در
کتابخانه
بازدید : 105342تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در درس گذشته اجمالا به اصول پنج گانه ی معتزله اشاره كردیم و درباره ی اصل اوّل آنها یعنی اصل توحید توضیحاتی دادیم. اكنون نوبت اصل دوم است و آن اصل عدل است.

البتّه واضح است كه هیچ فرقه ای از فرق اسلامی منكر عدل به عنوان یك صفت از صفات الهی نیست. احدی نگفته كه خدا عادل نیست. اختلاف معتزله با مخالفانشان (یعنی اشاعره) در تفسیر و توجیهی است كه درباره ی عدل می كنند.

اشاعره عدل را به گونه ای تفسیر می كنند كه چنین تفسیری از نظر معتزله مساوی است با انكار عدل، و الاّ اشاعره هرگز حاضر نیستند كه منكر و مخالف عدل خوانده شوند.

عقیده ی معتزله درباره ی «عدل» این است كه برخی كارها فی حدّ ذاته عدل است و برخی كارهای فی حدّ ذاته ظلم است. مثلاً پاداش دادن به مطیع و كیفر دادن به عاصی فی حدّ ذاته عدل است و «خدا عادل است» یعنی به مطیع پاداش می دهد و به عاصی كیفر، و محال است كه بر ضد این عمل كند. كیفر دادن به مطیع و پاداش دادن به عاصی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 74
فی حدّ ذاته ظلم است و محال است كه خدا مرتكب آن گردد. همچنین مجبور ساختن بنده به معصیت و یا مسلوب القدرة خلق كردن او و آنگاه خلق معصیت به دست او و آنگاه كیفر دادن او ظلم است و هرگز خدا ظلم نمی كند. ظلم بر خدا قبیح است و جایز نیست و بر ضدّ شئون خدایی اوست.

ولی اشاعره معتقدند هیچ كاری فی حدّ ذاته عدل نیست و هیچ كاری فی حدّ ذاته ظلم نیست، آنچه خدا بكند عین عدل است. فرضاً خداوند به مطیعان كیفر بدهد و به عاصیان پاداش، عین عدل است. همچنین اگر خداوند بندگان را مسلوب القدرة خلق كند و آنگاه معصیت را به دست آنها جاری سازد و بعد هم آنها را عقاب كند، فی حدّ ذاته ظلم نیست. اگر فرض كنیم خداوند چنین كند باز عین عدل است: «آنچه آن خسرو كند شیرین بود» .

معتزله به همین جهت كه طرفدار عدل اند، منكر توحید در افعال اند؛ می گویند لازمه ی توحید افعالی این است كه بشر خود خالق افعال خود نباشد، بلكه خدا خالق افعال او باشد، و چون می دانیم بشر در آخرت از طرف خداوند پاداش و كیفر می گیرد پس اگر خداوند خالق افعال بشر باشد و در عین حال به آنها پاداش و كیفر برای كارهایی بدهد كه خود نكرده اند بلكه خود خدا كرده است، ظلم است و بر ضدّ عدل الهی است. معتزله توحید افعالی را بر ضدّ اصل عدل می دانند.

از این رو معتزله درباره ی انسان به اصل آزادی و اختیار قائل اند و سخت از آن دفاع می نمایند بر خلاف اشاعره كه منكر آزادی و اختیار بشرند.

معتزله به دنبال طرح اصل عدل- كه به معنی این است كه برخی افعال فی حدّ ذاتها عدل اند و برخی فی حدّ ذاتها ظلم، و عقل حكم می كند كه عدل نیك است و باید انجام داد و ظلم بد است و نباید انجام داد- یك اصل كلّی دیگر طرح كردند كه دامنه ی وسیع تری دارد و آن اصل «حسن و قبح ذاتی افعال» است. مثلاً راستی، امانت، عفّت، تقوا ذاتاً نیك است، و دروغ، خیانت، فحشاء، لا لاابالی گری ذاتاً بد است؛ پس افعال در ذات خود و قبل از آنكه خدا درباره ی آنها حكمی بیاورد دارای حسن ذاتی و یا قبح ذاتی می باشند.

از اینجا به اصل دیگری درباره ی عقل انسان رسیدند و آن اینكه: عقل انسان در ادراك حسن و قبح اشیاء استقلال دارد، یعنی قطع نظر از بیان شارع نیز می تواند حسن و قبح برخی كارها را درك كند. اشاعره با این نیز مخالف بودند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 75
مسأله ی حسن و قبح ذاتی و عقلی كه معتزله طرفدار و اشاعره منكر بودند، بسیاری مسائل دیگر را به دنبال خود آورد كه برخی به الهیّات مربوط بود و برخی به انسان، از قبیل اینكه آیا كارهای خداوند- و به عبارت جامع تر، خلقت و آفرینش اشیاء- هدف و غرض دارد یا نه؟ معتزله گفتند اگر هدف و غرضی در كار نباشد «قبیح» است و عقلاً محال است. تكلیف ما لا یطاق چطور؟ آیا ممكن است خداوند بنده ای را به كاری مكلّف سازد كه فوق طاقت اوست؟ معتزله این را نیز قبیح و محال دانستند. آیا مؤمن قدرت بر كفر دارد یا نه؟ و آیا كافر قدرت بر ایمان دارد یا نه؟ پاسخ معتزله به همه ی اینها مثبت است، زیرا اگر مؤمن قدرت بر كفر و كافر قدرت بر ایمان نداشته باشد پاداش و كیفر آنها قبیح است. اشاعره در همه ی این مسائل به نقطه ی مخالف معتزله نظر دادند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است