در
کتابخانه
بازدید : 688933تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد هفتم
مقدمه
Expand حرف لحرف ل
Expand حرف محرف م
Collapse حرف نحرف ن
نام و شهرت و افتخار
الناس
نسبیت ادراكات
نسبیت در اخلاق
نظافت و تطیّب
نظافت
نظافت و استحمام در قرون وسطای مسیحی
نظافت- مبارزه ی اسپانیای مسیحی با نظافت
نظافت
نفاق و منافق- سوره ی بقره، مَثَلها
یادداشت نفاق
نفاق- نقش آن در شكست علی و شهادت امام حسین
نفاق و دوچهرگی در عصر حاضر
نفاق
نفاق در عصر جدید
نفاق
نفاق در عصر حاضر
یادداشت نفاق و منافق
فلسفه ی نماز
نماز و تمدن
نماز- ذكر اللّ?ه
نماز
حقیقت و اثر گناه و تأثیر نماز در رفع آن
نماز- روایات گناه زدایی نماز
نماز
نماز- تأثیر نماز و نهی از فحشا و منكر
نور
یادداشت تفسیر سوره ی نور
آیه ی نور
نهج البلاغه- جمع كلمات مولی
سیری در نهج البلاغه، زهد
سیری در نهج البلاغه
یادداشت سیری در نهج البلاغه
نهج البلاغه، فصاحت و شور و قدرت تهییج
بحثی در نهج البلاغه- نهج البلاغه شاهكار
بلاغت مولی علی علیه السلام و شهادت دیگران
موضوعات مهم در نهج البلاغه
سؤالات درباره ی نهج البلاغه
نهج البلاغه- وحدت اسلامی
نهج البلاغه- حكومت و عدالت
نهج البلاغه- خلافت و حكومت
سیری در نهج البلاغه- حكومت و عدالت
نهج البلاغه- عدالت اجتماعی
نهج البلاغه- توحید
یادداشت نهج البلاغه- سلوك و عبادت
نهج البلاغه- سلوك و عبادت
نهج البلاغه و خلفا- ابوبكر
نهج البلاغه و عثمان
عثمان- مطاعن
خلافت و شورا در نهج البلاغه
نهج البلاغه- اهل البیت و خلافت- احقیت مولی از راه وصیت، قرابت، وراثت معنوی (اصلحیت)
نهج البلاغه- اهل البیت و خلافت- مقام معنوی اهل البیت وعلم موروثی لدنّی
نهج البلاغه- ملاحم
نهج البلاغه- وصیتها
نهج البلاغه- یادداشت موعظه و تذكر
نهج البلاغه- موعظه و تذكر
مواعظ و حكم
درسهایی از نهج البلاغه
درسهایی از نهج البلاغه- عدالت اجتماعی
درسهایی از نهج البلاغه- تعلیم و تربیت در نهج البلاغه
نهج البلاغه- فصاحت و بلاغت
نیت
نیچه
Expand حرف وحرف و
Expand حرف هحرف ه
Expand حرف یحرف ی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در حدیث است: الصلوة عمود الدین(حدیث باقری- وسائل، صفحه ی 213) این تشبیه در متن حدیث نبوی به این مضمون آمده است:

مثل الصلوة مثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود نفعت الاطناب و الاوتاد و الغشاء و اذا انكسر العمود لم ینفع طنب و لا وتد و لا غشاء. (وسائل، ص 214) اینجا سؤالی پیش می آید كه چرا در اسلام برای نماز اینقدر اهمیت قائل شده اند؟ حتی بعضی مدعی شده اند و احتمال داده اند كه اغراق روات احادیث است. آیا اسلام به عبادت و پرستش بیش از اخلاقیات و اجتماعیات نظیر راستی و درستی و امانت و عدالت و احسان و خدمت به خلق اهمیت می دهد؟ ! و اگر بیشتر اهمیت می دهد، چرا؟ جواب این سؤال این است كه نماز از دو جنبه اهمیت بیشتری دارد: یكی از جنبه ی كمالات روحی [1]كه مظهر عالیترین كمال نفس است [2]كه در ورقه های نماز عالیترین مقام انسانیت است گفته ایم [3]، و دیگر از نظر همان چیزی كه پیغمبر اكرم نماز را عمود دین خوانده است و همه چیز دیگر را وابسته به نماز و قائم به نماز دانسته است، یعنی جنبه ی تربیتی نماز. (علیهذا معنیاقیموا الصلوة- با توجه به مفهوم اقامه- این است كه عمود خیمه و سقف دین خود را راست نگه
جلد هفتم . ج7، ص: 262
دارید. ) از این نظر، همه ی خوبیها و پرهیز از بدیها وابسته به نماز است و این حدیث ظاهراً همین جنبه ی دوم یعنی ارتباط و اتكاء به سایر امور دینی را بیان می كند و به عبارت دیگر به جنبه ی تربیتی نماز نظر دارد.

