در
کتابخانه
بازدید : 485277تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Collapse <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا بر جهان آخرت همین قوانین طبیعی و اصول و نوامیسی كه بر جهان دنیا حكومت می كند، حكمفرماست؟ آیا بین زندگی این جهان و آن جهان، تفاوت یا تفاوتهایی وجود ندارد؟ آیا نشئه ی آخرت عین نشئه ی دنیاست، تنها فرقی كه دارد این است كه زمانا بعد از این نشئه است؟ مسلّما بین دو جهان، تفاوتهایی است؛ اگر مشابهتهایی وجود دارد وجود تفاوت هم حتمی است.

دو نشئه و دو عالم است و دو نوع زندگی است، با قوانینی متفاوت. عجله نكنید، نمی خواهم بگویم عدل الهی جزء قوانین دنیاست و جزء قوانین آخرت نیست، پس در آنجا ظلم روا است؛ خیر، مطلب دیگری می خواهم بگویم، اندكی حوصله داشته باشید.

برای نشان دادن تفاوتهایی كه بین این دو نوع زندگی وجود دارد مثالی در دست نیست زیرا هر مثالی كه بیاوریم از دنیا خواهد بود و تابع قوانین دنیاست؛ ولی از برای تقریب می توان- با كمی مسامحه- دنیا و آخرت را به عالم رحم و دنیا تشبیه نمود. قبلا هم برای منظوری دیگر از این مثال استفاده كرده ایم.

طفل در رحم، نوعی زندگی دارد و پس از تولّد، از نوعی دیگر از زندگی برخوردار می گردد. یك جنبه ی مشترك این دو زندگی این است كه در هر دو، تغذیه هست اما نحوه ی تغذیه ی جنین با تغذیه ی كودك پس از تولّد فرق دارد. طفل در رحم مادر همچون یك گیاه زندگی می كند، از خون مادر از راه بند ناف مانند ریشه ی گیاه غذای خود را می گیرد، نه با ریه ها تنفس انجام می دهد و نه معده اش فعالیتی دارد؛ ولی به محض اینكه به این جهان پا می نهد نظام زندگیش بر هم می خورد، نشئه ی دیگری پیدا می كند و نظامی دیگر بر حیاتش حاكم می گردد و جهانش عوض می شود. در اینجا یك لحظه هم نمی تواند مثل سابق زندگی كند؛ در اینجا باید تنفس كند و از راه دهان غذا بخورد. اگر قبل از تولد، هوا وارد ریه اش و غذا وارد معده اش می شد، می مرد. حالا برعكس، اگر لحظه ای چند هوا وارد ریه اش نشود و ساعتی چند غذا وارد معده اش نگردد می میرد.

بعد از تولد اگر كسی بخواهد همان وضع سابق را برای طفل ادامه دهد، مثلا او را در محفظه ای قرار دهد و از همان راه بند ناف خون به او تزریق كند و در عوض، مجرای دهان و بینی او را مسدود نماید، ممكن نیست؛ زیرا نظام زندگی طفل عوض شده است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 218
و باید از نظام نوین استفاده كند.

جهان آخرت نیز نسبت به دنیا چنین است. وضع زندگی در آخرت با وضع آن در دنیا متفاوت است. در هر دو تا حیات هست ولی نه یك جور. زندگی در آنجا قوانین و نظاماتی دارد غیر از آنچه كه در اینجا هست. به عبارت دیگر، دنیا و آخرت دو نوع جهان و دو نشئه اند. برای بدست آوردن تفاوتهای این دو جهان، باید به توصیفهایی كه از ناحیه ی متون دینی در این باره رسیده است مراجعه كنیم.

اكنون، چند تفاوت را ذیلاً بیان می كنیم:

1. ثبات و تغییر. در این جهان، حركت و تغییر هست. كودك، جوان می گردد، كامل می شود، به پیری می رسد و سپس می میرد. در این جهان، نوها كهنه می شود و كهنه ها از بین می رود؛ ولی در جهان آخرت پیری و كهنگی وجود ندارد، مرگی هم در كار نیست. آنجا جهان بقاء است و اینجا جهان فناء، آنجا خانه ی ثبات و قرار است و اینجا خانه ی زوال و فنا.

