در
کتابخانه
بازدید : 687974تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد هفتم
مقدمه
Expand حرف لحرف ل
Collapse حرف محرف م
مادر- محبت مادر
حق مادر
مادری- منفوریتی كه تلقینات سوء نسبت به او به وجودآورده است
مادر و مادری
مادری و تنفری كه امثال راسل در میان زنان به وجودآورده اند
مادر
ماده و معنی
مادیگری- علل گرایش
ماشینیسم و انسان
مال- مسائل مربوط به مال
مال و ثروت
مال- فقر و غنا و امنیت و ناامنی
مال دوستی و حرص
تأثیر مال در طغیان و از دست دادن انسانیت
مال برای حرص و یا مقدمه ی تولید و پی ریزی اجتماع
مال- فقر و علمایی كه در چنگال فقر گرفتار بوده اند
مال و سخا و بخشش
مال- آیات و اخبار در مدح مال یا ذمّ آن
مال و مجد و هنر
مال و ثروت- تبادل ثروت، نه تمركز
مال خیر
مال- رشوه یا قدرت پول
مالكیت فردی
مالكیت
مالكیت در اسلام- داستان شبلی عارف
مانویان
مبالغه ی مذموم در شعر
مَثَلها
مجازاتها
مجازات در اسلام
آیا مجوس اهل كتابند؟
محمد بن سنان
مُد
مردانگی
راز مرگ
مرگ برای بعضی شیرین و برای بعضی كریه است
مروّت از شرایط عدالت
مروّت
مسئولیتهای اجتماعی
مسئولیت- منابع
یادداشت مسئولیت
ریشه ی مسئولیت انسان در جهان- ورقه های تعلیمات دینی
یادداشت مسئولیت، شب 25 محرم 52 (قزوین)
مسئولیت خانوادگی
یادداشت مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی
مسئولیت
یادداشت مسئولیت
مسئولیت انسان- ریشه ی اسلامی اش
مستشرقین
مستشرقین و اسلام
مستشرقین
مستضعف
انواع مستیها
مصر و اصلاحات جدید
مصلح و اصلاح در اسلام
شرایط مصلح
مصلحین اسلامی قرن نوزدهم و بیستم
مصلحان اسلامی
شرایط مصلح
ملیت
معاد
معاد- یادداشت زندگی جاوید، تعلیمات دینی
معاد- برهان حكمت و عنایت، مسئله ی هستی در میان نیستیها
یادداشت ادله ی معاد در قرآن
معاد- یادداشت عالم پس از مرگ
عالم پس از مرگ- برزخ- مدارك
معاد- برزخ
معاد- عالم بعد از مرگ- ماهیت مرگ
معاد- تفاوتهای دو جهان
معاد- تناسخ، نظر سقراط
معاد- بطلان علوم عملیه و اعتباریه در نشآت بعد الموت
معاد
معاد- حشر و نشر، كتاب نفس
معاد- شخصیت
معاد- شخصیت، بقا، عینیت
یادداشت معاد
معاد
معاد- ملكات و تغییر ماهیت انسان
معاشرت و اجتناب از همنشین نالایق
معاشرت- سروكار
معاشرت و مجالست
معاویه و تحریك او در جنگ جمل
معاویه و عمر
یادداشت معجزه
معجزه- مسائل
معجزات
معجزه و كرامت و خرق عادت
معجزه
معراج
مقدس خشكه ها
مكتب و ایدئولوژی
مكتب
مكتب و ضرورت آن
مكتب- عصر مكتب و فلسفه
ملیت
ملت و ملیت
ملیت، ناسیونالیسم
ملیت و زبان
ملیت و نژاد
مناجات
موسیقی و لهو و غنا
موسیقی
موسیقی و غنا- فقهای مدینه
موسیقی و رمز محبت
موسیقی
موسیقی و غنا
موضوعات
مولی
مولوی- خودشناسی- طعن بر فقها
Expand حرف نحرف ن
Expand حرف وحرف و
Expand حرف هحرف ه
Expand حرف یحرف ی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. عطف به ورقه های یادداشت امر به معروف، نمره ی 8 و 42- 45:

امروز كلمه ی مصلح و اصلاحات در میان ما شایع است. مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی یك فرد مصلح است. مصلح شأن و اهمیت بیشتری از عالم، مجتهد، فیلسوف، منجم، ریاضیدان و غیره دارد، زیرا مصلح آن است كه جامعه ی خود را در جهت خیر و صلاح دگرگون می كند.

این كلمه به همین مفهوم در اصطلاحات اصیل اسلامی آمده است. اولاً در خود قرآن «ان ارید الاّ الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الاّ باللّه علیه توكلت و الیه انیب» آمده است.

ثانیاً در نهج البلاغه: اللّهم انك تعلم انه لم یكن ما كان منا. . . امام حسین فرمود: . . . و انما خرجت لطلب الاصلاح. . . در حدیث نبوی آمده است: بدأ الاسلام غریباً. . . [1] در اینكه اجتماعات نیازمند به مصلحین هستند بیش از آنكه به هر طبقه ی دیگر نیازمند باشند، سخنی نیست. مصلحین نعمتهای بزرگ خدا بر اجتماعند. تقدم اجتماع و تأخر آن بستگی كامل دارد به چنین مصلحینی كه درد و دوای اجتماع را درك كنند و برای انجام و اجرای
جلد هفتم . ج7، ص: 95
مداوای اجتماع خود قیام كنند.

