در
کتابخانه
بازدید : 687845تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد هفتم
مقدمه
Expand حرف لحرف ل
Collapse حرف محرف م
مادر- محبت مادر
حق مادر
مادری- منفوریتی كه تلقینات سوء نسبت به او به وجودآورده است
مادر و مادری
مادری و تنفری كه امثال راسل در میان زنان به وجودآورده اند
مادر
ماده و معنی
مادیگری- علل گرایش
ماشینیسم و انسان
مال- مسائل مربوط به مال
مال و ثروت
مال- فقر و غنا و امنیت و ناامنی
مال دوستی و حرص
تأثیر مال در طغیان و از دست دادن انسانیت
مال برای حرص و یا مقدمه ی تولید و پی ریزی اجتماع
مال- فقر و علمایی كه در چنگال فقر گرفتار بوده اند
مال و سخا و بخشش
مال- آیات و اخبار در مدح مال یا ذمّ آن
مال و مجد و هنر
مال و ثروت- تبادل ثروت، نه تمركز
مال خیر
مال- رشوه یا قدرت پول
مالكیت فردی
مالكیت
مالكیت در اسلام- داستان شبلی عارف
مانویان
مبالغه ی مذموم در شعر
مَثَلها
مجازاتها
مجازات در اسلام
آیا مجوس اهل كتابند؟
محمد بن سنان
مُد
مردانگی
راز مرگ
مرگ برای بعضی شیرین و برای بعضی كریه است
مروّت از شرایط عدالت
مروّت
مسئولیتهای اجتماعی
مسئولیت- منابع
یادداشت مسئولیت
ریشه ی مسئولیت انسان در جهان- ورقه های تعلیمات دینی
یادداشت مسئولیت، شب 25 محرم 52 (قزوین)
مسئولیت خانوادگی
یادداشت مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی
مسئولیت
یادداشت مسئولیت
مسئولیت انسان- ریشه ی اسلامی اش
مستشرقین
مستشرقین و اسلام
مستشرقین
مستضعف
انواع مستیها
مصر و اصلاحات جدید
مصلح و اصلاح در اسلام
شرایط مصلح
مصلحین اسلامی قرن نوزدهم و بیستم
مصلحان اسلامی
شرایط مصلح
ملیت
معاد
معاد- یادداشت زندگی جاوید، تعلیمات دینی
معاد- برهان حكمت و عنایت، مسئله ی هستی در میان نیستیها
یادداشت ادله ی معاد در قرآن
معاد- یادداشت عالم پس از مرگ
عالم پس از مرگ- برزخ- مدارك
معاد- برزخ
معاد- عالم بعد از مرگ- ماهیت مرگ
معاد- تفاوتهای دو جهان
معاد- تناسخ، نظر سقراط
معاد- بطلان علوم عملیه و اعتباریه در نشآت بعد الموت
معاد
معاد- حشر و نشر، كتاب نفس
معاد- شخصیت
معاد- شخصیت، بقا، عینیت
یادداشت معاد
معاد
معاد- ملكات و تغییر ماهیت انسان
معاشرت و اجتناب از همنشین نالایق
معاشرت- سروكار
معاشرت و مجالست
معاویه و تحریك او در جنگ جمل
معاویه و عمر
یادداشت معجزه
معجزه- مسائل
معجزات
معجزه و كرامت و خرق عادت
معجزه
معراج
مقدس خشكه ها
مكتب و ایدئولوژی
مكتب
مكتب و ضرورت آن
مكتب- عصر مكتب و فلسفه
ملیت
ملت و ملیت
ملیت، ناسیونالیسم
ملیت و زبان
ملیت و نژاد
مناجات
موسیقی و لهو و غنا
موسیقی
موسیقی و غنا- فقهای مدینه
موسیقی و رمز محبت
موسیقی
موسیقی و غنا
موضوعات
مولی
مولوی- خودشناسی- طعن بر فقها
Expand حرف نحرف ن
Expand حرف وحرف و
Expand حرف هحرف ه
Expand حرف یحرف ی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
.

فلسفه ی مسئولیت:

اگزیستانسیالیسم مسئولیت از مسائلی است كه در عصر جدید در فلسفه ی اگزیستانسیالیسم فراوان بر آن تكیه شده است به طوری كه آن فلسفه را از جنبه ی اجتماعی باید فلسفه ی تعهد و مسئولیت نامید، همچنان كه از نظر فلسفی (البته فلسفه ی مخصوص انسان) آن را فلسفه ی اگزیستانسیالیسم اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم نامیده اند.

جنبه های انسانی:

این مكتب از دو نظر خود را مكتب اومانیستی می تواند بخواند: یكی از نظر فلسفی و بینش تكوینی درباره ی انسان كه اصالت برای انسان قائل است در برابر عوامل جبری، و او را طراح و سازنده ی خود می داند به این معنی كه خود به خود ماهیت می بخشد و هرگونه جبر را منكر است و شخصیتی در حدود آفرینندگی خود، خدایی خود، به او می دهد.

