در
کتابخانه
بازدید : 485337تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Collapse <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
دومین نوع از انواع مجازات، كیفرهایی است كه رابطه ی علّیّ و معلولی با جرم دارند، یعنی معلول جرم و نتیجه طبیعی آن است. این كیفرها را «مكافات عمل» یا «اثر وضعی گناه» می نامند. بسیاری از گناهان، اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتكاب كننده بوجود می آورد. مثلاً شراب خواری علاوه بر اینكه زیانهای اجتماعی ببار می آورد صدمه هایی بر روان و جسم شراب خوار وارد می سازد.

شراب خواری موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرائین و ناراحتیهای كبدی می گردد.

فحشاء ممكن است سوزاك و سفلیس تولید كند.

اینها اثر ذاتی گناه است و كیفر قانونی نیست تا گفته شود كه باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد. اگر كسی سمّی كشنده را بنوشد و به اندرز نصیحتگو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 228
اعتناء نكند خواهد مرد. مردن، نتیجه ی طبیعی و اثر وضعی نوشیدن سمّ است. چنین آدم خیره سری قطعاً می میرد، ولی غلط است كه كسی بگوید این بیچاره فقط پنج دقیقه مرتكب جرم شده چرا به كیفر مرگ مبتلا شد و هستی خود را از دست داد؟ اگر به كسی بگویند خود را از قلّه ی كوه پرت نكن وگرنه نابود می گردی، حق ندارد اعتراض كند و بگوید چه تناسبی هست میان خیره سری من و این جزای شاقّ. اینجا حساب علّت و معلول است. سقوط از كوه یا نوشیدن زهر، علت است و نابودی معلول آن است. اثر آن علتها این است و جز این نتواند بود.

مسأله ی تناسب جرم و كیفر، مربوط به كیفرهای قراردادی است كه رابطه ی آنها با جرم، رابطه ی قراردادی است نه واقعی و ذاتی. اما مكافاتهای طبیعی، نتیجه و لازمه ی عملند و همانطوری كه در بخش دوم این كتاب بیان كردیم هر چیزی در نظام علت و معلول جهان، موقعیت خاصی دارد و هرگز ممكن نیست كه علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد.

در بحث تفاوتهای دنیا و آخرت گفتیم كه دنیا موسم كشت است و آخرت فصل درو. ولی گاهی برخی از اعمال در همین دنیا، نتایج خود را نشان می دهد و به اصطلاح كشته ها درو می گردد. البته این دریافت ثمره ی عمل و درو كردن كشته، نوعی از جزای الهی است ولی جزای كامل نیست، محاسبه ی دقیق و مجازات كامل در آخرت انجام می گیرد. دنیا خانه ی عمل است و احیاناً جزا هم در آن دیده می شود ولی آخرت صد در صد خانه ی جزا و حساب است، در آنجا مجالی برای عمل نیست.

كارهایی كه مربوط به مخلوق خداست، خواه نیكی و خدمت به خلق باشد یا بدی و صدمه به مردم، غالبا در همین دنیا پاداش و كیفری دارد بی آنكه چیزی از جزای اخروی آنها كاسته گردد.

بدی كردن با والدین، در همین جهان كیفر دارد مخصوصاً اگر آن بدی - العیاذ باللّه- كشتن والدین باشد. حتی اگر پدر و مادر انسان فاسق و یا كافر هم باشند بازهم بدی نسبت به آنها بی عكس العمل نمی ماند.

منتصر عباسی پدرش متوكّل را كشت و پس از مدت كوتاهی خودش نیز كشته شد؛ در حالی كه متوكل مرد بسیار خبیث و ناپاكی بود؛ متوكل در محافل انس و سرگرمیش امیر المؤمنین علی (ع) را به مسخره می گرفت، دلقكهایش خود را به قیافه ی آن حضرت می ساختند و تقلید در می آوردند و مسخرگی می كردند و در اشعار خویش به او اهانت می كردند. گویند منتصر از او شنید كه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را دشنام می دهد؛ از بزرگی پرسید كه مجازاتش چیست؟ وی پاسخ داد قتلش واجب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 229
است ولی بدان كه هر كس پدرش را بكشد عمرش كوتاه خواهد شد. منتصر گفت من باكی ندارم كه در اطاعت خدا عمر من كوتاه گردد. پدرش را كشت و پس از وی هفت ماه بیشتر زنده نماند [1].

علی (ع) در مورد عكس العمل احسان و خدمت به خلق در همین جهان، می فرماید:

لا یزهّدنّك فی المعروف من لا یشكره لك، فقد یشكرك علیه من لا یستمتع بشی ء منه، و قد تدرك من شكر الشّاكر اكثر ممّا اضاع الكافر، و اللّه یحبّ المحسنین [2].
«اینكه گاهی به كسی نیكی می كنی و او قدرشناسی نمی كند (و یا ناسپاسی می كند) تو را به كار نیك بی رغبت نكند كه احیانا تو پاداش خویش را بیش از آنچه بخواهی از او بگیری از دست كسی می گیری كه هیچ به او نیكی نكرده ای. به هر حال جهان پاداش تو را پس می دهد، و لو از ناحیه ای كه تو هرگز گمان نمی بری» .
مولوی در مورد عمل و عكس العمل می گوید:

این جهان كوه است و فعل ما ندا
بازآید سوی ما از كه صدا
دیگری در مجازاتها و مكافاتهای دنیا می گوید:

به چشم خویش دیدم در گذرگاه
كه زد بر جان موری مرغكی راه
هنوز از صید، منقارش نپرداخت
كه مرغ دیگر آمد كار او ساخت
چو بد كردی مشو ایمن ز آفات
كه واجب شد طبیعت را مكافات
البته نباید چنین بیندیشیم كه هرگاه صدمه و مصیبتی بر یك فرد یا یك گروه وارد شد حتماً مكافات اعمال آنهاست، زیرا مصائب این جهان فلسفه های دیگری هم دارد؛ آنچه كه ما معتقد هستیم این است كه در این جهان فی الجمله مكافات عمل هم وجود دارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 230

[1] . سفینة البحار، ماده ی «وكل» ، و بحار الانوار چاپ آخوندی ج 10 ص 296.
[2] . نهج البلاغه، حكمت 195
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است