در
کتابخانه
بازدید : 183512تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
هدایت عامّه
Expand اختصاصات پیامبران اختصاصات پیامبران
Expand نقش تاریخی پیامبران نقش تاریخی پیامبران
Expand هدف نبوّتها و بعثتهاهدف نبوّتها و بعثتها
Expand معجزه ی ختمیّه معجزه ی ختمیّه
Expand قرآن قرآن
Collapse مشخّصات اسلام مشخّصات اسلام
Expand پیغمبر اكرم پیغمبر اكرم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بیان مشخّصات اسلام از نظر ایدئولوژیكی به علّت وسعت و گستردگی دامنه ی ایدئولوژی اسلام، چه از نظر مشخّصات كلّی و چه از نظر مشخّصاتی كه هر شاخه ی بالخصوص این ایدئولوژی دارد، بسی دشوار است. ما از باب «ما لا یدرك كلّه لا یترك كلّه» [1] آنچه فعلا در این فرصت میسّر است فهرست می كنیم:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 241
1. همه جانبگی از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است، و به تعبیر درست تر، از جمله ویژگیهای صورت كامل و جامع دین خدا نسبت به صورتهای ابتدائی، جامعیّت و همه جانبگی است. منابع چهارگانه ی اسلامی كافی است كه علمای امّت، نظر اسلام را درباره ی هر موضوعی كشف نمایند. علمای اسلام هیچ موضوعی را به عنوان اینكه بلاتكلیف است تلقّی نمی كنند.

2. اجتهادپذیری: كلّیات اسلامی به گونه ای تنظیم شده است كه اجتهادپذیر است. اجتهاد یعنی كشف و تطبیق اصول كلّی و ثابت بر موارد جزئی و متغیّر. علاوه بر نحوه ی تنظیم كلّیات اسلامی كه خاصیّت اجتهادپذیری به آنها داده است، قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی كار اجتهاد حقیقی را آسان كرده است.

3. سماحت و سهولت: اسلام به تعبیر رسول اكرم «شریعت سمحه ی سهله» [2] است. در این شریعت به حكم اینكه «سهله» است، تكالیف دست و پاگیر و شاقّ و حرج آمیز وضع نشده است:

ما جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ [3].

خدا در دین تنگنایی قرار نداده است.

و به حكم اینكه «سمحه» (با گذشت) است، هر جا كه انجام تكلیفی توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد، آن تكلیف ملغی می شود.

4. زندگی گرایی: اسلام یك دین زندگی گراست نه زندگی گریز، لهذا با «رهبانیّت» به شدّت مبارزه كرده است:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 242
لا رهبانیّة فی الإسلام [4].

در اسلام، رهبانیّت نیست.

در جامعه های كهن همیشه یكی از دو چیز وجود داشت: یا آخرت گرایی و زندگی گریزی (رهبانیّت) و یا زندگی گرایی و آخرت گریزی (تمدّن، توسعه) . اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگی و مسئولیّتهای زندگی دنیایی می گذرد.

5. اجتماعی بودن: مقرّرات اسلامی، ماهیّت اجتماعی دارد، حتّی در فردی ترین مقرّرات از قبیل نماز و روزه چاشنی اجتماعی در آنها زده شده است.

مقرّرات فراوان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزائی اسلام ناشی از این خصلت است، همچنانكه مقرّراتی از قبیل جهاد و امر به معروف و نهی از منكر، از مسئولیّت اجتماعی اسلامی ناشی می شود.

6. حقوق و آزادی فرد: اسلام در عین اینكه دینی اجتماعی است و به جامعه می اندیشد و فرد را مسئول جامعه می شمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمی گیرد و فرد را غیر اصیل نمی شمارد. فرد از نظر اسلام، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر قضائی و چه از نظر اجتماعی، حقوقی دارد، از نظر سیاسی حقّ مشورت و حقّ انتخاب و از نظر اقتصادی حقّ مالكیّت بر محصول كار خود و حقّ معاوضه و مبادله و صدقه و وقف و اجاره و مزارعه و مضاربه و غیره در ما یملك شرعی خود دارد و از نظر قضائی حقّ اقامه ی دعوی و احقاق حق و حقّ شهادت، و از نظر اجتماعی حقّ انتخاب شغل و مسكن و انتخاب رشته ی تحصیلی و غیره و از نظر خانوادگی حقّ انتخاب همسر دارد.

