در
کتابخانه
بازدید : 485313تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Collapse <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نوع نادرست شفاعت كه به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است كه گناهكار بتواند وسیله ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حكم الهی جلوگیری كند، درست همان طوری كه در پارتی بازی های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.

بسیاری از عوام مردم، شفاعت انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را چنین می پندارند؛ می پندارند كه پیغمبر اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و امیر المؤمنین (ع) و حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) و ائمه ی اطهار خصوصا امام حسین (ع) متنفّذهایی هستند كه در دستگاه خدا اعمال نفوذ می كنند، اراده ی خدا را تغییر می دهند و قانون را نقض می كنند.

اعراب زمان جاهلیت نیز درباره ی بتهایی كه شریك خداوند قرار می دادند همین تصور را داشتند؛ آنان می گفتند كه آفرینش، منحصرا در دست خداست و كسی با او در این كار شریك نیست، ولی در اداره ی جهان، بتها با او شركت دارند. شرك اعراب جاهلیت، شرك در «خالق» نبود، شرك در «رب» بود.

می دانیم كه در میان افراد بشر گاهی كسی مؤسسه ای را بوجود می آورد ولی اداره ی آن را به دیگری واگذار می نماید، یا در اداره ی آن مؤسسه، خودش با دیگران بطور مشترك دست در كار می شود. عقیده ی مشركین درباره ی خدا و جهان و در اداره ی جهان به این شكل بود. قرآن كریم بسختی با آن مبارزه كرد و مكرّر اعلام نمود كه برای خدا شریكی نیست نه در خالقیّت و نه در ربوبیّت؛ او به تنهایی، هم پدیدآورنده ی جهان است و هم تدبیر كننده ی آن؛ ملك و پادشاهی جهان اختصاص به او دارد و او ربّ العالمین است.

مشركین كه می پنداشتند ربوبیت جهان بین خدا و غیر خدا تقسیم شده است بر خود لازم نمی دانستند كه در صدد جلب رضا و خشنودی «اللّه» باشند؛ می گفتند می توان با قربانیها و پرستشهایی كه در برابر بتها انجام می دهیم، رضایت «رب» های دیگر را بدست آوریم و نظر موافق آنها را جلب كنیم هر چند مخالف رضای «اللّه» باشد؛ اگر رضایت اینها را كسب كنیم آنها خودشان بنحوی كار را در نزد «اللّه» حل می كنند.

اگر در میان مسلمانان هم كسی چنین معتقد شود كه در كنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست در كار است، چیزی جز شرك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 249
نخواهد بود. اگر كسی گمان كند كه تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین (ع) راهی دیگر دارد و هر یك از این دو، جداگانه ممكن است سعادت انسان را تأمین كند، دچار ضلالت بزرگی شده است. در این پندار غلط چنین گفته می شود كه خدا با چیزهایی راضی می شود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زكات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ به والدین و امثال اینها و با ترك گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شراب خواری و زنا راضی می گردد ولی امام حسین (ع) با این كارها كاری ندارد، رضای او در این است كه مثلا برای فرزند جوانش علی اكبر (ع) گریه و یا لااقل تباكی كنیم؛ حساب امام حسین از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می شود كه تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید كارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی كه خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت می كند و كارها را درست می كند، حساب نماز و روزه و حجّ و جهاد و انفاق فی سبیل اللّه كه انجام نداده ایم همه تصفیه می شود و گناهان هرچه باشد با یك فوت از بین می رود!
اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلكه شرك در ربوبیت است و به ساحت پاك امام حسین (ع) كه بزرگ ترین افتخارش «عبودیّت» و بندگی خداست نیز اهانت است همچنانكه پدر بزرگوارش از نسبتهای «غلاة» سخت خشمگین می شد و به خدای متعال از گفته های آنها پناه می برد. امام حسین (ع) كشته نشد برای اینكه- العیاذ باللّه- دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدّش رسول خدا بوجود آید، راه فراری از قانون خدا نشان دهد. شهادت او برای این نبوده كه برنامه ی عملی اسلام و قانون قرآن را ضعیف سازد. بر عكس، وی برای اقامه ی نماز و زكات و سایر مقرّرات اسلام از زندگی چشم پوشیده به شهادت تن داد.

خود حضرت در فلسفه ی قیامش می فرماید:

و انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدّی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنكر [1].
«من از روی هوس و جاه طلبی قیام نكرده ام، خروج و قیام من به منظور اصلاح در امّت جدّم می باشد، می خواهم كه به نیكی امر كنم و از بدی نهی نمایم» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 250
و ما نیز در زیارت او چنین خطاب می كنیم:

«اشهد انّك قد اقمت الصّلاة، و آتیت الزّكاة، و امرت بالمعروف، و نهیت عن المنكر، و جاهدت فی اللّه حقّ جهاده، و عملت بكتابه و اتّبعت سنن نبیّه» .
[1] . نفس المهموم، ص 45
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است