شایع است كه می گویند: سروكارت به آدم بد ذات یا لئیم یا غیره
نیفتد. معاشرت بر دو قسم است: معاشرتهای اختیاری و انتخابی و
معاشرتهای تقریباً اجباری. معاشرتهای اجباری عبارت است از
جلد هفتم . ج7، ص: 186
اینكه قهراً سروكار انسان با شخص یا اشخاصی باشد، مثل معاشرت
ارباب با رعیت و رعیت با ارباب یا رئیس با مرئوس و بالعكس،
بالاخره معاشرتهایی كه اجبار زندگی ایجاب می كند. بسیار ناگوار
است كه سروكار انسان با كسانی باشد كه از دیدار و معاشرت آنها رنج
می برد به واسطه ی تكبر و تفرعن یا جهالت و حماقت و یا فسق و فجور
و بی دیانتی آنها. معاشرت اجباری همان است كه از آن به سروكار
تعبیر می شود.
هرچند برخی از معاشرتها از نظری اجباری است اما می توان
گفت از نظر دیگر همه ی معاشرتها اختیاری است. اگر انسان در زندگی
نقشه داشته باشد و عقل را به كار ببرد، یعنی بتواند لوازم و ملزومات و
منتهی الیه راهها را بسنجد، دنباله ی هر عملی و آثار قهری آن را
تشخیص بدهد، می تواند كاری بكند كه سروكارش همیشه با
اشخاصی باشد كه از معاشرت آنها سود ببرد و از معاشرت كسانی كه
اخلاق او را فاسد می كنند و روح او را می كاهند بركنار بماند.