7. تقدّم حقّ جامعه بر حقّ فرد: آنجا كه میان حقّ جامعه و حقّ فرد تعارض و تزاحم افتد، حقّ جامعه بر حقّ فرد و حقّ عام بر حقّ خاص تقدّم می یابد. حاكم شرعی در این موارد تصمیم می گیرد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 243
8. اصل شورا: اصل شورا در مسائل اجتماعی از نظر اسلامی اصلی معتبر است. در مواردی كه نصّی از اسلام وارد نشده مسلمین باید روش عملی خود را با شورا و فكر جمعی انتخاب نمایند.

9. منتفی بودن ضرر: دستورهای اسلامی كه مطلق و عامّ است، تا آن حد لازم الاجر است كه مستلزم ضرر و زیانی نباشد. قاعده ی ضرر یك قاعده ی كلّی است در اسلام، كه حقّ «و تو» در مورد هر قانونی دارد كه منتهی به ضرر گردد.

10. اصالت فایده: از نظر اسلام در هر كار، اعمّ از فردی و اجتماعی، باید در درجه ی اوّل فایده و نتیجه ی مفید آن، در نظر گرفته شود. هر كاری كه مفید فایده ای نباشد، از نظر اسلام «لغو» تلقّی می شود و ممنوعوَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنِ اَللَّغْوِ مُعْرِضُونَ [5].

11. اصالت خیر در مبادلات: گردش مال و ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگی مبرّا باشد. در مقابل هر نقل و انتقالی باید یك خیر مادّی و یا معنوی در كار باشد وگرنه گردش مال به باطل است و ممنوعوَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ [6].

نقل و انتقال ثروت از طریق قمار، مصداق اكل مال به باطل است و حرام است.

12. سرمایه به صرف اینكه از جریان عملی و فعّالیّت و معرض كاستی و نابودی خارج شد و صورت «ذمّه» و قرض به خود گرفت، عقیم و نازا و سترون می گردد و هیچ سودی به آن تعلّق نمی گیرد، هر چه از این راه گرفته شود «ربا» و حرام مؤكّد است (حرمت ربا) .

13. هر مبادله و گردش ثروتی باید از روی آگاهی كامل طرفین باشد و اطّلاعات لازم قبلا كسب شده باشد وگرنه معاملات جاهلانه و ریسكی، غرر و باطل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 244
است (نهی النّبیّ عن الغرر) [7] و [8].

14. ضدّیت با ضدّ عقل: اسلام عقل را محترم و او را پیامبر باطنی خدا می شمارد. اصول دین جز با تحقیق عقلانی پذیرفته نیست. در فروع دین، عقل یكی از منابع اجتهاد است. اسلام عقل را نوعی طهارت و زوال عقل را نوعی «محدث» شدن تلقّی می كند، لهذا عروض جنون یا مستی نیز همچون بول كردن یا خوابیدن، وضو را باطل می سازد. مبارزه ی اسلام با هر نوع مستی و حرمت استعمال امور مست كننده مطلقا، به علّت ضدّیت با ضدّ عقلهاست كه جزء متن این دین است.

15. ضدّیت با ضدّ اراده: همچنانكه عقل محترم است و پاره ای از دستورهای اسلامی برای نگهبانی عقل است، اراده كه قوّه ی مجریّه ی عقل است نیز محترم است، از این رو «بازدارنده» ها كه در زبان اسلام «لهو» نامیده شده است، حرام و ممنوع است.

