در
کتابخانه
بازدید : 485255تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Collapse <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تأثیر عوامل سه گانه ی: «پول» و «پارتی» و «زور» در یك جامعه نشانه ی ناتوانی و ضعف قانون است. وقتی قانون ضعیف باشد طبعا نمی تواند بر اقویا و زورمندان چیره گردد، سطوت خود را فقط به ضعفا نشان می دهد. قانون ضعیف، مجرمین ضعیف را به تله می اندازد و به پای میز مجازات می كشاند ولی از تله انداختن زورمندان مجرم عاجز می ماند.

قرآن، مقررات الهی را قوانین نیرومند و قوی معرفی می كند و تأثیر «پول» و «پارتی» و «زور» را در محكمه ی عدل الهی نفی می نماید. در قرآن از پول به عنوان «عدل» (از ماده «عدول» ، زیرا وقتی كه به عنوان رشوه داده شود سبب عدول و انحراف از حق و حقیقت می گردد؛ یا از «عدل» به معنی «عوض» و «معادل» ) و از پارتی به عنوان «شفاعت» و از زور به عنوان «نصرت» یاد شده است. در سوره ی بقره آیه ی 48 چنین می خوانیم:

وَ اِتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ.
«پروا داشته باشید از روزی كه هیچ كس از دیگری دفاع نمی كند و شفاعت هم پذیرفته نیست و از كسی هم پولی به عنوان عوض جرم و معادل آن گرفته نخواهد شد و نصرت و یاری كردن امكان ندارد» .
یعنی نظام جهان آخرت همچون نظام اجتماعی بشر نیست كه گاهی انسان برای فرار از قانون به پارتی یا پول متوسل شود و گاهی قوم و عشیره ی خود را به كمك بطلبد و آنان در برابر مجریان قانون اعمال قدرت كنند.

در صدر اسلام، قانون در اجتماع مسلمین قوی بود؛ گریبان نزدیكان و خویشان زمامداران را نیز می گرفت. وقتی كه علی (علیه السلام) مطلع شد كه دخترش از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 246
بیت المال مسلمین گلوبندی را به عنوان عاریه- البته با قید ضمانت- گرفته و در روز عید از آن استفاده كرده است او را سخت مورد عتاب خویش قرار داد و با لحنی كاملا جدّی فرمود:

اگر نبود كه آن را به صورت عاریه ی مضمونه، یعنی با قید ضمانت گرفته ای دستت را می بریدم، یعنی درباره ی تو حدّ سارق را اجرا می كردم [1].
هم ایشان وقتی كه ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایشان، مرتكب خلافی شد نامه ای به او نوشتند و او را مورد سخت ترین حملات خویش قرار دادند، به وی نوشتند:

«اگر از خلاف خویش بازنگردی با شمشیرم تو را ادب خواهم نمود، همان شمشیری كه احدی را با آن نزده ام مگر اینكه وارد جهنم شده است» .
یعنی می دانی كه شمشیر من جز بر دوزخیان فرود نمی آید و این كار تو، تو را دوزخی و مستحق شمشیر من ساخته است.

سپس برای اینكه بفهماند عدالت او درباره ی هیچ كس استثناءبردار نیست می فرماید:

«به خدا قسم اگر حسن و حسین (علیهما السلام) هم مرتكب این جرم می شدند با آنان ارفاق نمی كردم» [2].
صدر اسلام است و مجری قانون هم امیر المؤمنین است، تعجبی ندارد؛ اگر می خواهید بدانید دستگاهی كه رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) به جریان انداخته بود تا كجا به حركت آمده بود و چه اشخاصی را زیر مهمیز عدالت می كشید به داستان ذیل توجه كنید:

عمرو عاص از طرف عمر حاكم مصر بود؛ روزی پسر عمر و عاص به صورت یكی از رعایا سیلی زد، ستمدیده به نزد عمر و عاص رفته شكایت كرد ولی وی ترتیب اثر نداد. این مرد غیور حركت كرد به مدینه و نزد عمر آمد و عرض حال داد. عمر، عمرو عاص و پسرش را احضار و محاكمه نمود. در این محاكمه یك جمله ی تاریخی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 247
عمر نقل شده است. خطاب به عمرو عاص و پسرش گفت:

متی استعبدتم النّاس و قد ولدتهم امّهاتهم احرارا.
«از كی مردم را برده ی خویش گرفته اید در حالی كه از مادران خویش آزاد متولد گردیده اند» .
سپس دستور قصاص صادر نمود.

عمر با پسر خودش نیز همینطور رفتار نمود؛ وقتی ثابت گردید پسرش شراب خورده است حدّ الهی را درباره ی او اجرا نمود.

اینها عدالتی بود كه رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به مسلمین آموخته بود و مسلمین هنوز آن را فراموش نكرده بودند، و به عبارتی دیگر، چرخی بود كه رسول خدا به حركت آورده بود و تا مدت زیادی كم و بیش به همان شكل به حركت خود ادامه می داد.


[1] . بحار الانوار، چاپ كمپانی، ج 9 ص 503
[2] . نهج البلاغه، نامه ی 41.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است