پس، از این نظر گرایشی فلسفی- انسانی دارد. و دیگر از نظر اجتماعی كه معتقد است هر انسانی همان طور كه مسئول خود است مسئول انسانهای دیگر است، و فردیت و رهایی و بی مسئولیتی درباره ی انسانهای دیگر را منكر است و همه ی انسانها را در حوزه ی مسئولیت هر فرد انسان قرار می دهد.

همان طور كه در كتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، تألیف سارتر و ترجمه ی مصطفی رحیمی (ص 26- 28) آمده است، اصل اجتماعی مسئولیت اگزیستانسیالیسم از اصل فلسفی اصالت وجودی آن استخراج شده است. می گوید (ص 26) :

اگر براستی وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسئول وجود خویش است. . . هنگامی كه ما می گوییم بشر مسئول وجود
جلد هفتم . ج7، ص: 78
خویش است، منظور این نیست كه بگوییم آدمی فقط مسئول فردیت خاص خود است، بلكه می گوییم هر فردی مسئول تمام افراد بشر است. . .

انتخاب: هنگامی كه ما می گوییم بشر در انتخاب خود آزاد است منظور این است كه هریك از ما با آزادی، وجود خود را انتخاب می كنیم. همچنین با این گفته می خواهیم این را نیز بگوییم كه فرد بشری با انتخاب خود، همه ی آدمیان را انتخاب می كند. در واقع هریك از اعمال ما آدمیان با آفریدن بشری كه ما می خواهیم آن گونه باشیم، در عین حال تصویری از بشر می سازد كه به عقیده ی ما بشر به طور كلی باید آنچنان باشد.

انتخاب چنین و چنان بودن، در عین حال تأیید ارزش آنچه انتخاب می كنیم نیز هست، زیرا ما هیچ گاه نمی توانیم بدی را انتخاب كنیم. آنچه اختیار می كنیم همیشه خوبی است و هیچ چیز برای ما خوب نمی تواند بود مگر آنكه برای همگان خوب باشد.

چنانكه ملاحظه می شود از مسئولیت شخص خود، مسئولیت نسبت به دیگران استنتاج شده است، زیرا هر عمل خاص در عین حال (به دلالت التزامی) نوعی كلیت دارد و نوعی صحه گذاری به خوبی اوست و نوعی تشویق و ترغیب دیگران و به قول خود سارتر نوعی ملتزم ساختن، متعهد ساختن، موظف و درگیر ساختن و وارد گود كردن دیگران است. ولی به نظر ما حداكثر همان تشویق و ترغیب است و نه بیشتر.

درباره ی مسئولیت اگزیستانسیالیستی چند مطلب است كه باید به آنها اشاره شود:

الف. فلسفه های انسانی اروپایی- همان طوری كه داریوش
جلد هفتم . ج7، ص: 79
آشوری در مقاله ی «چهره ی نهیلیزم» [1]گفته است- نوعی جبران فرنگی است از آنچه قبلاً وسیله ی خود آنها و فلسفه هاشان صورت گرفته است كه در اثر خراب كردن پشتوانه ها و زیربناهای فكری مسئولیت یعنی خدا و دین كه نتیجه اش رهایی مطلق، پوچی گرایی، فردیت مطلق است، خواسته اند از طریق فرضیه های بی بنیاد فلسفی از نو مبنا و تكیه گاهی برای مسئولیت و تعهد انسان در مقابل انسان بسازند و هیهات! اینها از درختی تلخ میوه ی شیرین می طلبند [2] ب. مسئولیت اگزیستانسیالیستی به فرض درستی فلسفی محدود است به آنچه انسان خود در آن مؤثر است، یعنی محدود به شعاع عمل فردی انسان. پس انسان از آن نظر كه با هر كارش هم خود را انتخاب می كند و هم دیگران را، هم راه خود را انتخاب می كند و هم راه دیگران را، پس در تمام اعمالش مسئول دیگران است [3]. اما شعاع مسئولیت انسانی انسان طبق آنچه ادیان آورده اند و بشر بدان نیازمند است بیش از این حد است، یعنی در ماوراء شعاع عمل خود نیز مسئول است. هر فردی به تعبیر رسول اكرم شبان همه ی مردم است و مسئول راهنمایی آنها، نگهداری آنها از دشمن درنده، جمع و گردآوری آنها و جلوگیری آنها از تفرق و پراكندگی. پس تنها مسئولیتش این نیست كه در عمل، راهی صحیح برای خود انتخاب كند، بلكه علاوه بر این لازم است كه با عوامل منحرف كننده درگیر شود و بستیزد و راهنماییهای دیگر علاوه بر انتخاب راه صحیح برای خود بنماید.