16. كار: اسلام دشمن بیكاری و بیكارگی است. انسان به حكم اینكه از جامعه بهره می گیرد و بهره می برد و به حكم اینكه كار بهترین عامل سازنده ی فرد و اجتماع و بیكاری بزرگترین عامل فساد است، باید كار مفید انجام دهد. اسلام انگل بودن و «كلّ» بر جامعه بودن را در هر شكل مورد ملعنت قرار داده است «ملعون من ألقی كلّه علی النّاس» [9].

17. قداست شغل و حرفه: شغل و حرفه علاوه بر اینكه یك تكلیف است یك امر مقدّس و محبوب خداست و شبیه جهاد است:

إنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُؤْمِنَ الْمُحْتَرِفَ [10].

خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست می دارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 245
الكادّ لعیاله كالمجاهد فی سبیل اللّه [11].

آن كس كه برای اداره ی عائله ی خود، خویشتن را به رنج می افكند مانند كسی است كه در راه خدا جهاد می كند.

18. ممنوعیّت استثمار: اسلام استثمار، یعنی بهره كشی بلاعوض از كار دیگران را به هر شكل و هر لباس، ناروا و مطرود می شمارد. برای نامشروع بودن یك كار، كافی است كه ثابت شود ماهیّت استثماری دارد.

19. اسراف و تبذیر: مردم بر اموال خود تسلّط دارند [12]، ولی این تسلّط به معنی این است كه در چارچوبی كه اسلام اجازه داده آزادی تصرّف دارند و نه بیشتر. تضییع مال به هر شكل و به هر صورت، به صورت دور ریختن، به صورت بیش از حدّ نیاز مصرف كردن، به صورت صرف در اشیاء لوكس و تجمّلهای فاسدكننده، كه در زبان اسلام از آنها به «اسراف» و «تبذیر» تعبیر شده حرام و ممنوع است.

20. توسعه در زندگی: گسترش دادن به زندگی برای رفاه عائله (همسر و فرزندان) مادام كه به تضییع حقّی و یا به اسراف و تبذیر و یا به ترك یك تكلیف و وظیفه منتهی نشود، مجاز بلكه ممدوح و مورد ترغیب است.

21. رشوه: در اسلام رشوه دهنده و رشوه گیرنده به شدّت محكوم و مستحقّ آتش معرّفی شده و پولی كه از این راه تحصیل می شود حرام و نارواست.

22. احتكار: گردآوری ارزاق عمومی و نگه داشتن آنها به منظور بالا رفتن قیمتها و گران تر فروختن، حرام و ممنوع است. حاكم شرعی علی رغم میل و رضای مالك، آنها را به بازار عرضه [كرده ] و به قیمت عادلانه به فروش می رساند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 246
23. در آمد بر پایه ی مصلحت نه مطلوبیّت: معمولا ریشه ی ارزش و مالیّت را مطلوبیّت و تمایلات مردم می دانند و برای مشروع بودن كاری، قرار داشتن آن كار در جهت خواسته های عموم را كافی می شمارند. ولی اسلام مطلوبیّت و كشش تمایلات را برای اعتبار مالیّت چیزی و مشروع شمردن كار افراد كافی نمی داند، مطابقت با مصلحت را شرط لازم مالیّت در عرف شرع و مشروعیّت كار می شمارد، یعنی اسلام منبع مشروع درآمد را صرف تمایلات مردم نمی شمارد، بلكه علاوه بر زمینه ی تمایلات و مطلوبیّت، موافقت با مصلحت را نیز شرط می داند. به عبارت دیگر، اسلام وجود تقاضا را برای مشروعیّت عرضه كافی نمی داند. از این رو در اسلام پاره ای از كار و كسبها «مكاسب محرّمه» خوانده شده است. مكاسب محرّمه چند نوع است:

الف. مبادله ی موجبات اغراء به جهل و تثبیت نادانیها: چیزهایی كه سبب می شود عملا مردم به جهل و انحراف فكری و عقیده ای تشویق شوند حرام است، هر چند تقاضا به قدر كافی وجود داشته باشد، از این رو بت فروشی، صلیب فروشی، تدلیس ماشطه (آرایش زنان برای فریب خواستگاران) ، مدح كسی كه استحقاق مدح ندارد، كهانت و غیبگویی حرام است و تحصیل درآمد از این طرق ممنوع است.

