در
کتابخانه
بازدید : 485305تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Collapse <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
غالبا افراد، مقررات الهی را در خلقت و آفرینش، و پاداش و كیفر، و سعادت و شقاوت، با مقرّرات اجتماعی بشری قیاس می گیرند، در صورتی كه این امور تابع شرایط تكوینی و حقیقی است و جزئی از آن است، ولی اوضاع و مقررات اجتماعی، تابع مقرّرات اعتباری قراردادی است. مقررات اجتماعی می تواند تابع شرایط قراردادی باشد ولی مقررات خلقت و آفرینش و از آن جمله پاداش و كیفر الهی نمی تواند تابع این شرایط باشد بلكه تابع شرایط تكوینی است. برای روشن ساختن فرق یك سیستم تكوینی و یك سیستم اعتباری مثالی می زنیم:

می دانیم كه در سیستمهای اجتماعی، هر كشوری برای خودش مقررات و قوانین خاصی دارد. مقررات اجتماعی، در برخی مسائل، میان دو نفر كه از لحاظ شرایط طبیعی و تكوینی مساوی هستند ولی از نظر شرایط اعتباری و قراردادی تفاوت دارند- مثل اینكه یكی تبعه ی آن كشور است و دیگری نیست- تفاوت قائل می شود.

مثلاً وقتی كه می خواهند در ایران افرادی را استخدام كنند اگر یك نفر ایرانی و یك نفر افغانی هر دو از لحاظ شرایط تكوینی برابر باشند و برای استخدام شدن مراجعه كنند، امكان دارد كه ایرانی استخدام شود و افغانی به علت اینكه تبعه ی ایران نیست استخدام نگردد. در اینجا اگر شخص افغانی بگوید من از لحاظ شرایط طبیعی با آن ایرانی كه استخدام شده است كاملاً مساوی هستم؛ اگر او سالم است من هم سالمم، اگر او جوان است من هم جوانم، اگر او متخصص در فلان كار است من هم متخصصم، پاسخ می شنود كه مقررات اداری اجازه نمی دهد كه شما را استخدام كنیم.

با یك امر قراردادی، وضع همین شخص افغانی تغییر می كند و مانند دیگران می گردد؛ یعنی مراجعه می كند و برگ تابعیّت ایران می گیرد. بدیهی است كه برگ تابعیت تأثیری در شخصیت واقعی او ندارد؛ ولی او از نظر مقررات اجتماعی، شخص دیگر شده است. معمولا اعتبار شرایط قراردادی با عدم رعایت مساوات در شرایط واقعی و تكوینی توأم است.

ولی در مسائلی كه تابع مقررات اجتماعی و قراردادی نیست و صرفا تابع شرایط تكوینی است، مطلب طوری دیگر است.

مثلاً اگر خدای ناخواسته یك بیماری نظیر «وبا» به ایران بیاید، تفاوتی بین تبعه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 337
ایران و تبعه ی غیر ایران نمی گذارد. اگر ایرانی و افغانی از لحاظ شرایط مزاجی و محیطی و سایر شرایط طبیعی متساوی باشند محال است كه میكرب بیماری، تبعیضی قائل شود و بگوید چون افغانی، تبعه ی ایران نیست من با او كاری ندارم. اینجا حساب خلقت و طبیعت است نه حساب اجتماع و قراردادهای اجتماعی؛ حساب، حساب تكوین است نه حساب تقنین و تشریع.

مقررات الهی از نظر پاداش و كیفر، و سعادت و شقاوت افراد، تابع شرایط واقعی و تكوینی است. چنین نیست كه اگر كسی مدعی شود كه چون من نامم در دفتر اسلام ثبت شده است و اسماً مسلمانم پس باید امتیاز داشته باشم، از او پذیرفته گردد.

اشتباه نشود؛ سخن در مسائل مربوط به پاداش و كیفر، و سعادت و شقاوت، و در رفتار خداوند با بندگان است؛ سخن در قوانین موضوعه ی اسلام در زندگی اجتماعی مسلمین نیست.

شك ندارد كه مقررات موضوعه ی اسلامی مانند همه ی قوانین موضوعه ی جهان یك سلسله قوانین قراردادی است و یك سلسله شرایط قراردادی در آنها ملحوظ شده است و افراد بشر در این قوانین كه مربوط به زندگی دنیوی آنها است الزاماً باید از یك سلسله شرایط قراردادی پیروی كنند.

