روزنامه ی كیهان مورخه ی /48/720، صفحه ی 6 تحت عنوان
جلد هفتم . ج7، ص: 252
«نكته ای از فرمانده كلاه سبزها» می نویسد:
اختلاف و فاصله ی فاحش بین پیشرفتهای علمی و فنی از یك
طرف و مسائل اخلاقی و فرهنگی از سوی دیگر عامل اصلی
ناسازگاریها و نابردباریها و خشونتهای كنونی انسانهاست.
آنگاه دو جمله ی متناقض از فرمانده كلاه سبزهای آمریكا نقل
می كند كه هم عمل جنگ را كثیف و هم انجام وظیفه می نامد و سپس
به گفتار خود چنین ادامه می دهد:
ما در آنچه اكنون بین ممالك در حال پیشرفت و ممالك
پیشرفته به صورت كمكهای اقتصادی و فنی و مالی وجود دارد
چیزی جز از همین توجیهات متناقض نمی بینیم. روابط
كشورهای پیشرفته ی صنعتی و كشورهای در حال رشد در زمینه ی
این كمكها چنان است كه سال به سال بر تعهدات مالی
كشورهای در حال رشد به خاطر وامها و بهره ی وامها و هزینه ی
مربوط به خدمات به كشورهای پیشرفته افزوده می شود و از
سوی دیگر سال به سال بر ذخایر ارزی كشورهای صنعتی
غرب به خاطر فروشهای گران به كشورهای در حال رشد و
خریدهای ارزان مواد اولیه از آنها افزوده می شود و در نتیجه ی
این نوع سیستم بازرگانی جهانی و تقسیم بین المللی كار هر قدر
كه به كسری تعادل پرداختهای خارجی كشورهای در حال
رشد اضافه می شود، آهنگ موازنه و افزایش این تعادل در
كشورهای صنعتی سریعتر می گردد. ولی با وجود این تضاد و
تناقض آشكار، هنوز وجود و ادامه ی این نوع رابطه با استفاده از
الفاظ و جملات مطنطن به صورت كمكهای اقتصادی توجیه
می شود.
ما می بینیم دختری از پرستاران وابسته به سازمان ملل در غزه
جلد هفتم . ج7، ص: 253
وقتی مجروحی را پناه می دهد و به پرستاری او برمی خیزد،
به عنوان همكاری با خرابكاران دستگیر و محاكمه و به زندان
محكوم می شود.
و بدین گونه رسم مردی و مردمی در روزگاری كه جملات و
الفاظ مطنطن بیش از همیشه فروغ و جلای خود را از دست
می دهد این گونه آسان از میان برمی خیزد، آنچنان كه بر طبق
روابط انسانی این روزگار اگر مجروحی به كسی پناه آورد باید
او را دست بسته به دشمن سپرد و از قبول او خودداری كرد،
زیرا اگر به تیمار او در سرزمین و خانه ای كه از آنِ او و پدران
اوست برخاستی اگرچه زن باشی و كار و شغل اصلیت نیز
پرستاری باشد مرتكب گناه شده ای و باید به قصاص این
جوانمردی به زندان بیفتی.
چگونه قتل تبدیل به انجام وظیفه، و بهره كشی تعبیر به
كمكهای بشردوستانه، و كمك و پناه دادن به مجروح درمانده
به گناه و جرم توجیه می شود، مسئله ای است كه داستانش به
تفاوت بین اصل تولید برای رفع نیازمندیهای انسانی و یا تولید
برای بردن سود و نفع برمی گردد. و با ایجاد چنین شكلی در
طرز تولید طبعاً روابط انسانی در زمینه های فرهنگی و تربیتی
و آداب و رسوم اجتماعی و مبادلات تجاری و اقتصادی با
چنین طرز تفكری و برداشتی شكل می گیرد. و در چنین شكل
و برداشتی از روابط انسانی است كه آنچه به افزایش و توسعه ی
سود و بهره كمك می كند، یعنی تكنولوژی، هدف اصلی
فعالیتهای انسانی را تشكیل می دهد و آنچه می تواند رفع
نیازمندیهای انسانی را جانشین سود و بهره ی خصوصی افراد كند
یعنی مسائل اخلاقی و فرهنگی و معنوی به طاق نسیان و
فراموشی سپرده می شود، و در چنین شرایطی است كه رابطه ی
شدید بین شكل تأمین نیازمندیهای مادی انسانی و مسائل
عاطفی و پیوندهای معنوی او آشكار می شود و می بینیم كه
جلد هفتم . ج7، ص: 254
بدون تغییر در شكل و محتوای تأمین نیازمندیها و فعالیتهای
مادی انسان، به هدف اصلی یعنی ایجاد رفاه و صلح عادلانه
نمی توان رسید.