در
کتابخانه
بازدید : 485261تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Collapse مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و چون سخن از صفات ذاتی افعال به میان آمد قهرا پای عقل و استقلال عقل در اكتشاف این صفات به میان آمد. این بحث به این صورت طرح شد كه آیا عقل در ادراك حسن و قبح اشیاء «استقلال» دارد و به تنهائی قادر به درك و تشخیص آنها است یا نیازمند به كمك و راهنمائی شرع است؟ از اینرو حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی خوانده شد.

معتزله بشدت طرفدار حسن و قبح ذاتی عقلی شدند و مسأله ی «مستقلاّت عقلیّه» را طرح كردند، گفتند: بالبداهه ما درك می كنیم كه افعال ذاتا متفاوتند، و بالبداهه درك می كنیم كه عقول ما بدون اینكه نیازی به ارشاد شرع داشته باشد این حقایق مسلّم را درك می كند.

اشاعره، همچنانكه عدل را به عنوان یك صفت قبلی و ذاتی منكر شدند، حسن و قبح ذاتی قبلی عقلی را نیز مورد انكار قرار دادند. اشاعره اولا حسن و قبح ها را اموری نسبی و تابع شرائط خاص محیطها و زمانها و تحت تأثیر یك سلسله تقلیدها و تلقینها دانستند؛ و ثانیا عقل را در ادراك حسن و قبح ها تابع راهنمائی شرع دانستند.

اشاعره، چون به «عقل مستقل» و به عبارت دیگر به «مستقلاّت عقلیّه» اعتراف نداشتند و عقیده ی معتزله را مبنی بر اینكه عقل بشر، بدون نیاز به ارشاد شرع، حسن و قبح، و بایستنی و نبایستنی را درك می كند، تخطئه می كردند و مدعی بودند كه به طور كلی اینكه: عدل چیست؟ ظلم چیست؟ نیكو چیست؟ ناپسند چیست؟ همه باید از لسان شرع اخذ شود و باید در این مسائل تابع و تسلیم «سنّت اسلامی» بود و بس؛ خود را «اهل سنّت» یا «اهل حدیث» خواندند. اشاعره ضمنا از این نام و عنوان یك «پایگاه اجتماعی» محكم برای خود در میان توده ی مردم ساختند. یعنی اختلاف معتزله و اشاعره كه بر اساس قبول و عدم قبول «مستقلاّت عقلیّه» بود، از نظر توده ی مردم به صورت قبول و عدم قبول «سنّت» و «حدیث» و یا به صورت تعارض عقل و سنّت تلقّی شد و همین جهت، پایگاه اجتماعی اشاعره را در میان توده ی مردم تقویت، و پایگاه معتزله را تضعیف كرد.

معتزله هرگز به سنّت بی اعتنا نبودند، ولی اشاعره با انتخاب این نام برای خود،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 45
و قرار دادن معتزله در مقابل خود، كلاه معتزله را در تاریكی برداشتند. مسلّما این جهت، در شكست معتزله در اوایل قرن سوم در میان توده ی عوام، تأثیر بسزائی داشت.

كار این اشتباه عامیانه بدانجا رسیده كه پاره ای از مستشرقین، دانسته و یا ندانسته، معتزله را به عنوان «روشنفكران ضد سنّت» معرفی كنند. ولی افراد وارد می دانند كه اختلاف دید و نگرش معتزله و اشاعره هیچ گونه ربطی به میزان پایبندی آنها به دین اسلام ندارد. معتزله عملا از اشاعره نسبت به اسلام دلسوزتر و پایبندتر و فداكارتر بودند.

معمولا نهضتهای روشنفكری، هر چند از یك خلوص كامل برخوردار باشد، در مقابل متظاهران به تعبّد و تسلیم، و لو اینكه از هر نوع صفا و خلوص نیّت بی بهره باشند، مورد چنین اتهاماتی در میان عوام واقع می شود.

اگر چه اختلاف معتزله و اشاعره در مورد حق عقل و استقلال و عدم استقلال عقل در مورد مسائل مربوط به «عدل» یعنی حسن و قبح ذاتی افعال آغاز شد ولی دامنه ی این بحث بعدها به مسائل «توحید» نیز كشیده شد. در آن مسائل نیز معتزله برای عقل، حق دخالت قائل بودند ولی اشاعره تعبّد به ظواهر حدیث را لازم می شمردند.

بعدا در این مورد توضیح بیشتری خواهیم داد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است