بحث امشب من در اطراف حدیثی است از امیرالمؤمنین درباره ی شرایط مصلح.

نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 110:

لایقیم امر اللّه سبحانه الاّ من لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع.

مصانعه یعنی سازشكاری. سازشكاری (و معامله گری روی اصول و حقایق و ملاحظه كاری به نام مصلحت كه از آن جمله است رودربایستی، شفاعت پذیری، ملاحظه كاری و تبعیض؛ اینكه رسول خدا حد را برای اكابر قریش هم جاری كرد یعنی عدم مصانعه) سه ریشه می تواند داشته باشد: یكی ترس و دیگر طمعكاری. پس باید اولاً شجاع باشد و ثانیاً تحت تأثیر رشوه، هر نوع رشوه ای قرار نگیرد (پول، مداحی، زن و غیره) ، خلاصه معامله گر نباشد. ریشه ی دیگر مصانعه رودربایستی است، احیاناً برخی عواطف از قبیل رفیق بازی است. برعكس باید «اخیشن فی ذات اللّه» باشد.

باید متوجه بود كه مداهنه و مصانعه كه در قرآن به صورت «مداهنه» آمده است(ودوا لو تدهن فیدهنون)گاهی مستشعر و به روآمده است و گاهی مسكوتٌ عنه و احیاناً غیرمستشعر است.

غالباً طبقاتی كه با هم طبقات اجتماع را می چاپند، چنین مصانعه و سازشی میان آنها حكمفرماست.

گاهی مصانعه در مقابل اجتماع و به صورت بهره برداری از نقطه ی ضعف اجتماع و نه مبارزه با آن [است ] و حتی تابع احساسات عمومی بودن، خود نوعی مصانعه است مثل دست بوسی و غیره و مثل حساسیتهای بی مورد اجتماع در عصری، مثل حساسیت فوق العاده در مسائل تشیع و تسنن- داستان مرحوم میرزا محمد ارباب.

آیه ی قرآن كه می فرماید: یا قوم لقد ابلغتكم رسالة ربی و نصحت
جلد هفتم . ج7، ص: 96
لكم ولكن لاتحبون الناصحین، اشعار به این مطلب دارد.

سفیان ثوری می گوید:

اذا رأیتم العالم كثیر الاصدقاء فاعلموا انه مخلّط لأنه ان نطق بالحق ابغضوه.

ابوذر گفت:

لم یترك الامر بالمعروف و النهی عن المنكر لی صدیقاً.

جمله ی مولی: و لاتخالطونی بالمصانعة و لاتكلمونی بما تكلم به الجبابرة [2]نشان می دهد كه میل به تملق شنیدن و حتی میل به القاب و عناوین مطنطن و بالاخره برای این گونه امور حساب باز كردن، نوعی مصانعه است و چنین كسانی توفیق نمی یابند.

جمله ی مولی: القوی عندی ضعیف حتی اخذ الحق منهیعنی اهل مصانعه نیستم. در جریان معاویه و پیشنهادهایی كه به مولی راجع به سازش با معاویه می شد، زیاد كلمه ی مصانعه به چشم می خورد.

جمله ی «لایضارع» یعنی نمونه از قوم فاسد خود نباشد، پاك باشد، مصداق «و غیر تقی یأمر الناس بالتقی - طبیب یداوی الناس و هو علیل» نباشد، مصداق «ارید ان اداوی بكم و انتم دائی» ، الشوكة بالشوكة [نباشد] . رطب خورده منع رطب كی كند؟ من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدأ. . . اما «لایتبع المطامع» . الطمع رق مؤبد. یعنی آزادگی و حریت معنوی. امیر علیه السلام درباره حضرت مسیح می فرماید:

و لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد یحزنه و لا مال یلفته و لا طمع یذله.

جلد هفتم . ج7، ص: 97
خلاصه اینكه یك انسان مادی اخلاقی نمی تواند مصلح واقعی باشد و یك نفر مادی فلسفی نمی تواند از نظر اخلاقی صد در صد غیر مادی باشد.

شرایط دیگر: خونسردی در عین حال حساسیت. خونسردی نمونه اش خونسردی علی در مقابل زنی از اهل بصره و مردی از خوارج است كه به او فحش می دهند و او متعرض نمی شود. پس باید پیراهنی از پولاد پوشیده باشد، نازك نارنجی نباشد، اما حساس باشد. نمونه اش داستان سفیان غامدی كه وارد انبار شد: و لو ان امرأً مسلماً مات علی هذا اسفاً. . . دیگر اینكه: او ابیت مبطاناً و حولی بطون غرثی. . . راجع به شرایط مصلح و رهبر، رجوع شود به ورقه های یادداشت رهبری و مدیریت، بحثی مستوفا با استفاده از كتاب دیباچه ای بر رهبری شده است.

رجوع شود به ورقه های یادداشت امر به معروف و نهی از منكر و به ورقه های اصلاح و مصلح.
[1] ر. ك: ورقه های یادداشت امر به معروف.
[2] به اصل مراجعه شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است