نكته ای كه باز باید متذكّر شویم این است كه همان طوری كه می بینیم، در قرآن
كریم به همین نظام ثابت و جاری حیات و ممات استدلال شده و همین نظام جاری به
شهادت خوانده شده؛ نه اینكه مثلاً این نظام جاری و ثابت را به كنار بگذارد و بعد به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 112
موارد غریب و نادر الوقوع استدلال كند. همین نظام جاری، همین زنده شدن زمین در
هر سال، همین پیدایش جنین از نطفه و متكامل شدن آن، همینها هر لحظه خلق
جدیدی است؛ همینها امدادها و افاضاتی است كه دم به دم و آناً فآناً از غیب می رسد.
جای دوری نمی خواهد بروید؛ باید در حقیقت و كنه همین عمل دقیق شوید تا
خداوند را در جلوه ی خلاّقیّت مستمر و ایجاد همیشگی و تكمیل دائم ببینید. در سوره ی
مؤمنون می فرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ. `ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَكِینٍ. `ثُمَّ خَلَقْنَا
اَلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا اَلْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا اَلْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ
أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ [1].
انسان را از شیره و خلاصه ای از گل آفریدیم؛ سپس او را به صورت نطفه در جایگاه
محكمی قرار دادیم؛ نطفه را به صورت خون بسته و آن را به صورت گوشت جویده و
بریده شده در آوردیم؛ سپس آن را به شكل استخوان در آوردیم و استخوان را از
گوشت پوشانیدیم. بزرگ است خدایی كه بهترین صورتگران است.
بنابراین در قرآن كریم همین نظام جاری به شهادت خوانده شده؛ همین نظام
عادی و معمولی طبیعت، نظام خلق و ایجاد و تكوین است، نظامی است كه اگر در آن
تعمّق كنیم ما را با افق بالاتری از افق مادّه آشنا می كند؛ یعنی قرآن كریم خدا را از
جنبه ی مثبت معلومات بشری به ما می شناساند نه از جنبه ی منفی آن. این مطلب را باید
توضیح بدهم تا اهمّیّت تعلیمات قرآن در این قسمت كاملاً روشن شود.