ب. مبادله ی موجبات اضلال و اغفال: خریدوفروش كتابها، فیلمها، و یا هر عملی كه به نحوی ضلالت و گمراهی جامعه را ایجاب كند، حرام و نامشروع است.

ج. كاری كه موجب تقویت دشمن شود: تحصیل درآمد از یكی از طرقی كه موجب تقویت بنیه ی دشمن از جنبه ی نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی و اطّلاعاتی و تضعیف جبهه ی اسلامی شود، خواه به صورت فروش اسلحه یا فروش سایر امور مورد نیاز باشد كه عملا اثر مزبور را داشته باشد، حرام و ممنوع است. فروش نسخ نایاب كتب خطّی از این قبیل است.

د. تحصیل درآمد از طریق امور زیانبار به حال فرد یا جامعه: درآمد از طریق مشروب فروشی، آلات قمارفروشی، و همچنین درآمد از طریق فروش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 247
نجس العین ها، جنسهای تقلّبی و مغشوش [حرام و ممنوع است. ] از این قبیل است قمار، قیادت، هجو مؤمن، اعانت ظلمه، پذیرفتن پست از دست ستمگر و غیره.

البتّه نوعی دیگر كسب حرام هست كه نه به دلیل موافق مصلحت نبودن كار است، بلكه به دلیل فوق مبادله بودن آن است. برخی كارها در حدّی از قداست است كه طرف معاوضه واقع شدن آنها بر ضدّ حرمت و حیثیّت آنهاست، از قبیل: تحصیل درآمد از طریق افتاء یا قضاء یا تعلیم اصول و فروع دین یا وعظ و اندرز و چیزهایی از این قبیل و احتمالا پزشكی. این سلسله كارها به دلیل شرافت و قداست خاص، فوق مبادله اند و بالاتر از آنند كه وسیله ی تحصیل درآمد و جمع ثروت گردند. اینها یك سلسله واجبات اند كه بلاعوض باید صورت گیرند و بیت المال مسلمین عهده دار هزینه ی زندگی متصدّیان این شغلهای مقدّس است.

24. قداست دفاع از حقوق: دفاع از حقوق- اعمّ از حقوق فردی و حقوق اجتماعی- و مبارزه با متجاوز، واجب و مقدّس است:

لا یُحِبُّ اَللّهُ اَلْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ [13].

خداوند دوست نمی دارد اعلان به بدگویی (رسواسازی) را مگر در مورد مظلوم نسبت به ظالم.

رسول اكرم (ص) فرمود:

أفْضَلُ الْجِهادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إمامٍ جائِرٍ [14].

برترین جهادها سخن عدالت در برابر پیشوایی ستمگر است.

علی (علیه السّلام) به نقل از رسول اكرم- كه مكرّر این جمله را ادا می كرده است- می فرماید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 248
لن تقدّس امّة حتّی یؤخذ للضّعیف حقّه من القویّ غیر متعتع [15].

هیچ قوم و ملّتی به مقام قداست (ارزش ستایش داشتن) نمی رسد مگر آنكه به مرحله ای برسند كه ضعیف بدون بیم و ترس و بدون لكنت زبان، حقّ خود را از قوی بازستاند.

25. اصلاح جویی و مبارزه ی دائم با فساد: اصل امر به معروف و نهی از منكر در اسلام اصلی است كه به تعبیر امام باقر (علیه السّلام) پایه و استوانه ی سایر فرائض اسلامی است. این اصل، مسلمان را در حال یك انقلاب فكری مداوم و اصلاح جویی جاودان و مبارزه ی پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهیها نگه می دارد:

كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ [16].

