1. عطف به دفتر. . . صفحه. . . راجع به اینكه اسلام هرجا با كفر
صریح روبرو شد شكست داد و اما از نفاق شكست خورد. لهذا پیغمبر
ابوسفیان را تحت لوای «اُعلُ هبل» شكست داد و اما معاویه تحت
لوای
«و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً» علی را شكست داد.
حضرت سیدالشهدا در خطبه ی معروف روز عاشورا می فرماید:
و سللتم علینا سیفاً لنا فی أیمانكم و حششتم علینا ناراً قد
احّجناها علی عدوكم و عدونا.
از اینجا اهمیت مسئله ی ولایت و رهبری معلوم می گردد.
2. ایضاً در ابصار العین، صفحه ی 30 و سایر كتب روایت كرده اند
از امام سجاد علیه السلام كه وقتی چشمش افتاد به عبیداللّه فرزند عباس بن
علی علیه السلام فاستعبر. سپس روزهای سخت بر پیغمبر را از قبیل احد كه
جلد هفتم . ج7، ص: 251
حمزه شهید شد و بعد موته كه جعفر شهید شد، برشمرد. آنگاه فرمود:
و لا یوم كیوم الحسین ازدلف الیه ثلاثون الف رجل یزعمون
انهم من هذه الامة كل یتقرب الی اللّه عزوجل بدمه و هو
یذكرهم باللّه فلایتعظون حتی قتلوه بغیاً و ظلماً و عدواناً.
3. مسئله ی دیگر اینجا این است كه بازار نفاق، ساده دلی و
بی خبری جامعه ی مسلمان است؛ مسئله ای كه در جاذبه و دافعه ی
امیرالمؤمنین، صفحه ی 141 ذكر كردیم كه توسعه ی فتوحات اسلامی
سبب شد فرهنگ اسلامی، خوب تعلیم داده نشود و طبقه ای خوارج
پیدا شوند كه در نهایت درجه تعصب داشتند نه فرهنگ، [و این طبقه ]
عاملی اساسی در پیشبرد نقشه های منافقان بود.
4. ایضاً جمله ی «یا خیل اللّه اركبی و بالجنة ابشری» عمرسعد،
نشانه ی دیگری است از حكومت نفاق.
5. ایضاً می بینیم كه عده ای در عاشورا می گویند یا تبلیغ می كنند
كه نماز حسین قبول نیست، چرا بی جهت معطل است، او بر امام زمان
خود خروج كرده است.
6. در شكست علی، نفاق معاویه- كه در زیر سایه ی قرآنِ بر نیزه
رفته، خود را نجات داد- بهترین دلیل است.
7. علی كه می گفت: من بر تأویل مقاتله می كنم، یعنی اینكه
مصداق مصداق دیگری است ولی مصداقی كه مآل و مرجع و روح و
معنی همان روح و معنی است اگرچه ظاهر و شكل متفاوت است.
8. عمل معقل و تظاهرات مقدس مآبانه ی او عاملی در شكست
مسلم بود. برعكس، مسلم حاضر نیست ترور كند عبیداللّه را.