1. فرق موعظه با حكمت كه یكی مربوط به عقل است و دیگری
به دل، یكی تعلیم است و دیگری تذكر
2. فرق موعظه و خطابه: یكی ترقیق و رام كردن احساسات
است و دیگری تهییج و منقلب كردن.
3. قرآن، هم تعلیم است و هم تذكر، هم حكمت است و هم وعظ
و هم خطابه. موعظه چشم عقل را باز و خطابه تیره می كند، موعظه به
درون می برد و خطابه به بیرون می كشد، موعظه بازرسی است و
خطابه هجوم.
4. ضرورت سخن وعظی در همه وقت و همه ی زمانها و برای همه ی
اشخاص، برخلاف تعلیم كه احیاناً افرادی مستغنی می گردند لااقل از
تعلیم بعضی افراد دیگر. نقص كار در زمان ما كه هم نثر موعظه ای در
منابر و هم شعر موعظه ای از میان رفته است. موعظه زداینده ی غفلت
است و تعلیم زداینده ی جهل.
5. موعظه از نوع تلقین است و لهذا تكرار در آن لازم است و این
است سرّ تكرار مواعظ در قرآن مجید. موعظه پیام روح است،
جریانی است نظیر جریان برق میان دو روح. از این رو شخصیت
واعظ نقش مؤثری دارد، برخلاف حكمت و حتی برخلاف خطابه.
6. موعظه پشت سر خود تأسف و تأثر و خود سرزنش كردن و
پرهیز از بوالهوسی و بیهودگی و غفلت، و توجه و حسابگری در
صرف سرمایه و عمر است، اما خطابه پشت سر خود غیرت، حمیت،
حمایت و همت و تحریك اراده و شجاعت می آورد.
7. مواعظ نهج البلاغه در عربی و فارسی بی نظیر است.
(ورقه های نهج البلاغه- موعظه و تذكر)
8. اشعار عالی موعظه ای در عربی و فارسی (ورقه های
نهج البلاغه- موعظه و تذكر)
9. عطف به نمره ی 4، نیاز به موعظه (ورقه های موعظه) . ما و
فرنگیها در دو جهت مختلف سیر كرده ایم: آنها در جهت تحریك
جلد هفتم . ج7، ص: 381
احقاق حقوق و ما در جهت جلوگیری و حفظ حدود. در اسلام این
دو قوه ی مثبت و منفی با هم مورد استفاده واقع شده است؛ درست مانند
نیروی محركه و نیروی عایق كه با اجتماع هر دو، حركت (به عقیده ی
حكما) میسر است.
10. نقش نهج البلاغه در طول هزار واند سال در مقام ناصح
خیرخواه، ضمن عدم استفاده از سایر قسمتهای آن، و اینكه در طول
هزارسال عامل زنده ای بوده و هست و هنوز هم دلها را می لرزاند و
اشكها را جاری می سازد.
11. عناصر موعظه ای در نهج البلاغه كه درباره ی همه باید بحث
شود:
الف. تقوا، فلسفه و مفهوم آن، تقوی اللّه خدا را به تمام وجود
خود احساس كردن. رجوع شود به كتاب گفتار ماه
[1]
ب. هوای نفس و زیانِ سپردن زمام به دست آن، طرز تلقی امام
از آن
ج. زیانهای طول امل، مفهوم و طرز تلقی امام از آن
د. دنیاپرستی، مفهوم و معنی آن از نظر امام
هـ. تجسم دادن اهوال مرگ و احتضار و وضع قبر و برزخ
و. اهوال قیامت
ز. زهد، مفهوم و معنی آن از نظر منطق امام
ح. تذكر احوال گذشتگان و ارجاع به تاریخ
ط. مبارزه با عصبیت عربی و روح قبیله ای
12. علت فشار زیاد نهج البلاغه بر ترك دنیاپرستی و رابطه ی آن با
پدیده ای كه در اثر فتوحات اسلامی و سوء سیاست عثمان مخصوصاً
پیش آمده بود، اریستوكراسی زمان عثمان
13. امام طرفدار فلسفه ی افقار و رهبانیت نیست. مذمت فقر در
نهج البلاغه
جلد هفتم . ج7، ص: 382
14. عطف به نمره ی 12: اریستوكراسی زمان عثمان، جمله ی امام:
ولكنی آسی ان یلی هذه الامة سفهاؤها و فجارها، فیتخذوا مال
اللّه دولاً و عباده خولاً. . .
ایضاً خطبه ی مولی:
دعونی و التمسوا غیری.
[1] [یا به كتاب
ده گفتار. ]