2. زندگی خالص و ناخالص. دومین تفاوت، این است كه در این جهان، موت و حیات، مرگ و زندگی با هم آمیخته است ولی آن جهان سراپا زندگی است. در اینجا جماداتی و حیواناتی وجود دارند و هر كدام به دیگری تبدیل می گردند. جسمی كه اكنون بدن ماست و حیات دارد زمانی مرده و جماد بوده است و بار دیگر نیز حیات از آن جدا می گردد و به حالت جمادی برمی گردد. زندگی و مرگ در دنیا مخلوط به هم اند. اما در آخرت چنین نیست؛ آنجا یكپارچه حیات است؛ زمین آخرت، جواهر و سنگریزه های آن، درخت و میوه ی آن همگی حیات دارند، آتش آنجا هم درّاك و فعّال است.

قرآن كریم می فرماید:

وَ إِنَّ اَلدّارَ اَلْآخِرَةَ لَهِیَ اَلْحَیَوانُ [1].

«همانا منحصرا خانه ی آخرت خانه ای است كه زنده است» .
آخرت یك موجود زنده و یك حیوان و جاندار است.

عضوها و اندامها در این جهان، شعور و درك ندارند ولی در آن جهان پوست بدن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 219
و ناخن هم فهم دارد و حتی سخن می گوید. در قیامت بر دهانها مهر زده می شود و هر عضوی خودش كارهایی را كه انجام داده است بازگو می كند.

از زبان پرسش نمی شود تا با دروغگویی پرده پوشی كند. هر عضوی در آنجا ناطق می گردد، خودش كارهای خود را شرح می دهد.

قرآن كریم می فرماید:

اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ [2].

«امروز بر دهانهایشان مهر می زنیم و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان گواهی می دهند كه چه انجام داده اند» .
در جای دیگر، مكالمه و مشاجره ی انسانها را با اعضاء و جوارح خودشان ذكر می كند:

وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا؟ قالُوا أَنْطَقَنَا اَللّهُ اَلَّذِی أَنْطَقَ كُلَّ شَیْ ءٍ [3].

پس از بیان این مطلب كه در قیامت گوش و چشم مجرمین و دیگر اندامهایشان علیه آنها گواهی می دهند، مشاجره ای را كه بین آنان در می گیرد چنین شرح می دهد:

«و به پوستهای بدنشان می گویند چرا به ضرر ما شهادت دادید؟ پاسخ می دهند: خدا ما را ناطق ساخت، خدایی كه هر چیز را به سخن آورده است. »
آری، زندگی در جهان آخرت خالص است، آمیخته به موت نیست، از عنصر كهنگی و فرسودگی و مرگ و فنا در آنجا خبر و اثری نیست؛ بر آن جهان، جاودانگی حكمفرماست.

3. كشت و درو. سومین تفاوت دنیا و آخرت این است كه اینجا خانه ی كشت كردن و تخم پاشیدن است و آنجا خانه ی بهره برداری و درو كردن. در آخرت، عمل نیست، مقدّمه نیست، هر چه هست محصول و نتیجه است، مانند روزی است كه نتیجه ی امتحانات دانش آموزان اعلام می گردد. اگر دانش آموزی در وقت امتحان اعلام كند كه به من مهلت درس خواندن بدهید و یا در وقت اعلام نتیجه تقاضا كند كه اكنون از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 220
من بپرسید تا جواب دهم، پاسخی كه دریافت می دارد این است كه وقت امتحان گذشته و اكنون وقت نمره دادن است. انبیاء كه فریاد می كنند: ای مردم به عمل صالح بپردازید و ذخیره ای برای خانه ی واپسین خویش تهیه كنید برای این است كه زمان عمل محدود است.