ولی فعل خداوند و جریان مشیّت الهی در نظام تكوین و از آن جمله سعادت بخشیدن و به شقاوت كشیدن افراد، و پاداش و كیفر دادن به آنها تابع مقررات اجتماعی نیست بلكه اساساً از این سنخ نیست؛ ذات اقدس الهی در جریان مشیّت مطلقه اش، بر اساس مقررات قراردادی عمل نمی كند. امور قراردادی كه در نظامات اجتماعی طبعا تأثیر بسزایی دارد، در جریان اراده ی تكوینی ذات مقدّس باری تعالی تأثیری ندارد.

از نظر مقررات موضوعه ی اسلامی كه مربوط به رفتار اجتماعی افراد بشر است، هرگاه كسی شهادتین بر زبان بیاورد مسلمان شناخته می شود و از مزایای ظاهری اسلام استفاده می كند، ولی از نظر مقررات اخروی و حساب جهان دیگر، از نظر رفتار خداوند، قانون: فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی [1]، و قانون: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّهِ أَتْقاكُمْ [2]حكومت می كند.

پیغمبر اكرم فرمودند:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 338
«ایّها النّاس انّ اباكم واحد، و انّ ربّكم واحد، كلّكم لادم و آدم من تراب، لا فخر لعربیّ علی عجمیّ الاّ بالتّقوی» . [3]
«ای مردم همه ی شما دارای یك پدر و یك خدا هستید، همگی از آدم آفریده شده اید و آدم از خاك آفریده شده است یعنی اصل و نسب همه كس به خاك برمی گردد، عرب را بر عجم فخر و امتیازی نیست؛ تنها سبب امتیاز، تقواست» .
سلمان فارسی كه در طلب حقیقت گام برمی داشت به جایی رسید كه رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) درباره اش فرمود:

سلمان منّا اهل البیت.
علی هذا افرادی كه تحت تأثیر وساوس شیطانی قرار گرفته- و به این دل خوش كرده اند كه ناممان در میان نامهای دوستان علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) است، هر چه هست از رعایای او بشمار می رویم، یا وصیت می كنیم از پولهایی كه ناحق به چنگ آورده ایم و یا از پولهایی كه در زندگی می بایست در راه خیر مصرف كنیم و نكرده ایم مبلغ گزافی را به متولّیان مشاهد مشرّفه بدهند تا ما را نزدیك قبر اولیاء خدا دفن كنند كه فرشتگان جرأت نكنند برای عذاب ما بیایند- باید بدانند كه خیلی كور خوانده اند و پرده ی غفلت جلوی چشمشان را گرفته است، روزی چشم بازخواهندكرد كه خود را غرق در عذاب جانفرسای الهی ببینند و دچار چنان حسرتی گردند كه اگر امكان مرگ بود هزارها بار می مردند. پس امروز از خواب غفلت بیدار گردند و توبه نمایند و ما فات را جبران كنندوَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ اَلْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ اَلْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ [4].

از نظر آیات كریمه ی قرآن مجید و هم از نظر روایات اسلامی این مطلب قطعی است كه گناهكار هر چند مسلمان باشد به عذاب الهی معذّب خواهد بود؛ گواینكه وقتی دارای ایمان باشد بالاخره به رستگاری نهایی و خلاصی از دوزخ نائل می گردد، ولی ممكن است نجات او پس از سالها چشیدن رنج و عذاب باشد. حساب گناهان یك عده در شدائد و سكرات مرگ تصفیه می گردد؛ گروهی دیگر با عذابهای قبر و عالم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 339
برزخ جریمه ی گناهان خود را می پردازند و جمعی دیگر در اهوال قیامت و شدائد حساب، كیفر خود را می بینند و عده ای به دوزخ می افتند و سالها در عذاب درنگ می كنند؛ چنانكه در تفسیر آیه ی كریمه ی: لابِثِینَ فِیها أَحْقاباً [5] «در آتش، سالیان درازی درنگ كننده اند» از امام ششم حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت شده است كه این آیه مربوط به كسانی است كه از آتش نجات می یابند [6].

اینك چند نمونه از روایاتی را كه از عذابهای هنگام مرگ و پس از مرگ بازگو می كند می آوریم شاید موجب تنبّه و بیداری گردد و ما را برای منازل مخوف و خطرناكی كه در پیش داریم آماده سازد.