آن نظر این است كه نماز تذكر عبودیت [4]و تجدید عهد بندگی و اعلام خضوع انسان در پیشگاه احدیت است. پرهیز از گناهان فرع بر این است كه انسان متوجه عبودیت خود و ربوبیت خالق خود باشد، بندگی خود را و الوهیت او را هیچ گاه فراموش نكند: اقم الصلوة لذكری. اما اینكه چرا در شبانه روز پنج نوبت انسان باید اعلام عبودیت و عرض بندگی بكند. آیا خداوند مانند بعضی بندگان متكبر خوشش می آید از اظهار كرنش و به خاك افتادن و از احساس اینكه مافوق دیگران است؟ و یا آیا خداوند فراموش می كند كه چه كسی بنده و مطیع و فرمانبردار اوست و زود به زود باید خود را به او نشان داد و به او یادآوری كرد كه من بنده ی تو هستم، آن طور كه افراد ضعیف و متملّق وظیفه ی خود می دانند كه زود به زود به دیدار افراد ذی نفوذ بروند كه آنها اینها را از یاد نبرند كه اینها جزء باندند و در موقع اظهار لطف و پیدایش پستها و فرصتها و بورسها فراموش نكنند؟ آیا فلسفه ی نماز این است كه خدا یادش باشد همچو بنده ای دارد [5]؟ ! .

معنی عصمت انبیا و اولیا:

جواب این است كه نه، فلسفه ی نماز این است كه بنده یادش نرود كه بنده است نه اینكه خدا یادش نرود كه بنده ای هم دارد. آنچه كه لازم است این است كه بنده هرگز فراموش نكند كه بنده است. ما اگر یك لحظه فراموش كنیم بندگی و مربوبیت خود [را] و اینكه چشمی
جلد هفتم . ج7، ص: 263
كهلاتأخذه سنة و لا نوممراقب ماست، همان لحظه خطر وقوع در گناه داریم. آن كس كه فراموش نمی كند بندگی خود و الوهیت حق را و یك لحظه غفلت از این نظر برایش پیدا نمی شود، او معصوم است.

معنی عصمت جز توجه و تذكر یقینی و دائم نیست: و لقد همّت به و همّ بها لولا ان رأی برهان ربه. فرق علی بن ابیطالب با دیگران این بود كه او آنی فراموش نمی كرد كه بنده است، ولی ما حتی در حالی كه نماز می خوانیم غافلیم از اینكه بنده هستیم.