شما به این دلیل باارزش ترین جامعه ها هستید كه امر به معروف و نهی از منكر می كنید.

رسول اكرم فرمود:

لتأمرون بالمعروف و لتنهنّ عن المنكر او یسلّطنّ اللّه [علیكم ] شراركم فیدعو خیاركم فلا یستجاب لهم [17].

باید امر به معروف و نهی از منكر كنید، وگرنه خداوند بدان شما را [بر شما] مسلّط می گرداند، آنگاه نیكانتان دست به دعا برمی دارند برای شما و مستجاب نمی شود.

26. توحید: اسلام بیش از هر چیزی دین توحید است، هیچ گونه خدشه ای را در توحید- چه توحید نظری و چه توحید عملی- نمی پذیرد. اندیشه ها و رفتارها و كردارهای اسلامی از خدا آغاز می شود و به خدا پایان می یابد، از این رو هر نوع ثنویّت یا تثلیث یا تكثیری را كه به این اصل خدشه وارد آورد به شدّت طرد می كند از قبیل ثنویّت خدا و شیطان، یا خدا و انسان، یا خدا و خلق. هر كاری تنها با نام خدا،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 249
اندیشه ی خدا، به سوی خدا، برای تقرّب به خدا باید آغاز شود و انجام پذیرد و هر چه جز این باشد از اسلام نیست. در اسلام همه ی راهها به توحید منتهی می شود، اخلاق اسلامی از توحید سرچشمه می گیرد و به توحید پایان می یابد، تربیت اسلامی همین طور، سیاست اسلامی همین طور، اقتصاد و اجتماع اسلامی همین طور.

در اسلام هر كاری با نام خدا و استعانت از او آغاز می شود (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و با نام خدا و سپاس او پایان می یابداَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ و با نام خدا و اعتماد و اتكاء به او جریان می یابد تَوَكَّلْتُ عَلَی اللّهِ وَ عَلَی اَللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ [18].

توحید یك مسلمان واقعی، صرفا یك اندیشه و عقیده ی خشك نیست. همان طور كه ذات احدیّت از مخلوقات خود جدا نیست، با همه هست و بر همه محیط است، همه چیز از او آغاز می شود و به او پایان می یابد، اندیشه ی توحید نیز بر سراسر وجود یك موحّد واقعی احاطه دارد، بر همه ی اندیشه ها، ملكات، رفتارهای او سیطره پیدا می كند و به همه ی آنها جهت می بخشد. این است كه یك مسلمان واقعی، اوّل و آخر و وسط كارش خداست و هیچ چیز را شریك خدا قرار نمی دهد.

27. الغاء وسائط: با اینكه اسلام وسائط را در نزول فیض می پذیرد و نظام علّت و معلول را- چه در امور مادّی و چه در امور معنوی- حقیقی و واقعی می شمارد، در مقام پرستش و عبادت، همه ی وسائط را ملغی می سازد. چنانكه می دانیم در مذاهب تحریف شده، فرد ارزش ارتباط مستقیم با خدا را از دست داده است، میان خدا و انسان جدایی فرض شده است، تنها كاهن یا روحانی می تواند مستقیما در حال راز و نیاز باشد و او باید پیام دیگران را به خدا ابلاغ كند. در اسلام این كار نوعی شرك تلقّی می شود. قرآن كریم با صراحت می گوید: اگر بندگان من درباره ی من از تو پرستش كنند، بگو من نزدیكم، دعای دعاكننده را اجابت می كنم. . .

28. امكان همزیستی با اهل توحید: از نظر اسلام مسلمانان می توانند در داخل كشور خود با پیروان ادیان دیگری كه ریشه ی توحیدی دارند از قبیل یهود و نصاری و مجوس، هر چند بالفعل از توحید منحرف باشند، تحت شرایط معیّنی همزیستی داشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 250
باشند، ولی نمی توانند در داخل كشور اسلامی با مشرك همزیستی كنند. مسلمانان می توانند بر اساس مصالح عالیه ی اسلامی با كشورهای مشرك قرار داد صلح و عدم تعرّض منعقد نمایند و یا در موضوع خاصّی پیمان ببندند.

