1. در خطبه ی 222 آمده است:
واللّه لو اعطیت الاقالیم السبعة بما تحت افلاكها. . .
آیا كلمه ی «اقلیم» مستحدث است و در آن عصر مستعمل نبوده
است؟ !
2. در خطبه ی 1 و بعضی خطب دیگر سخن از نفی صفات آمده
است و گفته شده است كه این فكر، فكر معتزله است كه منكر صفات
بودند.
3. در خطبه ی 184 استدلال شده است بر اینكه كلام حق فعل
است و اگرنه مستلزم قِدَم كلام و اله ثانی خواهد شد. ممكن است گفته
شود كه این نیز پس از بحث در قدم و حدوث قرآن پیدا شده است.
(ولی البته آنچه در نهج البلاغه آمده است بحث در اراده ی تكوینی و كلام
تكوینی حق است و بحثی درباره ی قرآن نیست. )
4. در خطبه ی 180 درباره ی آسمانها طوری بحث شده كه گویی
خداوند و ملائكه در محلی فوقانی قرار گرفته اند و صعود اعمال یك
صعود جسمانی است.
5. ایضاً خطبه ی 89 كه فی صفة السماء:
و نظم بلاتعلیق رهوات فرجها. . . و ذلّل للهابطین بأمره و
الصاعدین بأعمال خلقه. .