ما در نماز، اذان بلند می گوییم برای اعلام دیگران و اذان كوتاه می گوییم برای خودمان و همچنین مرد و زن اقامه می گوییم. آنگاه كه می گوییماللّه اكبر، به خودمان خطاب كرده و تلقین می كنیم كه بزرگی و عظمت هیچ چیزی نباید ما را مجذوب یا مرعوب كند [6]. او نه تنها بزرگتر از همه چیز است، بلكه بزرگتر است از اینكه بزرگی او و عظمت او به تصور آید: اكبر من ان یوصف. ما آن وقتی كه می گوییم «حیّ علی الصلوة» مخاطب، قلب خود ماست. آنگاه كه می گوییم «حیّ علی الفلاح» به قلب و دل خود می گوییم: ای دل! به سوی نماز بیا، نماز كار بیهوده نیست، نماز زحمت نیست، نماز دریچه ی رستگاری و سعادت است، «حیّ علی خیر العمل» نماز بهترین اعمال است. حضور قلب یعنی غایب نبودن آن در نماز. نماز كلاسی است كه معلم آن ما هستیم و شاگردش قلب ماست ولی از سر كلاس غایب می شود. اشتباه كرد آن كس كه «حیّ علی خیر العمل» را از اذان و اقامه برداشت، به خیال اینكه مردم از جهاد رو برخواهند گردانید و به نماز رو خواهند آورد. او توجه نكرد كه چرا چهل پنجاه هزار سرباز اسلام در آن روز دو امپراطور بزرگ جهان را شكست می دهند و قدرت مقاومت ناپذیر تشكیل داده اند و هیچ
جلد هفتم . ج7، ص: 264
قدرتی در مقابلشان تاب نمی آورد؛ در اثر نماز است، در اثر «ایاك نعبد و ایاك نستعین» است، قدرت نماز آنها را شكست داد، «استعینوا بالصبر و الصلوة» آنها را شكست داد. باید به مردم فهمانید كه اگر نماز، نماز باشد هرگز سبب نمی شود كه انسان عمل و وظیفه ای را ترك كند و به جای او نماز بخواند.

داستان بشر حافی:

انسان اگر در یاد داشته باشد بندگی خود و الوهیت خداوند را، هرگز گرد فحشا و منكر نمی رود. داستان بشر حافی و امام كاظم كه فرمود: اگر بنده می بود اینچنین نمی كرد، مؤید این مدعاست. این است معنیان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر. علیهذا آیه ی كریمه یاقم الصلوة لذكریو آیه یان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر.

نماز، مأمور داخلی:

دو فلسفه برای نماز ذكر نكرده اند كه در عرض یكدیگر باشند، بلكه دو فلسفه ی طولی است؛ یعنی نماز، خدا را به یاد بنده می آورد و بنده را متذكر بندگی خود می كند و این جهت سبب بازداشتن شخص از فحشاها و منكرات می شود و نماز به صورت یك مأمور داخلیِ نهی از منكر درمی آید.

نماز، انجذاب به قدس ملكوت است:

البته نمی خواهم بگویم كه ذكر اللّه صرفاً مقدمه ی نهی از فحشا و منكر است، زیرا قبلاً گفتیم كه یك فلسفه ی نماز بلكه بالاترین فلسفه ی نماز رقاء روحی و انجذاب بشر به قدس ملكوت است. شهید ثانی در اسرارالصلوة می گوید:

الصلوة باب الذكر و الذكر باب الكشف و الكشف باب الفوز الاكبر.

در كلمات بوعلی (نمط نهم اشارات) كه در ورقه های فلسفه ی تشریع عبادات نقل كردیم، به هر دو فلسفه ی نامبرده اشاره شده است.

در یك جا می گوید:

. . . العبادة عند غیر العارف معاملة ما كأنه یعمل فی الدنیا لاجرة
جلد هفتم . ج7، ص: 265
یأخذها فی الاخره هی الاجر و الثواب و عند العارف ریاضة ما لهممه و قوی نفسه المتوهمة و المتخیلة لیجرها بالتعوید عن جناب الغرور الی جناب الحق فتصیر مسئلمة للسر الباطن حین ما یستجلی الحق لاتنازعه فیخلص السر الی الشروق الساطع و یصیر ذلك ملكة مستقرة كلما شاء السر اطلع الی نور الحق غیر مزاحم من الهمم بل تشییع منها له فیكون بكلیته منخرطاً فی سلك القدس.

در جای دیگر پس از آنكه اجتماعی بودن انسان و لزوم قوانین و لزوم اینكه مقنّن باید مافوق بشر باشد و لزوم اینكه مردم باید به آن مقنّن مافوق بشر عارف و متذكر باشند [را بیان می كند] می گوید:

فایده ی تربیتی و اجتماعی عبادت:

و مع المعرفة سبب حافظ للمعرفة، ففرضت علیهم العبادة المذكّرة للمعبود و كررت علیهم لیستحفظ التذكیر بالتكریر، حتی استمرت الدعوة الی العدل المقیم لحیوة النوع. . .

