در
کتابخانه
بازدید : 109735تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پس عمده این است كه به اصطلاح، مقام الوهیّت را تشخیص دهیم و جا و مقام و پست خدایی را بشناسیم. آیا جای خدا در هستی و مقام الوهیّت در عالم وجود این است كه او را در ردیف یكی از موجودات عالم و جزئی از عالم بدانیم و در میان كارهای جهان كاری را به او اختصاص دهیم و به اصطلاح تقسیم كار به عمل آوریم، آنگاه در تشخیص كار مخصوص خدا كه چیست و چگونه است برویم ببینیم در میان آثار و معلولات كدام اثر است كه علّت و سبب آن بر ما مجهول است و هر جا علّت و سبب، مجهول بود بگوییم این یكی دیگر كار خداست؟ نتیجه ی این طرز تفكّر این است كه خدا را در میان مجهولات خود جستجو كنیم. طبعاً هر چه بر معلومات ما افزوده می گردد و از مجهولات ما كاسته می شود، منطقه ی خداشناسی ما محدودتر می گردد تا جایی كه اگر فرض كنیم جمیع مجهولات بشر یك روز حل شود، دیگر جایی برای خدا و خداشناسی باقی نمی ماند.

طبق این طرز تفكّر، تنها برخی موجودات جهان آیت و حكایت و آینه ی وجود خداوند می باشند و آنها همان موجوداتی هستند كه علل آنها مجهول است؛ امّا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 484
موجودات شناخته شده از نظر اسباب و علل، از قلمرو آیت و معرّف بودن ذات پروردگار خارج اند.

سبحان اللّه! چقدر این طرز تفكّر غلط است و این چقدر گمراهی است و چقدر ناآشنایی به مقام و جایگاه الوهیّت است! در اینجا باید تعبیر قرآن را ذكر كنیم كه می فرماید: «ما قَدَرُوا اَللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» [1]خدا را آنچنان كه شایسته است و ممكن است، تصوّر نكرده و اندازه گیری نكرده اند.

الفبای خداشناسی این است كه او خدای همه ی عالم است و با همه ی اشیاء نسبت متساوی دارد. همه ی اشیاء بدون استثناء مظهر قدرت و علم و حكمت و اراده و مشیّت اویند و آیت و حكایت كمال و جمال و جلال او می باشند. فرقی میان پدیده های معلوم العلّه و مجهول العلّه در این جهت نیست. جهان با همه ی نظامات و علل و اسبابش یكجا قائم به ذات اوست. او بر زمان و مكان تقدّم دارد. زمان و زمانیات و مكان و مكانیات، اعمّ از آنكه متناهی باشند یا غیر متناهی، یعنی اعمّ از آنكه رشته ی زمان محدود باشد یا از ازل تا ابد كشیده شده باشد، و ابعاد مكانی و فضایی جهان نیز اعمّ از اینكه به جایی منتهی شود یا نشود و بالاخره دامنه ی موجودات، اعمّ از آنكه در زمان و مكان نامتناهی باشد یا متناهی، متأخّر از ذات و هستی اوست و فیضی از فیضهای او به شمار می رود.

پس منتهای جهالت است كه «كلیسایی» فكر كنیم و مانند اگوست كنت انتظار داشته باشیم كه در یك گوشه ی عالم ضمن جستجو از علّت یك شی ء خاص، یك مرتبه وجود خدا را در آن گوشه كشف كنیم و آنگاه جشن بگیریم و شادمانی كنیم كه خدا را در فلان جا پیدا كردیم، و اگر موفّق نشدیم و پیدا نكردیم، بدبین شویم و یكسره وجود خداوند را انكار نماییم. برعكس، تنها در این صورت است كه باید منكر خدا بشویم.

یعنی آن خدایی كه مانند یكی از اجزای عالم است و ضمن جستجوهایی كه از پدیده ها می شود، او هم مانند یك پدیده كشف می شود، او قطعاً خدا نیست و باید منكرش شد.

اگر به زبان ساده تر بخواهیم بگوییم، باید بگوییم كه این گونه جستجو از خدا در عالم، شبیه این است كه ساعت را به كسی نشان دهیم و بگوییم این ساعت سازنده ای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 485
دارد. او بخواهد ساعت ساز را در لابلای چرخهای ساعت و اجزای آن بیابد و پس از آنكه مدّتی در لابلای چرخها جستجو كرد و غیر از اجزای ساعت چیزی نیافت، بگوید من ساعت ساز را نیافتم، پس این دلیل این است كه ساعت سازی وجود ندارد.

یا مثل این است كه لباس دوخته ی زیبایی را به كسی نشان بدهند و بگویند این لباس، دوزنده و خیّاطی دارد، و او بگوید من اگر خیّاط را در جیبهای آن لباس پیدا كردم، وجودش را قبول می كنم و الاّ نه.

این طرز تفكّر از نظر تعلیمات اسلامی صد در صد غلط است. خدا از نظر معارف اسلامی در ردیف علل طبیعی نیست كه ما بگوییم این موجود خارجی را خدا درست كرده یا فلان علّت طبیعی؟ این تردید، غلط و بی معناست. میان خدا و علل طبیعی تردید و «یا» متخلّل نمی شود تا سؤال را بدین گونه مطرح كنیم. این نحو تفكّر، تفكّر ضدّ خدایی است. خداشناسی به این معنی است كه تمام مجموعه ی طبیعت از اوّل تا به آخر، یك واحد كار است و همه مجموعاً كار خداست؛ نه اینكه جزئی از این كار را بگوییم آیا خدا كرده یا طبیعت، آنگاه اگر علّت آن را خوب نشناختیم، بگوییم خدا كرده و اگر علّت طبیعی آن را شناختیم، بگوییم مربوط به طبیعت است و دیگر ربطی به خدا ندارد.


[1] . انعام/91.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است