امیر المؤمنین علی (ع) می فرماید:

و انّ الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل [4].
«امروز، كار است و محاسبه نیست و فردا محاسبه است و كار نیست» .
در جای دیگر می فرماید:

عباد اللّه! الآن فاعملوا و الالسن مطلقة، و الابدان صحیحة، و الاعضاء لدنة، و المنقلب فسیح [5].
«ای بندگان خدا هم اكنون كه زبانها آزاد و بدنها سالم است و اعضاء فرمان می برد و میدان فعالیت باز است بكوشید» .
یعنی بدن وسیله ی فعالیت و كار توست، پیش از آنكه از تو گرفته شود و متلاشی گردد، با آن كار كن، كاری كه به حال تو سودمند باشد.

آن زمان كه مهلت سپری می گردد و به فرمان خدای توانا، روح از بدن آهنگ جدایی ساز می كند، دیگر كار از دست شده است، در آن موقع هر چه فریاد كنی كه مرا برگردانید تا كار نیكی انجام دهم پاسخی كه می شنوی این است كه: «ممكن نیست» .

اگر اتصال میوه ی كال جدا شده از درخت، به درخت، و از سر گرفتن وضع سابق و شیرین شدن آن، ممكن باشد مراجعه به دنیا ممكن است، ولی قانون آفرینش جز این است.

چه زیباست جمله ای كه رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در این باره فرموده است:

الدّنیا مزرعة الآخرة [6].
«دنیا كشتگاه آخرت است» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 221
در این حدیث، مجموع دوره ی وجود انسان به دوره ی سال تشبیه شده و هر یك از دنیا و آخرت به یكی از دو فصل سال تشبیه شده است، دنیا فصل كشت كردن، و آخرت فصل محصول برداشتن است.

4. سرنوشت اختصاصی و مشترك. چهارمین تفاوتی كه بین نظام دنیا و نظام آخرت سراغ داریم این است كه سرنوشتها در دنیا تا حدّی مشترك است ولی در آخرت هر كس سرنوشتی جداگانه دارد. منظور این است كه زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حكمفرماست، كارهای خوب نیكوكاران در سعادت دیگران مؤثر است و كارهای بد بدكاران نیز در جامعه اثر می گذارد و به همین دلیل است كه مسئولیتهای مشترك نیز وجود دارد. افراد یك جامعه مانند اعضاء و جوارح بدن، كم و بیش جور یكدیگر را باید بكشند، اختلال یكی از آنها موجب زوال سلامت از عضوهای دیگر می گردد؛ مثلا اگر كبد خوب كار نكند، ضرر آن به عضوهای دیگر هم می رسد.

به واسطه ی سرنوشت مشترك داشتن افراد اجتماع است كه اگر یك نفر بخواهد گناهی مرتكب شود بر دیگران لازم است مانع او گردند. رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) تأثیر گناه فرد را بر جامعه ضمن مثلی بیان كرده اند كه گروهی سوار كشتی بودند و كشتی در دریا حركت می كرد؛ یكی از مسافران، در جایی كه نشسته بود مشغول سوراخ كردن كشتی شد، دیگران به عذر اینكه جایگاه شخص خودش را سوراخ می كند متعرّض او نشدند و كشتی غرق شد؛ ولی اگر دستش را گرفته و مانع كارش می شدند هم خود جان به سلامت می بردند و هم او را نجات می دادند [7].

در دنیا خشك و تر با هم می سوزند و یا با هم از سوختن مصون می مانند. در جامعه كه گروهی زندگی مشترك دارند و در آن، هم بدكار هست و هم نیكوكار، گاهی بدكاران از ثمره ی كار نیكوكاران منتفع می گردند و گاهی مردم بی گناه از صدمه ی گناهكاران آسیب می بینند.

ولی جهان دیگر چنین نیست، در آنجا محال است كه كسی در عمل دیگری سهیم گردد، نه كسی از ثمره ی كار نیكی كه خودش در آن سهمی نداشته است بهره مند می شود و نه كسی از كیفر گناهان دیگران معذّب می گردد. آخرت خانه ی جدایی و «فصل» است، بین خوب و بد جدایی می اندازد، ناپاكان را از پاكان منفصل می كند؛
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 222
گناهكاران را بانگ می زنند كه:

وَ اِمْتازُوا اَلْیَوْمَ أَیُّهَا اَلْمُجْرِمُونَ [8].