در حدیث معروف حضرت رضا كه در ورقه های نماز نقل كرده ایم، بعد از اینكه می فرماید:

ان علة الصلوة انها اقرار بالربوبیة للّه عزوجل و خلع الانداد و قیام بین یدی الجبار جل جلاله بالذل و المسألة و الخضوع و الاعتراف. . .

می فرماید:

مع ما فیه من الایجاب و المداومة علی ذكر اللّه عزوجل باللیل و النهار لئلاّ ینسی العبد سیده و مدبره و خالقه فیبطر و یطغی و یكون فی ذكره لربه و قیامه بین یدیه زجراً له عن المعاصی و ما
جلد هفتم . ج7، ص: 266
یناله عن انواع الفساد.

در این حدیث نیز به هر دو فلسفه ی نماز، هم به جنبه ی فردی و عرفانی او و هم به جنبه ی اخلاقی و فلسفه ی اجتماعی او اشاره شده است.

دو هدف انبیا در نماز است:

پیغمبران دو هدف داشته اند: یكی كشاندن قلبها و روحها به عالم بالا(یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذیراً. و داعیاً الی اللّه باذنه. . . )دیگر برقرار كردن عدالت در اجتماع(. . . لیقوم الناس بالقسط).

البته هدف اولی در عین اینكه استقلال دارد مقدمه ی دومی نیز هست.

نماز، هم به هدف اولی انبیا كمك می كند و هم به هدف دومی.

مجموعاً از آنچه گفته شد معنیالصلوة عمود الدینروشن شد و معلوم گشت كه مبالغه نیست.

عبادت، پشتوانه ی قانون و اخلاق:

ما در ورقه های عدالت اجتماعی گفتیم كه اجتماع و زندگی مدنی به دو چیز احتیاج مبرم دارد. هیچ مفكری در دنیا پیدا نشده كه منكر یكی از این دو چیز بشود: قانون و اخلاق. در آنجا گفتیم كه پشتوانه ی ایندو ایمان است. اگر ایمان نباشد وضع مقررات به نام قانون، و پند و اندرز به نام اخلاق، بی فایده و بی ثمر و لااقل بسیار كم ثمر و اثر خواهد بود.

مسجد از نظر اسلام از اجتماع و از علم و از امنیت و از آزادی و از اخلاق و عدالت جدا نیست:

علیهذا نماز كه مذكّر ایمان است، پشتوانه ی عدالت اجتماعی و اصل مساوات و رعایت حقوق اجتماعی است. مسجد از اجتماع و از امنیت اجتماعی جدا نیست. مسجد پشتوانه ی قانون عادلانه است.

مسجد پشتوانه ی پند و اندرزهای اخلاقی است. سرّ موفقیت اسلام این است كه عدالت و عبادت را به هم توأم كرده [7]، مسجد را پشتوانه ی دادگستری و شهرداری و شهربانی قرار داده است.

چرا به امر به معروف و نهی از منكر احتساب می گفتند؟ :

در قدیم امر به معروف و نهی از منكر را كه شامل تمام كارهای شهرداری و قسمتی از كارهای شهربانی امروز بود، احتساب می گفتند. با كلمه ی «محتسب»
جلد هفتم . ج7، ص: 267
در اشعار شعرا زیاد آشنایی داریم:
محتسب خم شكست و من سر او
سن بالسن و الجروح قصاص
قاضی ار با ما نشیند برفشاند دست را
محتسب گر می خورد معذور دارد مست را.
معنی حامی بودن عبادات و مساجد، اخلاق و مؤسسات اجتماعی را:

چرا به این عملیات احتساب می گفتند؟ چون همه ی این كارها [را] به قصد قربت و عبادت انجام می دادند. شهرداری و شهربانی، خود را جزء عمّال دین می دانست و به قصد قربت كار می كرد. قهراً دیگر در آن وقت صحبت از اختلاسهای كلان برای اسفالت و زمینها و غیره در كار نبود. این است معنی اینكه مسجد پشتوانه و حامی و پشتیبان دادگستری و شهرداری و شهربانی بود، پشتوانه ی حكومت بود، پشتوانه ی ارتش و سربازی بود، پشتوانه ی امنیت بود، پشتوانه ی آزادی بود، پشتوانه ی عدالت و مساوات بود، پشتوانه ی صفا و صداقت و محبت و نیكوكاری بود، پشتوانه ی برادری و برابری بود همان طور كه پشتوانه ی شهرداری، شهربانی، دادگستری، سربازی بود.

