1. بعضی آیات دلالت می كند صرفاً بر اینكه به دلیل آنكه
خداوند قادر مطلق است نباید انكار و استبعاد كرد، مثل احقاف، آیه ی
33:
اولم یروا ان اللّه الذی خلق السموات و الارض و لم یعی بخلقهن
بقادر علی ان یحیی الموتی .
یا: الطارق، آیه ی 8:
انه علی رجعه لقادر.
سوره ی القیامة، آیه ی 3 و 4:
ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه. بلی قادرین علی ان نسوّی
بنانه.
ایضاً القیامة، آیه ی 36- 40:
ایحسب الانسان ان یترك سدی. الم یك نطفة من منی یمنی. ثم
كان علقة فخلق فسوی. فجعل منه الزوجین الذكر و الانثی.
الیس ذلك بقادر علی ان یحیی الموتی.
ق، آیه ی 15:
جلد هفتم . ج7، ص: 110
افعیینا بالخلق الاول بل هم فی لبس من خلق جدید.
یس، آیات آخر:
و ضرب لنا مثلاً و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم.
قل یحییها الذی انشأها اول مرة و هو بكل خلق علیم.
2. آیاتی هست كه عملاً به بعضی انبیا چیزی شبیه قیامت را نظیر
احیاء موتی نشان داده است مثل داستان ابراهیم در سوره ی بقره،
آیه ی 260:
رب ارنی كیف تحیی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی ولكن لیطمئن
قلبی قال فخذ اربعة من الطیر. . .
و مثل داستان آن كه بر قریه ای خرابه می گذشت- بقره، 259:
او كالذی مر علی قریة و هی خاویة علی عروشها قال انی یحیی
هذه اللّه بعد موتها فأماته اللّه مائة عام ثم بعثه قال كم لبثت قال
لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لبثت مائة عام فانظر الی
طعامك و شرابك لم یتسنه و انظر الی حمارك و لنجعلك ایة
للناس و انظر الی العظام كیف ننشزها ثم نكسوها لحماً فلما تبین
له قال اعلم ان اللّه علی كل شی ء قدیر.
3. آنجا كه بعث را چیزی از نوع نظامات موجود می داند، مثل
آیه ی 9 سوره ی فاطر:
و اللّه الذی ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الی بلد میت
فاحیینا به الارض بعد موتها كذلك النشور.
جلد هفتم . ج7، ص: 111
ایضاً سوره ی ق، آیات 9- 11:
و نزلنا من السماء ماء مباركاً فأنبتنا به جنات و حب الحصید. و
النخل باسقات لها طلع نضید. رزقاً للعباد و احیینا به بلدة میتاً
كذلك الخروج.
این نوع تقریب است كه چیزی خارج از نظام عالم نیست.
4. استدلال به حكمت و عنایت پروردگار كه در ورقه های
یادداشت عالم پس از مرگ، صفحات 131. . . و ورقه های معاد- برهان
حكمت و عنایت و مسئله ی هستی در میان نیستیها بیان كرده ایم، رجوع
شود.