«از مردم پاك جدا شوید ای ناپاكان» .
در آنجا پدر از پسر، و پسر از پدر جدا می گردد، هر كس جزای عمل خودش را دریافت می كند.

وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری [9]
«هیچ كس بار دیگری و گناه دیگری را به دوش نمی گیرد» .
این تفاوت از اینجا پیدا شده كه آخرت، جهان فعلیّت محض است و دنیا جهان حركت، یعنی جهان آمیختگی استعداد با فعلیّت. فعلیّتهای محض از یكدیگر تأثیر نمی پذیرند و با یكدیگر تركیب نمی شوند ولی فعلیّتهای آمیخته تأثیر پذیرند و قابل تركیب شدن هستند. از این رو در دنیا «جامعه» به وجود می آید كه نوعی تركیب و وحدت انسانهاست، و در آخرت «جامعه» مفهوم ندارد؛ در دنیا تأثیر و تأثّر تدریجی و فعل و انفعال هست ولی در آخرت نیست؛ در دنیا اگر كسی با نیكوكاران بنشیند از مجالست با آنان نیكی می پذیرد و اگر با بدان بنشیند گمراه می گردد. مولوی می گوید:

می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و كینه ها
فردوسی می گوید:

به عنبرفروشان اگر بگذری
شود جامه ی تو همه عنبری
اگر بگذری سوی انگشت گر
از او جز سیاهی نیابی دگر
ولی در جهان دیگر اگر انسان تا ابد با نیكوكاران بنشیند درجه اش بالا نمی رود و اگر هم با بدكاران بنشیند تنزل نمی كند؛ آنجا مجالست و همنشینی مؤثر نیست و هیچ چیز در هیچ چیز اثر نمی گذارد. در آنجا صلاح و كینه ها از سینه ها به سینه ها راه نمی یابد. در آنجا نه از مجالست با عنبرفروش بوی خوش عائد می شود و نه از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 223
همنشینی انگشت گر (ذغال فروش) غبار سیاهی عارض می گردد. در آنجا مبادله وجود ندارد، نه مبادله ی طبیعی و نه مبادله ی قراردادی، مبادله و دادوستدها اختصاص به این جهان دارد.

البته منظور از اینكه زندگی جهان دیگر، اجتماعی نیست این نیست كه در آنجا هر كسی منفرد و تنهاست و كسی غیر از خود را نمی بیند و با غیر خود سر و كار ندارد؛ منظور این است كه همبستگیها و تأثیر و تأثّرها و تعاون و تضادها و بده و بستان های روحی و اخلاقی و معنوی كه در این جهان هست و در نتیجه جامعه، یعنی تركیب حقیقی از افراد تحقق می یابد و سرنوشتها به هم گره می خورد، در آن جهان وجود ندارد، و الاّ در هر یك از بهشت و جهنّم، اجتماع و گرد هم زیستن هست، با این تفاوت كه در اجتماع نیكوكاران انس و الفت و صفا و صمیمیّت برقرار است و به تعبیر قرآن كریم برادروار بر صندلیهایی روبروی هم می نشینند [10]اما در اجتماع بدكاران تنفّر و بیزاری از یكدیگر و ناسزاگویی حكمفرماست [11].


[1] . عنكبوت/64
[2] . یس/65
[3] . فصلت/21
[4] . نهج البلاغه، خطبه ی 42.
[5] . نهج البلاغه، خطبه ی 187.
[6] . كنوز الحقایق، مناوی، باب دال.
[7] . اصول كافی
[8] . یس/59
[9] . انعام/164، اسراء/15، فاطر/18، زمر/7، نجم/38
[10] إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ. حجر/47
[11] . كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها. اعراف/38، إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ اَلنّارِ. . /ص/64
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است