تفسیر عمود بودن نماز:

اگر مسجد و نماز را خراب كنیم، عمود اجتماع، عمود خیمه ی سعادت بشر را، عمود اصول سعادت بشر را از بین می بریم. چرا امروز امید همه از سازمان ملل بریده شده است و همه دانسته اند كه این سازمان برای حفظ منافع ملل بزرگ است؟ چرا روز به روز عقیده ی دولتهای بزرگ درباره ی آزادی دادن ملتها كمتر می شود و مصالح به اصطلاح عالیه در سلب آزادی و در واقع آسایش از ملتها به نفع دولتها و در واقع به نفع یك اقلیت خاص زیادتر می شود؟ چون آزادی امروز و امنیت امروز و صلح خواهی امروز و عدالت و مساوات امروز و اخلاق و تقوا و درستی و راستی امروز پشتوانه ندارد، مسجد پشت سرش نیست، نماز و روزه پشت سرش نیست.

- آیه ی كریمه ییا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوةمی رساند كه نماز یك كانون قدرت و نیروست؛ نیرو برای حل مشكلات، نیرو
جلد هفتم . ج7، ص: 268
برای مبارزه با طبیعت و با انسانها و با نفس امّاره.

نماز سبب ذكر، و ذكر سبب سعه ی صدر می شود:

زیرا نماز باب ذكر است و ذكر سعه ی صدر به انسان می دهد، برعكس اعراض از ذكر كه موجب معیشت ضنك می گردد: و من اعرض عن ذكری فان له معیشة ضنكاً. . .

آیاتی كه اشاره دارد نماز روح را سبك می كند:

آیاتی در قرآن كریم هست كه تلویحاً آثار روانی عبادت را ذكر می كنند، مثل اینكه در آخر سوره ی حجر می فرماید:

و لقد نعلم انك یضیق صدرك بما یقولون. فسبح بحمد ربك و كن من الساجدین. و اعبد ربك حتی یأتیك الیقین.

و در سوره ی طه، آیه ی 130:

فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من اناء اللیل فسبح و اطراف النهار لعلك ترضی.

ایضاً آخر سوره ی «ق» و همچنین: و من اعرض عن ذكری فان له معیشة ضنكاً. رجوع شود به ورقه های روح و بیماریهای روحی.
[1] این جهت مربوط به مسئله ی قرب می شود كه حقیقی است نه مجازی، و در ورقه های عبادت و دعا بحث كرده ایم.
[2] و به عبارت دیگر حقیقتی در عالم هست و آن مسئله ی دوری و نزدیكی به خدا و مسئله ی تقرب به خداست. نماز معراج و مقرِّب و «قربان كلّ تقی» است و در ورقه های عبادت و دعا بحث شده است.
[3] ایضاً رجوع شود به ورقه های عبادت تكوینی.
[4] تذكر عبودیت یعنی چه؟ یعنی توجه به اینكه ما عبث آفریده نشده ایم و جهان سراسر بینایی و شنوایی است(سمع اللّه لمن حمده)، یعنی حفظ اتصال و ارتباط قلب با خدا و ایجاد وسیله ی ارتباطی برای قلب با حق.
[5] معاندین می گویند این خم و راست شدن چه فایده ای دارد، این یك نمونه است از اعمال پستی كه متملّقین در پیش جباران و ستمكاران در جامعه های منحط و پست انجام می دهند. جواب این مطلب طبق بیانی كه كردیم واضح است.
[6] انسان خواه ناخواه در طول زندگی به مظاهری از عظمت مادی یا معنوی درباره ی اشخاص یا اشیاء برمی خورد كه مقهور آن عظمت می شود، ولی همیشه با جمله ی «اللّه اكبر» همه ی آنها را در نظر خود كوچك می كند.
[7] یعنی به تعبیر محمد قطب: در منهج تربیتی خود، عبادت را ركن قرار داده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است