در
کتابخانه
بازدید : 485264تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Collapse <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
با توجه به اینكه تقدیر الهی به معنای قانون داشتن و سنّت داشتن جهان است، اشكال جبر از ناحیه ی اعتقاد به قضا و قدر نیز حل می گردد. ما در كتاب «انسان و سرنوشت» درباره ی این مطلب، مفصّل بحث كرده ایم و جویندگان را به آن كتاب ارجاع می كنیم. در اینجا به طور اجمال و اشاره می گوییم:

این اشكال از این ناحیه پیدا شده است كه گروهی پنداشته اند معنای تقدیر الهی این است كه خدا مستقیما و بیرون از قانون جهان، هر پدیده ای را اراده كرده است. منسوب به خیّام است:

من می خورم و هر كه چو من اهل بود
می خوردن من به نزد او سهل بود
می خوردن من حق ز ازل می دانست
گر می نخورم علم خدا جهل بود
سراینده ی این شعر پنداشته است كه اراده ی انسان نسبت به یك كار، در مقابل اراده ی خدا و معارض با آن است، و لذا گمان كرده است كه اگر انسان بخواهد می نخورد،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 142
ممكن نیست، زیرا اراده ی خدا این بود كه می بخورد، و چون اراده و علم خدا تخلف بردار نیست، آدمی چه بخواهد و چه نخواهد، میخوارگی را انجام می دهد.

این سخن بسیار سست است و از روی منتهای نادانی گفته شده است، لذا بسختی می توان باور كرد كه گوینده ی آن خیّام فیلسوف باشد. هر فیلسوف و نیمه فیلسوفی این قدر می فهمد كه خدا نه «می» خوردن كسی را مستقیما اراده می كند و نه «می» نخوردن كسی را، خدا برای جهان، نظامی و قانونی پدید آورده است و هیچ كاری در جهان، بیرون از قانون انجام نمی گیرد. همانطوری كه هیچ حادثه ی طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمی دهد، افعال اختیاری انسانها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمی دهد. قانون خدا در مورد انسان این است كه آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و كارهای نیك یا بد را خود انتخاب كند. اختیار و انتخاب، مقوّم وجودی انسان است. انسان غیر مختار محال است؛ یعنی این كه فرض شده انسان است و غیر مختار، فقط فرض است نه حقیقت؛ و اگر انسان نباشد مكلّف نیست؛ مثل این است كه گاو یا الاغی سر در خم شراب ببرد و بنوشد. پس قضا و قدر الهی كه انسان را خواسته است، مختار بودن او را نیز خواسته است. پس می خوردن انسان نه بر اساس اختیار و انتخاب خود او بلكه بر اساس یك جبر الهی بر خلاف علم ازلی است و اگر انسان به جبر الهی می بخورد علم خدا جهل بود.

امروز محقّقین تردید می كنند كه خیّام شاعر همان خیّام فیلسوف باشد، احتمال می دهند- بلكه ثابت می كنند- كه دو نفر و یا بیشتر وجود داشته اند و تاریخ، آنها را بهم آمیخته است. به هر صورت خواه چند نفر به نام خیام بوده و یا یك خیّام با دو شخصیّت متضاد وجود داشته، این سخن كه علم الهی و تقدیر الهی، علّت ارتكاب گناه شمرده شود بطوری كه مسئولیّت، از انسان كه عامل انتخاب كننده است سلب گردد باطل است؛ در پاسخش بجا گفته شده است:

علم ازلی علّت عصیان كردن
نزد عقلا ز غایت جهل بود [1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 143

[1] . رجوع شود به كتاب «انسان و سرنوشت» تألیف مرتضی مطهری، فصل آخر كتاب.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است