظاهراً جای بحث نیست. مخصوصاً در زیارات، زیاد به این معنی بر می خوریم، از قبیل «موال لمن والاكم و معاد لمن عاداكم» كه بی شبهه معنی اش این است من دوست كسانی هستم كه شما را دوست می دارند و دشمن كسانی هستم كه شما را دشمن می دارند، و یا «موال لكم و لأولیاءكم و معاد لاعدائكم» [9] و امثال اینها كه زیاد است.

بحث در دو جهت دیگر است: یكی اینكه آیا خصوص كلمه ی «ولیّ» به معنای «دوست» استعمال شده است یا خیر؟ دیگر اینكه كلمه ی «ولیّ» در خصوص آیه ی كریمه ی «إِنَّما وَلِیُّكُمُ اَللّهُ» كه ولایت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را اثبات می كند به چه معنی استعمال شده است؟ بعضی معتقدند در قرآن هر جا كه این كلمه به كار رفته و ابتداء توهّم می رود كه به معنای «دوست» است، پس از دقّت معلوم می شود كه به این معنی نیست. مثلاً معنای «اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ» [10] این نیست كه خدا دوست اهل ایمان است، بلكه این است كه خداوند با عنایت خاصّ خود متصرّف در شئون اهل ایمان است و اهل ایمان در حفظ و صیانت خاصّ پروردگارند. و همچنین معنای «أَلا إِنَّ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 277
أَوْلِیاءَ اَللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» [11] این نیست كه بر دوستان خدا ترسی نیست. در اینجا كلمه ی «ولیّ» از قبیل فعیل به معنای مفعول است. پس معنی چنین می شود:

كسانی كه خداوند ولیّ امر آنها و متصرّف در شئون آنهاست مورد ترس و نگرانی نمی باشند. و همچنین معنای آیه ی «اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» این نیست كه مؤمنین دوستان یكدیگرند بلكه این است كه مؤمنین نسبت به یكدیگر متعهّد و در شئون یكدیگر متصرّف و در سرنوشت یكدیگر مؤثّرند و لهذا بعد می فرماید: «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» .

از اینجا جواب سؤال دوم هم روشن شد. در آیه ی مورد نظر، مقصود این نیست كه خدا و پیامبر و علی دوستان شمایند، بلكه این است كه اختیاردار و ذی حق در تصرّف در شئون شما هستند.

و به فرض اینكه استعمال كلمه ی «ولیّ» به معنای «دوست» صحیح باشد، در اینجا مناسبت ندارد كه به صورت حصر گفته شود كه منحصراً ولیّ شما خدا و پیامبر و علی است. از اینجا معلوم می شود كه توجیه برخی مفسّرین اهل سنّت- كه گفته اند مفاد این آیه چیز مهمّی نیست، بلكه صرفاً این است كه علی دوست شماست یا علی باید محبوب و مورد علاقه ی شما باشد (اگر فعیل به معنی مفعول باشد) - غلط است.

طبق این بیان، آیه ی شریفه ی «إِنَّما وَلِیُّكُمُ اَللّهُ» كه ولاء اثباتی خاصّ است، صرفاً ولاء محبّت نیست، بالاتر است. پس چه نوع ولائی است؟ توضیحاتی كه بعداً داده می شود مطلب را روشن می كند.


[1] . التّفسیر الكبیر فخر رازی، ج /27ص 166.
[2] و 3. «رفض» طرد و ترك چیزی است. شیعیان را به علل خاصّی «رافضی» می خواندند.
[3] . الكنی و الالقاب محدّث قمی و نور الابصار شبلنجی/ص 104.
[4] . الكنی و الالقاب محدّث قمی.
[5] . التّفسیر الكبیر فخر رازی، ج /27ص 166 و الكشّاف زمخشری، ج 4، ذیل آیه ی 23 سوره ی شوری. امیر المؤمنین (علیه السّلام) نیز در نهج البلاغه آخر خطبه ی 232 می فرماید:

فانّه من مات منكم علی فراشه و هو علی معرفة حقّ ربّه و حقّ رسوله و اهل بیته مات شهیدا و وقع اجره علی اللّه و استوجب ثواب ما نوی من صالح عمله و قامت النّیّة مقام اصلاته لسیفه.

هر كه از شما بر خوابگاهش بمیرد در حالی كه به حقّ خدای خود و رسولش و اهل بیت او شناسا باشد، شهید مرده است و پاداشش با خداست و سزاوار پاداش اعمال شایسته ای است كه در اندیشه داشته و این اندیشه همچون شمشیر كشیدن اوست.
[6] . «قصیّ» - به ضمّ قاف و تشدید «یاء» - نام چهارمین جدّ پیغمبر است.
[7] . سلسلة الذّهب.
[8] . وسائل الشّیعة (چاپ جدید)، ج /1ص 159.
[9] . من لا یحضره الفقیه، ج /2ص 614، از فقرات زیارت جامعه ی كبیره.
[10] . بقره/257.
[11] . یونس/62.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است