جهان بینی اسلامی، جهان بینی توحیدی است. توحید در اسلام به خالص ترین
شكل و پاك ترین طرز بیان شده است. از نظر اسلام خداوند مثل و مانند ندارد: «
لَیْسَ
كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ»
[1]. خدا شبیه چیزی نیست و هیچ چیزی را نتوان به خداوند تشبیه كرد*
خداوند بی نیاز مطلق است، همه به او نیازمندند و او از همه بی نیاز است: «
أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ
إِلَی اَللّهِ وَ اَللّهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ»
[2]. خدا به همه چیز آگاه است و بر همه چیز تواناست: «
إِنَّهُ
بِكُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ »
[3]. . .
أَنَّهُ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ»
[4]. او در همه جا هست و هیچ جا از او خالی
نیست. بالای آسمان و قعر زمین با او یك نسبت دارد. به هر طرف كه بایستیم رو به او
ایستاده ایم: «
فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ »
[5]. و از مكنونات قلب و از خاطرات ذهن و نیّتها و
قصدهای همه آگاه است: «
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ »
[6]. از رگ گردن
انسان به انسان نزدیكتر است: «
نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ اَلْوَرِیدِ» (7) . او مجمع كمالات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 85
است و از هر نقصی منزّه و مبرّاست: «
وَ لِلّهِ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنی »
[7]. او جسم نیست و به چشم
دیده نمی شود: «
لا تُدْرِكُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ اَلْأَبْصارَ»
[8].
از نظر جهان بینی توحیدی اسلامی، جهان یك آفریده است و با عنایت و
مشیّت الهی نگهداری می شود، اگر لحظه ای عنایت الهی از جهان گرفته بشود نیست
و نابود می گردد. جهان به باطل و بازی و عبث آفریده نشده است، هدفهای حكیمانه
در خلقت جهان و انسان در كار است، هیچ چیزی نابجا و خالی از حكمت و فایده
آفریده نشده است. نظام موجود، نظام احسن و اكمل است. جهان به عدل و به حق
برپاست. نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات برقرار شده است و هر نتیجه ای را از
مقدّمه و سبب مخصوص خودش باید جستجو كرد. از هر نتیجه و سبب، تنها نتیجه و
مسبّب مخصوص خود آن را باید انتظار داشت. قضا و قدر الهی، وجود هر موجودی را
تنها از مجرای علّت خاصّ خودش به وجود می آورد. قضا و تقدیر الهی یك شی ء،
عین قضا و تقدیر سلسله ی علل اوست
[9].
اراده و مشیّت الهی به صورت «سنّت» ، یعنی به صورت قانون و اصل كلّی، در
جهان جریان دارد. سنّتهای الهی تغییر نمی كند و آنچه تغییر می كند بر اساس سنّتهای
الهی است. خوبی و بدی دنیا برای انسان بستگی دارد به نوع رفتار انسان در جهان و
طرز برخورد و عمل او. نیكی و بدی كارها گذشته از آنكه در جهان دیگر به صورت
پاداش یا كیفر به انسان بازمی گردد، در همین جهان نیز خالی از عكس العمل نیست.
تدریج و تكامل، قانون الهی و سنّت الهی است. جهان گاهواره ی تكامل انسان است.
قضا و قدر الهی بر همه ی جهان حاكم است و انسان به حكم قضا و قدر، آزاد و مختار
و مسئول و حاكم بر سرنوشت خویش است. انسان دارای شرافت و كرامت ذاتی و
شایسته ی خلافت الهی است. دنیا و آخرت به یكدیگر پیوسته است. رابطه ی این دو نظیر
رابطه ی مرحله ی كشت و مرحله ی برداشت محصول است كه هر كس عاقبت كار آن می درود
كه كشته است، نظیر رابطه ی دوره ی كودكی و دوره ی پیری است كه دوره ی پیری ساخته ی دوره ی
كودكی و جوانی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 87
[9] . رجوع شود به
انسان و سرنوشت از همین نویسنده.