ج. اگر انسان آزاد مطلق است و هیچ چیزی به هیچ وجه بر او حاكم نیست، چگونه عمل یك فرد دیگران را متعهد و ملتزم می سازد
جلد هفتم . ج7، ص: 80
و این فرد مسئول افراد دیگر است؟ مسئولیت یك فرد در انتخاب عمل خود نسبت به دیگران و به تعبیر خود سارتر اینكه انسان با عمل خود هم خود را انتخاب می كند و هم دیگران را، به معنی نوعی نفوذ جبری یك فرد است در ساختن دیگران و ملازم است با عدم آزادی آن دیگران در انتخاب خود. علیهذا نظر صحیح این است كه اختیار و آزادی نسبی است نه مطلق، و به عبارت دیگر: «امر بین الامرین» است.

د. اساساً اینكه تنها نظریه ی فلسفی اصالت وجود سارتر و اصل آزادی انسان در كارهایش و در ساختن خودش، كافی باشد برای اثبات اینكه انسان مسئول خود باشد- تا چه رسد به مسئولیت در برابر جامعه كه از مسئولیت خود استنتاج می شود- محل نظر است.

آزادی و اختیار انسان در كارهای خود شرط لازم مسئولیت است نه شرط كافی. اما اینكه شرط لازم است، زیرا با عدم آزادی مسئولیت معنی ندارد، مثل این است كه بگوییم این آتش مسئول سوزانیدن فرش است. آتش سبب سوزانیدن فرش هست اما هر سببی مسئول نیست. مسئولیت فرع بر چند چیز است كه فقها آنها را شرایط عامه ی تكلیف می دانند:

1. آگاهی؛ آگاهی به خود و كار خود. ناآگاه و غیر شاعر مسئول نیست (و به اصطلاح فقها: علم) .

2. توانایی. ناتوان هرچند آگاه باشد مسئول نیست، یعنی اگر كار از حوزه ی عمل و قدرت خارج باشد مسئولیت در كار نیست (و به اصطلاح فقها: قدرت) .

3. اختیار و امكان صدور فعل و عدم صدور آن، امكان صدور چند فعل هریك به جای دیگری؛ یعنی اینكه رابطه ی فاعل با فعلش یكجانبه و ضروری نباشد و ترك آن ممتنع نباشد، فعل و ترك هر دو ممكن باشد تا از دو ممكن یكی را انتخاب كند، اگرنه داستان «قال الجدار للوتد: لم تشقّنی؟ قال: سل من یدقّنی» است.

هریك از شروط بالا و از آن جمله شرط اخیر اگر نباشد،
جلد هفتم . ج7، ص: 81
مسئولیت معنی ندارد.

اما اینكه آزادی و اختیار و حتی آگاهی و توانایی نیز شرط كافی برای مسئولیت نیست. این است كه مسئولیت یك مفهوم اعتباری است (به تعبیر مقاله ی ششم اصول فلسفه) نه یك امر تكوینی از قبیل آگاهی و اراده و احساس و امثال اینها. باید ببینیم بشر مسئولیت را در چه شرایطی اعتبار می كند؟ مسئولیت [4]در جایی اعتبار می شود كه علاوه بر آزادی و آگاهی و توانایی، رسالت و تكلیف هم در كار باشد، یعنی رسالت در مورد كارهایی است كه انسان به عنوان یك وظیفه و یك تكلیف انجام می دهد. در كارهای غریزی و فردی كه انسان تحت تأثیر یك میل فردی یا یك ترس فردی انجام می دهد، مسئولیت بی معنی است.

در واقع مسئولیت صرفاً در مورد كارهایی صادق است كه انسان تحت تأثیر و تدبیر عقل و یا اراده ی اخلاقی انجام می دهد، نه كارهایی كه تحت تأثیر جاذبه ی میلها و دافعه ی خوفها انجام می دهد؛ قهراً مربوط می شود به حوزه ی واقعی آگاهی و انتخاب، نه غریزه.

البته تكلیف مفروض ممكن است خارجی باشد و ممكن است داخلی و درونی باشد، یعنی وجدان فطری. آیا مكتب مادی می تواند به چنین دستورهای مافوق فردی و فرمانهای معنوی قائل گردد؟ 4. موجودات جهان سه قسمند: موجودات دون مسئولیت (جمادات، نباتات، حیوانات) ، موجودات مسئول یا ذوات مسئول (انسان) و سوم ذات فوق مسئولیت یعنی خداوند متعال كهلایسئل عما یفعل و هم یسئلون. متكلمان در اجرای حسن و قبح عقلی در امور تكوینی، در حقیقت خدا را یك موجود مسئول شناخته اند ولی همچنان كه در عدل الهی، چاپ دوم گفته ایم نظرشان ناصحیح است.

