امر به معروف و نهی از منكر نیز از ضروریّات اسلام و مورد اجماع و اتّفاق عموم
مسلمین است. اختلافاتی كه هست مربوط است به حدود و شروط آنها. مثلاً خوارج
امر به معروف و نهی از منكر را مشروط به هیچ شرطی نمی دانستند، معتقد بودند در
همه ی شرایط باید این دو فریضه صورت گیرد. مثلاً دیگران احتمال موفّقیت را و
همچنین عدم ترتّب مفسده ای مهمتر را شرط وجوب امر به معروف و نهی از منكر
می دانستند، ولی خوارج به این شروط قائل نبودند. برخی معتقد بودند كه امر به
معروف و نهی از منكر صرفاً قلبی و زبانی است، یعنی قلباً باید طرفدار معروف و
مخالف منكر بود و لساناً نیز باید به نفع معروفها و علیه منكرها تبلیغ كرد. ولی خوارج
معتقد بودند كه عند اللزوم باید قیام كرد و عملاً دست به كار شد و برای امر به معروف و
نهی از منكر باید قیام به سیف كرد.
در مقابل، گروهی بودند كه امر به معروف و نهی از منكر را مشروط به شرایط بالا
می دانستند و از حدّ قلب و زبان هم تجاوز نمی كردند. احمد بن حنبل از این گروه
شمرده شده است. طبق عقیده ی این گروه، قیام خونین برای مبارزه با منكرات جایز
نیست.
معتزله شروط امر به معروف و نهی از منكر را پذیرفتند ولی آن را به قلب و زبان
محدود نمی دانستند، معتقد بودند كه اگر منكرات شایع شود یا حكومت ستمگر باشد،
بر مسلمین واجب است كه تجهیز قوا كنند و قیام نمایند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 78
پس عقیده ی خاصّ معتزله در باب امر به معروف و نهی از منكر- در مقابل اهل
الحدیث و اهل السنّة- اعتقاد به قیام در برابر مفاسد است همچنانكه خوارج نیز چنین
نظری داشتند با تفاوتی كه اشاره شد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 79