در كتاب اصول علوم سیاسی، جلد اول، صفحه ی 327 می گوید:
با تفكیكی كه در قرن بیستم از «ملت» و «مردم» می شود لغت
مردم بیشتر برای تعیین گروه اجتماعی به كار می رود، لكن
ملت از نظر حقوقی و سیاسی واحد مشترك جمعیت است كه بر
قلمرو ارضی كشوری مستقر می شود و این استقرار نتیجه ی
وحدت تاریخی، زبانی، مذهبی یا اقتصادی یا آرمانهای
مشترك و خواستن ادامه ی زندگی مشترك است.
كلمه ی مردم جنبه ی جامعه شناسی بیشتری دارد، در حالی كه ملت
بیشتر از نظر حقوق و سیاست داخلی یا بین المللی مورد نظر
قرار می گیرد. بعلاوه استعمال این كلمات در عرف ماركسیستها
و لیبرالها تفاوت می كند و باید توجه داشت كه در به كار بردن
آن، گوینده یا نویسنده پیرو چه ایدئولوژی و پندار و اندیشه ای
است.
رجوع شود به احیای فكر دینی، صفحه ی 162 و مسلمانان در
نهضت آزادی هندوستان، صفحه. . . ایضاً رجوع شود به ورقه های
جلد هفتم . ج7، ص: 214
اسلام و ایران.