سعدی در گلستان، باب پنجم، حكایت 17 می گوید:
. . . لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: غالب اشعار او در این
زمینه به زبان پارسی است، اگر بگویی به فهم نزدیكتر باشد:
كلّم الناس علی قدر عقولهم
[1]
از اینجا معلوم می شود كه چون زبان عربی زبان علمی بوده و
زبان فارسی زبان عامیانه، سعدی ابایی ندارد كه فارسی زبان بودن را
نشانه ی كم فهمی بداند و برخلاف ادعای عمّال استعمار در عصر حاضر
امثال سعدی تعصب ملیت و زبان در مقابل عربی نداشته اند،
همچنان كه مولوی می گوید: پارسی گو گرچه تازی خوشتر است.
ابوریحان بیرونی می گوید: زبان عربی برای علم بهتر است.
رجوع شود به كتاب مسئله ی ملیت، كتابخانه ی مجلس، شماره. . .
از آنچه كه در پایان نامه ی تحصیلی آقای صدر واثقی آمده معلوم
می شود كه سید جمال افغانی تعهدی داشته كه از لحاظ ملیت مجهول
بماند و برایش اهمیتی نداشته كه او را ایرانی یا افغانی یا ترك یا عرب
بدانند، مسلمانان را از توجه به این مسائل كه دام استعمار است
برحذر می داشته و كوشش می كرده كه این خیالات را فراموش كنند.
رجوع شود به یادداشتهای زبان.
رجوع شود به ورقه ی حكومت در اسلام و اینكه انحراف در این
مسئله، مسئله ی ملیت عربی و شعوبی را به وجود آورد.
ایضاً رجوع شود به جزوه ی پلی كپی انترناسیونالیسم و اسلام،
ترجمه ی آقای سید غلامرضا سعیدی.
[1] ایضاً رجوع به سعدی،
گلستان، باب عشق و جوانی، حكایت 11.