در
کتابخانه
بازدید : 483933تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Collapse <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یادم هست، در زمانی كه در قم تحصیل می كردم، یك روز خودم و تحصیلاتم و راهی را كه در زندگی انتخاب كرده ام ارزیابی می كردم؛ با خود اندیشیدم كه آیا اگر بجای این تحصیلات، رشته ای از تحصیلات جدید را پیش می گرفتم بهتر بود یا نه؟ طبعا با روحیّه ای كه داشتم و ارزشی كه برای ایمان و معارف معنوی قائل بودن اولین چیزی كه به ذهنم رسید این بود كه در آن صورت وضع روحی و معنوی من چه می شد؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 124
فكر كردم كه الان به اصول توحید و نبوّت و معاد و امامت و غیره ایمان و اعتقاد دارم و فوق العاده اینها را عزیز می دارم؛ آیا اگر یك رشته از علوم طبیعی و یا ریاضی یا ادبی را پیش گرفته بودم چه وضعی داشتم؟ به خودم جواب دادم كه اعتقاد به این اصول و بلكه اساساً روحانی واقعی بودن وابسته به این نیست كه انسان در رشته های علوم قدیمه تحصیل كند. بسیارند كسانی كه از این تحصیلات محرومند و در رشته های دیگر تخصص دارند، اما دارای ایمانی قوی و نیرومند هستند و عملاً متّقی و پرهیزكار و احیاناً حامی و مبلّغ اسلام اند و كم و بیش مطالعات اسلامی هم دارند؛ احیاناً ممكن بود من در آن رشته ها بر زمینه هایی علمی برای ایمان خود دست می یافتم بهتر از آنچه اكنون دست یافته ام.

آن ایّام، تازه با حكمت الهی اسلامی آشنا شده بودم و آن را نزد استادی- كه بر خلاف اكثریّت قریب به اتفاق مدّعیان و مدرّسان این رشته صرفاً دارای یك سلسله محفوظات نبود، بلكه الهیّات اسلامی را واقعا چشیده و عمیق ترین اندیشه های آن را دریافته بود و با شیرین ترین بیان آنها را بازگو می كرد [1]- می آموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بیانات عمیق و لطیف و شیرین استاد از خاطره های فراموش ناشدنی عمر من است.

در آن روزها با همین مسأله كه آن ایّام با مقدّمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده ی معروف «الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد» را آن طور كه یك حكیم درك می كند درك كرده بودم (لااقل به خیال خودم) ، نظام قطعی و لا یتخلّف جهان را با دیده ی عقل می دیدم، فكر می كردم كه چگونه سؤالاتم و چون و چراهایم یك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه می فهمم كه میان این قاعده ی قطعی كه اشیاء را در یك نظام قطعی قرار می دهد، و میان اصل «لا مؤثّر فی الوجود الاّ اللّه» منافاتی ندیده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا می دهم، معنی این جمله را می فهمیدم كه «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا» و میان دو قسمت این جمله تناقضی نمی دیدم، «امر بین الامرین» برایم حل شده بود، بیان خاصّ صدر المتألّهین در نحوه ی ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همین مطلب برای اثبات قاعده ی «الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد» فوق العاده مرا تحت تأثیر قرار داده و به وجد آورده بود؛ خلاصه یك طرح اساسی در فكرم ریخته شده بود كه زمینه ی حلّ مشكلاتم در یك جهان بینی گسترده بود؛ در اثر درك این مطلب و یك سلسله مطالب دیگر از این قبیل، به اصالت معارف اسلامی اعتقاد پیدا كرده بودم، معارف توحیدی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 125
قرآن و نهج البلاغه و پاره ای از احادیث و ادعیّه ی پیغمبر اكرم و اهل بیت اطهار را در یك اوج عالی احساس می كردم.

در این وقت فكر كردم دیدم اگر در این رشته نبودم و فیض محضر این استاد را درك نمی كردم همه چیز دیگر چه از لحاظ مادّی و چه از لحاظ معنوی، ممكن بود بهتر از این باشد كه هست، همه ی آن چیزهایی كه اكنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشین و احیاناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چیزی كه واقعاً نه خود آن را و نه جانشین آن را داشتم همین طرح فكری بود با نتایجش؛ الآن هم بر همان عقیده ام.

بحث عدل الهی كه ابتدا در نظر بود به صورت ساده تری طرح شود تا پای قله ی بحثهای عمیق فلسفی كشیده شد. اگر بخواهیم بیشتر برویم باید آماده ی صعود به قلّه های مرتفع تری باشیم و به نظر نمی رسد چنین آمادگی در كار باشد. بهتر این است با زبانی ساده تر و در سطحی پایین تر، مطلب را مورد بررسی قرار دهیم. خوانندگانی كه فكر می كنم این كتاب را خواهند خواند، با بیان ساده تر، بهتر مطلب را می فهمند.

خلاصه ی سخن اینكه:

جواب اجمالی اشكال «تبعیضها» و «شرور» مبنی بر اینكه «یك سلسله مصالح در كار است و به خاطر منافع و فوائد و مصالحی كه بر آنها مترتّب است وجود آنها شرّ محض نیست، بلكه شرّ آمیخته به خیر است، و چون جنبه ی خیر بر جنبه ی شر می چربد مجموعاً خیر است نه شر» مبتنی بر این اصل است كه نظام اسباب و مسبّبات، نظامی است قطعی و لا یتخلّف و ذاتی، نه تشریفاتی و قراردادی. دانستن این مطلب، زمینه را برای بحث آینده كه آنچه وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعیض» آماده می سازد.


[1] . [ظاهرا مقصود، امام خمینی است ] .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است