.
نفاق و منافق
در قرآن:
1. كلمه ی منافقین و هم كلمه ی منافقات در قرآن كریم زیاد آمده و
درباره ی گروهی كه قرآن آنها را منافقین می خواند و همبستگی آنها كه
این خیلی جالب است
(المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یأمرون
بالمنكر و ینهون عن المعروف(خرابكاری)
و یقبضون ایدیهم
(خودداری از همكاری و كمك)
نسوا اللّه فنسیهم ان المنافقین هم
الفاسقون)نیز یاد شده است. در بعضی آیات در ردیف كفار:
یا ایها
النبی اتق اللّه و لاتطع الكافرین و المنافقین(احزاب، آیه ی 1) و گاهی در
ردیف مشركین:
لیعذب اللّه المنافقین و المنافقات و المشركین و
المشركات(احزاب، 73) قرار گرفته اند.
قرآن، اولین
كتاب آسمانی
كه اهل ایمان
را در مقابل دو
گروه قرار داده:
2. ظاهراً در میان كتب آسمانی اولین كتاب قرآن است كه دو
طبقه را در مقابل طبقه ی مؤمن قرار می دهد: یكی طبقه ی كافر یا مشرك
كه دو عنوانند و احیاناً بر هم منطبقند و دیگر طبقه ی منافق، چرا؟ آیا
علت این است كه عصر قرآن یعنی عصر رسالت قرآن، نه تنها عصر
ظهور قرآن [بلكه ] عصر طلوع نفاق است؟ اكنون درباره ی لغت نفاق و
جلد هفتم . ج7، ص: 259
سپس درباره ی ماهیت نفاق بحث كنیم و بعد از آن درباره ی خطر نفاق و
دیگر درباره ی نقش نفاق در پدید آوردن فاجعه ی كربلا و نقش حادثه ی
كربلا در مبارزه با نفاق و دریدن پرده ی نفاق بحث كنیم.
لغت نفاق:
3. اما لغت نفاق آن طوری كه از مفردات راغب برمی آید (نَفَق) كه
در قرآن هم آمده است:
فان استطعت ان تبتغی نفقاً فی الارض او سلماً
فی السماء(انعام، 35) به معنی راه نافذ است (و شاید راه مخفی و
پنهان) . عرب مدعی است كه موش صحرایی سوراخی كه برای خود
در زمین حفر می كند كه قهراً دهنه ای دارد، در عقب جایگاه خود
نقطه ای را می كَند و از زیر سوراخ می كند به طرف بالا و قشر نازكی از
خاك همین قدر كه خراب نشود باقی می گذارد. كلفتی آن قشر باید به
حدی باشد كه اگر دشمن از در وارد شد، او بتواند از عقب خودش را
به آن نقطه برساند و محكم سرش را به سقف بكوبد و خراب كند و
فرار نماید. پس راه خروج اما پنهان و سرپوشیده و خیلی اسرارآمیز
باقی می گذارد.
به عقیده ی راغب، منافق را از آن جهت منافق می گویند كه از یك
در داخل می شود و از در دیگر خارج. به گمان ما تنها این نیست، درِ
خروجی یك در مخفی و پنهان است و در موقع خطر معلوم می شود
كه چنین دری بوده است.
ماهیت نفاق:
4. اما ماهیت نفاق. نفاق یعنی دورویی، اختلاف و تضاد ظاهر و
باطن به معنی اینكه ظاهر موافق و باطن مخالف (نه بالعكس) و به
اعتباری ظاهر مسلمان و باطن كافر و به اعتباری خوش ظاهر و
بدباطن، به اعتباری دو چهره و دودوزه باز. نفاق از مقوله ی دروغ
است، نه تنها دروغ لفظی، از یك جهت اخص است و از جهت دیگر
اعم. اخص است از آن نظر كه دروغ در مورد همه چیز است ولو
مربوط به جابلقا و جابلسا باشد، ولی نفاق دروغ درباره ی ارائه ی خود
است. اعم است از این جهت كه دروغ اختصاص دارد به لفظ و
عبارت، و نفاق عبارت است از ارائه ی لفظی و عملی و ژستی و غیره
درباره ی خود.
جلد هفتم . ج7، ص: 260
مقوله ی تصنّع:
5. نفاق و تدلیس و تظاهر همه از مقوله ی تصنّع است كه انسان
شخصیت واقعی یعنی هدفهای خود، منویات خود، احساسات و
عواطف خود را برخلاف آنچه هست ارائه دهد.
تصنّع از
مختصات
انسان:
- تصنّع یكی از مختصات انسان است، نظیر تعجب و خنده و
گریه.
هر كتمانی بد
نیست:
- هر كتمان امر درونی بد نیست، به اصطلاح صورت را با سیلی
سرخ نگه داشتن و یا راز درونی مكتوم داشتن، قرآن می گوید:
یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف، بلكه كتمانی كه فریب است.
- تشبیه انسان به «سخن» در صراحت، تعقید، معما بودن، دو
وجه داشتن و به اصطلاح فیه وجهان یا وجوه، مثل شعر سعدی:
از درِ بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
رجوع شود به باب ایهام و باب توریه در «بدیع» و كتاب
عدل الهی چاپ ششم، انتشارات اسلامی، درباره ی شعر حافظ: پیر ما
گفت خطا بر قلم صنع نرفت. . .
- گفتیم هر كتمانی بد نیست:
المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی
قلبه، داستان امام هشتم در حین مسمومیت
- آیه ی قرآن:
كلا لئن لم ینته لنسفعاً بالناصیة. ناصیة كاذبة خاطئه.
- قدرت حقیقت و ناپایداری نفاق:
ان لكل حق حقیقة، الصدق
طمأنینة و الكذب ریبة، و مكروا و مكر اللّه و اللّه خیر الماكرین.
سه خاصیت:
- سه خاصیت در سوره ی بقره برای منافق:
الف. تسفیه اهل ایمان
ب. ادعای اصلاح
ج. در هر مجلسی مطابق میل آنها سخن گفتن.
ابزار منافق:
- ابزار منافق، متدینِ جاهل است. لهذا خوارج همواره ابزار
منافقین بودند.