1. شیخ كلینی از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه علی (ع) را درد چشمی عارض شد؛ حضرت رسول (ص) به عیادت آن حضرت تشریف بردند در حالی كه فریاد علی از درد بلند بود؛ فرمودند كه: آیا این صیحه از جزع و بی تابی است یا از شدت درد است؟ امیر المؤمنین (ع) عرض كرد: یا رسول اللّه من هنوز دردی نكشیده ام كه سخت تر از این درد باشد. رسول اكرم در این وقت جریان سخت و هولناك قبض روح كافر را نقل كرد. علی (ع) چون این را شنید برخاست و نشست و گفت: یا رسول اللّه اعاده فرما بر من این حدیث را كه درد مرا فراموشی داد. آنگاه عرض كرد: یا رسول اللّه آیا از امت شما كسی به این نحو قبض روح می شود؟ فرمود: بلی، حاكمی كه جور كند و كسی كه مال یتیم را به ظلم و ستم بخورد و كسی كه شهادت دروغ بدهد [7].

2. شیخ صدوق در كتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت كرده كه چون «ذر» فرزند ابو ذر غفاری از دنیا رفت ابو ذر در كنار قبر وی ایستاد و دست بر قبر كشید و گفت:

خدایت رحمت كند؛ به خدا سوگند كه تو نسبت به من نیكرفتار بودی و اكنون كه از دستم رفته ای از تو خشنودم؛ به خدا قسم كه از رفتن تو باكم نیست، از من چیزی كاسته نشد و من جز به خدا به احدی نیازمند نیستم؛ و اگر نبود هراس هنگام اطلاع، آرزو می كردم كه من بجای تو رفته بودم، ولی دوست دارم چندی جبران ما فات كنم و برای آن جهان آماده شوم و همانا اندوه به خاطر تو مرا از اندوه بر تو بازداشته است (یعنی همه در این فكرم كه كاری كه برای تو سودمند است انجام دهم و دیگر مجالی ندارم كه غصه ی جدایی تو را بخورم) ؛ به خدا قسم كه گریه نكرده ام كه چرا از من جدا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 340
شده ای؟ ولی گریه كرده ام كه حال تو چگونه بوده است و بر تو چه گذشته است؟ ای كاش می دانستم كه چه گفتی و چه گفته شد به تو؟ بار خدایا من حقوقی را كه تو برای من بر فرزندم واجب فرموده بودی بخشیدم پس تو نیز حقوق خود را بر او ببخش كه تو به جود و كرم سزاوارتری [8].
3. امام صادق (ع) از پدران بزرگوارشان روایت كرده اند كه حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند: فشار قبر برای مؤمن كفّاره ی تقصیرهایی است كه از وی سر می زند [9].

4. علیّ بن ابراهیم در ذیل آیه ی كریمه ی: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ [10]از حضرت صادق (ع) روایت كرده است كه فرمود:

و اللّه ما اخاف علیكم الاّ البرزخ فامّا اذا صار الامر الینا فنحن اولی بكم [11].

«به خدا قسم من نگران شما نیستم جز برای عالم برزخ، اما وقتی كه كار به ما واگذار شود ما سزاوارتر هستیم نسبت به شما» .
یعنی شفاعت مربوط به ما بعد برزخ است؛ در برزخ شفاعت نیست.

بطور كلی در باب عقاب گناهانی از قبیل دروغ، غیبت، تهمت، خیانت، ستم، خوردن مال مردم، شراب خواری، قمار، سخن چینی، دشنام، ترك نماز، ترك روزه، ترك حج، ترك جهاد و غیره، در خود قرآن و در روایات متواتر آن قدر رسیده كه از حدّ احصاء بیرون است؛ هیچ یك از آنها مخصوص كافران یا مسلمانان غیر شیعه نیست. در روایات معراجیّه به موارد بسیاری برمی خوریم كه رسول اكرم می فرماید گروههای گوناگونی از امت خودم را، اعمّ از زن و مرد، در حالتهای مختلف از عذاب دیدم كه به موجب گناهان مختلف معذّب بودند.


[1] . ابراهیم/36
[2] . حجرات/13
[3] . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 110
[4] . مریم/39
[5] . نبأ/23
[6] . بحار الانوار، چاپ كمپانی، ج 3، ص 376- 377
[7] . منازل الآخرة، تألیف محدّث قمی، چاپ اسلامیّه، ص 5- 6
[8] . منازل الآخرة، ص 24- 25
[9] . بحار الانوار، چاپ كمپانی، ج 3 ص 153 نقل از ثواب الاعمال و امالی صدوق.
[10] . مؤمنون/100
[11] . بحار الانوار، چاپ كمپانی، ج 3 ص 151 نقل از تفسیر علیّ بن ابراهیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است