آنچه در دو درس گذشته گفتیم، به اصول مكتب معتزله مربوط بود. ولی همچنانكه
اشاره كردیم معتزله مسائل زیادی طرح كردند و از آنها دفاع نمودند. برخی از این
مسائل به الهیّات مربوط می شود و برخی به طبیعیّات و برخی به اجتماعیّات و برخی
به انسان. مسائل الهیّات بعضی مربوط است به امور عامّه و بعضی به الهیّات
بالمعنی الاخصّ. البتّه مقصد و مقصود اصلی معتزله- مانند سایر متكلّمین- مسائل
الهیّات بالمعنی الاخصّ است كه در حوزه ی عقاید دینی قرار دارد. مسائل امور عامّه
از باب مقدّمه است؛ همچنانكه بحث در طبیعیّات نیز برای متكلّمین جنبه ی مقدّمی دارد،
یعنی متكلّمین از این جهت در طبیعیّات بحث می كنند كه راهی برای اثبات یك اصل
دینی بازنمایند و یا راه حلّی برای یك اشكال پیدا كنند. ما در اینجا فهرست وار به
پاره ای از آنها اشاره می كنیم و از الهیّات آغاز می كنیم:
الف. توحید صفاتی
ب. عدل
ج. مخلوق بودن كلام خدا (كلام صفت فعل است نه صفات ذات) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 80
د. افعال اللّه معلّل به اغراض است (هر كار خدا برای یك فایده و نتیجه است) .
هـ. مغفرت بدون توبه ناممكن است (اصل وعد و وعید) .
و. قدیم منحصر به خداوند است (در این عقیده فقط فلاسفه مخالفند) .
ز. تكلیف ما لا یطاق محال است.
ح. افعال بندگان به هیچ وجه مخلوق خدا نیست و مشیّت الهی به افعال بندگان
تعلّق نمی گیرد.
ط. عالم حادث است (در این عقیده نیز فقط فلاسفه مخالفند) .
ی. خداوند نه در دنیا و نه در آخرت دیده نمی شود.