بحثهای كلامی آنچنان كه از تواریخ استفاده می شود، از نیمه ی قرن اول هجری
آغاز شد. در میان بحثهای كلامی ظاهرا از همه قدیم تر، بحث جبر و اختیار است.
مسأله ی جبر و اختیار در درجه ی اول، یك مسأله ی انسانی است و در درجه ی دوم یك مسأله ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 42
الهی و یا طبیعی. از آن جهت كه به هر حال موضوع بحث، انسان است كه آیا مختار
است یا مجبور؟ مسأله ای انسانی است؛ و از آن جهت كه طرف دیگر مسأله خدا یا
طبیعت است كه آیا اراده و مشیّت و قضا و قدر الهی و یا عوامل جبری و نظام علت و
معلولی طبیعت، انسان را آزاد گذاشته و یا مجبور كرده است؟ مسأله ای الهی و یا
طبیعی است؛ و چون به هر حال مسأله ای انسانی است و با سرنوشت انسان سر و كار
دارد، شاید انسانی یافت نشود كه اندك مایه ی تفكر علمی و فلسفی در او باشد و این
مسأله برایش طرح نشده باشد، همچنانكه جامعه ای یافت نمی شود كه وارد مرحله ای
از مراحل تفكر شده باشد و این مسأله را برای خود طرح نكرده باشد.
جامعه اسلامی كه به علل بسیاری، زود و سریع وارد مرحله تفكر علمی شد خواه
ناخواه در ردیف اولین مسائلی كه طرح كرد مسأله جبر و اختیار بود. ضرورتی نیست
كه ما برای كشف علت طرح سریع این مسأله در قرن اول هجری، دنبال عوامل دیگر
برویم. طرح این مسأله در جهان اسلام، بسیار طبیعی بود؛ اگر طرح نشده بود جای
این سؤال بود كه چگونه در چنین جامعه ای توجهی به این مسأله نشده است.
جامعه اسلامی یك جامعه مذهبی بود و در قرآن كه كتاب دینی مسلمانان است به
مسائل مربوط به جبر و اختیار، و قضا و قدر الهی، و پاداشها و كیفرها زیاد
برمی خوریم. توجه عمیق مسلمین به تدبّر و تفكر در آیات قرآنی، كه خود قرآن صلای
آن را داده است، خواه ناخواه منجر به بحث در جبر و اختیار گردید.