29. مساوات: یكی از اصول و اركان ایدئولوژی اسلامی اصل مساوات و نفی تبعیض است. از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند، مردم از این نظر دو گونه یا چند گونه آفریده نشده اند، رنگ، خون، نژاد قومیّت، ملاك برتری و تفوّق نیست، سیّد قرشی و سیاه حبشی برابرند. آزادی، دموكراسی و عدالت در اسلام زاده ی برابری و مساوات انسانهاست.

از نظر اسلام تنها در شرایط محدود و معیّنی، به خاطر یك سلسله مصالح كه برای خود آن افراد و برای جامعه ی اسلامی ضروری است، به طور موقّت سلب برخی حقوق از افراد می شود و این وضع هیچ ربطی به گوهر و ذات و خون و نژاد افراد ندارد. دوره ی موقّت بردگی بردگان- كه از نظر اسلام داخل مقوله ی فرهنگی و آموزشی و پرورشی است نه مقوله ی اقتصادی و بهره كشی، و دالان موقّتی است برای تربیت اسلامی- از این قبیل است.

30. حقوق و تكالیف و مجازاتها در اسلام، دو جنسی است، یعنی همچنانكه مرد و زن در انسانیّت مشترك اند و مشتركات اصیل نوعی دارند ولی جنسیّت آنها، آنها را به صورت دو جنس با مختصّات فرعی خاص در آورده است، حقوق و تكالیف و مجازاتها تا آنجا كه به مشتركات دو جنس مربوط است، مشترك و متساوی و یك جنسی است از قبیل حقّ تحصیل علم، حقّ عبادت و پرستش، حقّ انتخاب همسر، حقّ مالكیّت، حقّ تصرّف در ما یملك و امثال اینها، و آنجا كه به جنسیّت و مختصّات فرعی آنها مربوط است، وضع برابر و متساوی ولی ناهمسان و نامتشابهی دارد و دو جنسی است [19].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 251

[1] . غوالی اللئالی، ج /4ص 58.
[2] . «بعثت علی الشریعة السمحة السهلة» . این حدیث با این تعبیر معروف است، ولی من یادم نیست كه به عین این تعبیر در جایی دیده باشم. در كافی (ج /5ص 494) چنین آمده است: «لم یرسلنی اللّه بالرّهبانیّة و لكن بعثنی بالحنیفیّة السّهلة السّمحة» . در جامع الصغیر (از كتب اهل تسنّن) نقل از تاریخ خطیب، و در كنوز الحقایق (از كتب اهل تسنّن) نقل از ترمذی چنین آمده: «بعثت علی الحنیفیّة السّمحة» .
[3] . حج/78.
[4] . نهایه ی این اثیر، ج /2ص 280.
[5] . مؤمنون/3.
[6] . بقره/188.
[7] . صحیح مسلم، ج /3ص 1153.
[8] . آنچه در متن نهی نبوی آمده است «بیع غرری» است، ولی موازین اجتهادی حكم به الغای خصوصیّت می كند و مطلق غررها را ممنوع می شمارد.
[9] . وسائل، ج /12ص 18.
[10] . وسائل، ج /12ص 13، بدین لفظ: إنّ اللّه یحبّ المحترف الأمین.
[11] . وسائل، ج /12ص 43، و در آن بجای لعیاله، علی عیاله آمده است.
[12] . «النّاس مسلّطون علی اموالهم» .
[13] . نساء/148.
[14] . كافی، ج /5ص 60.
[15] . نهج البلاغه، عهدنامه به مالك اشتر نخعی.
[16] . آل عمران/110.
[17] . كافی، ج /5ص 56، با اندكی اختلاف.
[18] . [اقتباس از آیه 56 سوره ی هود و آیه ی 122 سوره ی آل عمران ]
[19] . رجوع شود به نظام حقوق زن در اسلام از مؤلّف.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است