دستگاه گیرنده ی فكری ما خدا را با اموری می شناسد كه مثل خودش ناقص و
محدود است؛ خدا را با نورهایی می شناسد كه در یك نقطه هست و در یك نقطه نیست،
مثل حیات نبات و حیوان و شعوری كه در یك نقطه ی مادّه پیدا می شود؛ خدا را به اموری
می شناسد كه در یك زمان هست و در یك زمان نیست، یعنی طلوع و غروب دارد.
خداوند را افعال و مخلوقاتی است؛ نورهایی است كه آفریده ی اوست. آن نورها طلوع
می كنند و غروب می كنند. خداوند خود را از راه نورهای فعلی خود به ما می شناساند.
حیات و زندگی نور الهی است؛ نوری است كه آن را بر مادّه ی ظلمانی بسط می دهد و
سپس قبض می نماید:
*وَ إِنّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ وَ نَحْنُ اَلْوارِثُونَ. [1]
ماییم كه نور حیات را به جهان می گسترانیم و پس می گیریم. همه چیز به ما
بر می گردد. ما وارث همه چیز هستیم.
*یُولِجُ اَللَّیْلَ فِی اَلنَّهارِ وَ یُولِجُ اَلنَّهارَ فِی اَللَّیْلِ [2]*
یُخْرِجُ اَلْحَیَّ مِنَ اَلْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ
اَلْمَیِّتِ مِنَ اَلْحَیِّ [3]*وَ هُوَ حَیٌّ لا یَموتُ
[4]*
وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ [5].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 129
شب را در روز فرو می برد و روز را در شب*زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را
از زنده*و خودش زنده ای است كه موت در او راه ندارد؛ نوری است كه غروب و
افول ندارد*او بر هر چیز قادر و تواناست.
زندگی كه در زمین پیدا می شود محدود است، هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ
مكان؛ در یك لحظه یا در یك نقطه پیدا می شود، نبات و حیوان و انسان از او بهره مند
می شوند. زندگی با همه ی شئون و جلواتی كه دارد: رشد و نمو، زیبایی و طراوت، حسن
تركیب و انتظام، احساس و ادراك، عقل و هوش، محبّت و عاطفه، غریزه های
هدایت كننده، ذات احدیّت را به ما می نمایاند. همه ی اینها آیتها و آیینه های ذات
احدیّت اند.
قرآن كریم غالباً به حیات و آثار حیات استدلال می كند؛ به زیباییها و طراوتها،
به حسن تركیب و حسن انتظام، به الهام و غریزه، به محبّت و عاطفه، به محبّت هر
جانداری به اولاد و فرزندان خود و به جفت خود، به این امور استدلال می كند. از
زبان ابراهیم نقل می كند كه به نمرود گفت:
«رَبِّیَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» [6]. از زبان موسی
نقل می كند كه به فرعون گفت:
«رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی » [7] خدای ما همان
است كه هر چیزی را آنچه لایق بود داد و نظامی چنین متقن به وجود آورده است كه
موجودات را به كمال لایق آنها هدایت كرد. اوست كه به هر گیاهی نیرویی داد كه
مانند یك مهندس ماهر نقشه ی وجود خود را می كشد و طرّاحی می كند، خود را آرایش
می دهد و جلوه گری می نماید. اوست كه به هر حیوانی، از كوچكترین حشره ها گرفته
تا حیوانات، غریزه و الهاماتی داد كه عقل از ادراك و توصیف آنها عاجز است. اوست
كه به زنبور عسل الهام كرد كه برای خود در كوهها خانه بنا كند؛ با مهندسی مخصوصی
از درختها و از عرشهای چوبی برای خود لانه بسازد:
«وَ أَوْحی رَبُّكَ إِلَی اَلنَّحْلِ أَنِ اِتَّخِذِی
مِنَ اَلْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ اَلشَّجَرِ وَ مِمّا یَعْرِشُونَ. `ثُمَّ كُلِی مِنْ كُلِّ اَلثَّمَراتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً
یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ» [8].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 130
اوست كه مورچه ی ضعیف را این قدر توانا و دانا آفرید و راهیابی در وجود او قرار داد كه
سالها بشر مطالعه می كند و حیرت بر حیرتش می افزاید.
[4] . اقتباس از آیه ی 58 سوره ی فرقان.
[6] . پروردگار من همان است كه زنده می كند و می میراند (بقره/258) .
[7] . پروردگار ما همان است كه به هر چیزی خلقت مناسب او را داده و سپس او را «به سوی كمالش» راهنمایی كرده
است (طه/50) .