رجوع شود به یادداشتهای تحت عنوان صراحت و صداقت و
نفاق، ضمیمه ی یك سخنرانی ماشین نشده تحت همین عنوان.
ضمناً باید دانست- همان طور كه در ورقه های صراحت و
صداقت گفته شد- قدرت تستّر از مزایای بشر است و معلول یك
قدرت كمالی است در انسان. این قاعده، هم از جنبه ی فردی صادق
است و هم از جنبه ی اجتماعی؛ یعنی بشر امروز نسبت به بشر گذشته كه
تكامل یافته، بیشتر در پشت سپر نفاق مخفی می شود. بشر سابق اگر
هم ظالم و ستمگر بود صریحتر و بی پرده تر بود، همیشه از شمشیر و
زور دم می زد مانند حجاج بن یوسف و زیاد و امثال آنها، ولی بشر
جلد هفتم . ج7، ص: 255
امروز همان كارها را در زیر پرده و تحت عنوانها و نامهای فریبنده
در شكل استعماری خود انجام می دهد. خود كلمه ی استعمار یك كلمه ی
منافقانه است. بشر امروز به صورت اعلامیه ی حقوق بشر و تشكیل
جمعیتهای طرفدار آنها در كشورهای كوچك و به نام تبلیغ دین
[1]و
به نام مؤسسات فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و كمك به دول
ضعیف مقاصد خویش را انجام می دهد، كارهای چنگیزی و تیموری
می كند اما در قیافه ی عیسوی و موسوی و محمدی صلی الله علیه و آله.
رجوع شود به ورقه های بردگی پس از الغاء بردگی.
سعدی می گوید:
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه كارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
كه از چنگال گرگم در ربودی
بدیدم عاقبت گرگم تو بودی
اگر اندكی تأمل كرده باشید می بینید در برخی از نقاط دنیا مثل
ایران در نهضت ملی شدن نفت و ویتنام و نهضت نجات از استعمار
فرانسه، برخی دولتهای مقتدر از نهضتهای ملی حمایت می كنند تا
وقتی كه چنگال ستمگر را كوتاه می كنند، بلافاصله خودشان
چنگالهای قویتر خود را فرو می كنند. نفت ایران ملی می شود اما
نتیجه اش این است كه آمریكا جای انگلستان را می گیرد، ویتنام
فرانسه را بیرون می كند و آمریكا آن مردم را در اخراج فرانسویها
حمایت می كند اما بعد خودش به صورت خطرناكتر جانشین آن
می شود و ملت ویتنام با فدا دادن چند صد هزار نفر نمی تواند آنها را
بیرون كند.
باید گفت كه هنر جوفروشی و گندم نمایی، كاسه زیر نیم كاسه
داشتن، دو چهره ای بودن و به تعبیر مجله ی نگین: با گرگ دنبه خوردن
و با چوپان گریه كردن، ظاهرش چون گور كافر پر حلل- باطنش قهر
خدا عزّوجل، بزرگترین هنر و صنعت قرون جدیده یعنی قرون
جلد هفتم . ج7، ص: 256
تفكیك دین از نیكوكاری است و بزرگترین ماشین عصر ما ماشین
قلب حقایق است.
در ورقه ی آزادی و دموكراسی در عصر ما گفتیم این دو رباعی ذیل
خیام وصف الحال آزادی عصر ماست:
آن را كه به صحرای علل تاخته اند
بی او همه كارها بپرداخته اند
امروز بهانه ای در انداخته اند
فردا همه آن بود كه خود ساخته اند
خوش باش كه پخته اند سودای تو دی
فارغ شده اند از تمنای تو دی
قصه چه كنم كه بی تقاضای تو دی
دادند قرارداد كار فردای تو دی
1. رجوع شود به ورقه های اسلام و نیازهای جهان امروز، سخن
هابز و سخن آناتول فرانس و ورقه های بردگی بعد از الغاء بردگی و
ورقه های استعمار.
2. در كتاب الجزایر و مردان مجاهد، ص د، از والتر لیپمن مفسر
معروف آمریكایی نقل می كند كه:
جهان آزاد! به بهانه ی مبارزه با كمونیسم هرگونه نهضت
آزادیخواهی و استقلال طلبی را در هر گوشه ی دنیا با شدت تمام
سركوب می كند.
در همان كتاب، صفحه ی هـ، می گوید:
استعمار یعنی فرم شناخته شده و معمولی بهره كشی از ملتهای
مستعمره، گرچه روزهای آخر عمر خود را طی می كند و خواه
جلد هفتم . ج7، ص: 257
ناخواه در آینده ی نزدیك از صحنه ی روابط سیاسی ملتها محو
خواهد شد ولی قبل از مرگ، جانشین تازه نفس و فرزند
برومندی بجای گذاشته كه بتواند زیر سرپوش طلایی استقلال
و حمایت جهان آزاد! ملتهایی را كه ظاهراً از بند استعمار
رسته اند كماكان در قید بندگی نگاه دارد و مورد بهره كشی قرار
دهد. این جانشین تازه نفس، نئوكلنیالیسم یا استعمار نو نام
دارد. استعمار نو یعنی شكل تازه و روپوش دار استعمار، یعنی
ابوالهول پرده نشین.
3. از جمله مظاهر و وسایل اسارت در عصر حاضر این است كه
وسایل تبلیغاتی عظیم امروز در اختیار و انحصار استعمارگران است
و به این وسیله افكار را گمراه و در قبضه ی خود قرار می دهند. روزنامه،
مجله، رادیو، تلویزیون، فیلمهای سینمایی، همه در مسیر تخدیر و
تنویم توده ها به كار می افتد.
4. ایضاً رجوع شود به كتاب الجزایر و مردان مجاهد، صفحه ی 23،
انتقاد یك رهبر كارگر انگلیسی بر حزب سوسیالیست فرانسه راجع
به حمله به مصر و صفحه ی 30، سوزاندن مجاهدین الجزایر.
در كتاب الجزایر و مردان مجاهد، صفحه ی 43 می گوید:
دوگل نماینده ی سرمایه داری بزرگ فرانسه و حافظ منافع آن
است و سرمایه داری لاعلاج باید كلنیالیسم كهنه و مردود را به
صورت نئوكلنیالیسم كه محتوی واقعی خود را حفظ و پوشش
عوامفریبی بر آن اضافه كرده، درآورد.
رجوع شود به همان كتاب، صفحه ی 64، 67، 68، 70- 72 و 88.
[1] رجوع شود به كتاب
التبشیر و الاستعمار.