در صفحه ی 4 ولایتنامه می گوید:
ولایت به فتح واو و به كسر آن مصدر: ولی الشی ء و علیه بمعنی
توجه علیه كذا و تصرف فیه و اصلحه و تسلط علیه و قام بأمره و
جلد هفتم . ج7، ص: 441
نصره، و ولایت به كسر واو مملكت را گویند چنانكه در لسان
عجم به این معنی شایع است و به معنای امارت، و ولایت بكسر
و فتح قیل لغتان بمعنی الدولة و وِلایت و وَلایت كذا در عرف
خاص استعمال می شود در بیعت خاصه ی ولویه و به واسطه ی این
بیعت چنانكه بیاید داخل می شود صورت ملكوتی از ولیّ امر
در دل بایع و آن صورت داخله ی دل بایع چنانكه به ایمان نامیده
می شود به ولایت نیز نامیده می شود.
در صفحه ی 23 می گوید:
در بیان اطلاقات ولایت به حسب تكلیف، بدان كه ولایت به
كسر واو و فتح آن و مشتقات آن به مناسبت معانی لغویه به
حسب تكلیف در زبان شارع و عرف متشرعین بر بیعت خاصه ی
ولویه اطلاق شده است. . .
بعد احادیث ولایت را به قرینه ی چهار قرین دیگر حمل می كند بر
یك معنای بدنی یعنی بیعت صوفیانه! حق این است كه اگر مقصود امر
بدنی و بیعت است همان بیعت اجتماعی به حكومت است.