پس انسان موجودی است بالاتر از مخلوقهای غیر مسئول و
جلد هفتم . ج7، ص: 82
پایین تر از ذات غیر مسئول خالق.

5. دین عبارت است از مسئولیت، البته مسئولیت توأم با عشق و علاقه. دین از نظر ماهیت غریزی یك عشق و محبت است و از نظر ماهیت اجتماعی یك مسئولیت است.

اینجا سه بحث است:

الف. دین از مسئولیت انفكاك پذیر نیست. انسان متدین واقعی خواه ناخواه احساس مسئولیت می كند هم برای خود، هم برای محیط خانواده و هم برای اجتماع. بی تفاوتی با دینداری سازگار نیست.

دین منهای مسئولیت، دین منهای دین است.

ب. مسئولیت از دین انفكاك پذیر نیست. فلسفه هایی كه خواسته اند مسئولیت منهای دین بسازند، همه شكست خورده هستند.

ج. مسئولیت، خود یك مقیاس است برای دین شناسی و برای استقامت و انحراف تعلیماتی كه به نام دین داده می شود. برخی تعلیمات است كه در انسان احساس مسئولیت ایجاد می كند، احساس تقصیر، كوتاهی: یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب اللّه. برخی تعلیمات دیگر است كه در جهت رفع مسئولیت است. مثلاً آنجا كه رسول اكرم به فاطمه ی زهرا (سلام اللّه علیها) می فرماید: اعملی لنفسك فانی لااغنی عنك من اللّه شیئاً، یا قرآن می گوید: لیس للانسان الاّ ما سعی، یا مطالعه ی سیره ی رسول اكرم و اهل بیت، اینها همه به انسان نوعی بیداری و آگاهی مسئولیت آمیز و تعهدخیز می دهد. ولی این جمله كه «حب علیّ حسنة لاتضر معها سیئة» برعكس احساس مسئولیت را از انسان می گیرد، خاطرجمعی و تأمین می دهد، به قول سارتر دلهره و اضطراب را می گیرد، و انسان باید همواره در حال دلهره و اضطراب بوده باشد، یعنی خیال راحت و آرام و خاطر جمع نداشته باشد.

اما قسمت اول: دین منهای مسئولیت ناممكن است، زیرا دین جز یك سلسله تكلیفهای اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، عبادی نیست. بعضی ها دین را به معنی یك وابستگی اسمی و شناسنامه ای و انتساب محض خیال می كنند خصوصاً تشیع را، و بلكه خیال می كنند
جلد هفتم . ج7، ص: 83
اسلام یا تشیع وسیله ای است برای سلب مسئولیت و ترك عمل، مسلمان شده ایم و یا شیعه شده ایم كه از عمل و از مسئولیت معاف باشیم و حال آنكه دیندار هستیم برای اینكه به مسئولیتهای خود، در حقیقت به انسانیت خود واقف باشیم، زیرا همچنان كه گفتیم مسئولیت مقوم انسانیت است. آیه یانا عرضنا الامانة. . . می تواند دلیل خوبی بر مدعا باشد.

آگاهی به مسئولیتها و شناخت آنها و سپس انجام آنها:

انسان به آن اندازه دیندار است كه به مسئولیتهای خود واقف و آگاه باشد و از عهده ی آنها به خوبی برآید. آیه ی قرآن می گوید كه در قیامت گفته می شود: و قفوهم انهم مسؤولون. ایضاً قرآن درباره ی انبیا می گوید: فلنسئلنّ الذین ارسل الیهم و لنسئلنّ المرسلین. درباره ی خصوص عیسی بن مریم می گوید: یا عیسی بن مریم أ انت قلت للناس اتخذونی و امّی الهین من دون اللّه. پیغمبر اكرم فرمود:

كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته. علی علیه السلام فرمود: انكم مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم. دین مسئولیت است در برابر چه؟ و از چه؟ از خود، از خاندان خود، از اجتماع، از جهان. پس چهار نوع مسئولیت داریم و البته هریك از این چهار نوع اقسامی دارد.

دو مسئولیت در انسان:

6. انسان در مسئولیت خود مسئول دو چیز است: یكی مسئول حفظ و نگهداری سرمایه هایی كه به او داده شده است كه آنها را تضییع نكند، دیگر مسئول بهره برداری و حداكثر استفاده و در حقیقت ساختنِ آنچه ماده ها و مایه های اولیه ی [آن ] به او داده شده است. در حدیث است كه انسان در قیامت قدم برنمی دارد مگر اینكه مورد پرسش قرار می گیرد:

من حیاتك كیف. . . و من عمرك كیف افنیت، و من شبابك كیف ابلیت، و من فراغك كیف. . . و من مالك كیف. . . و. . .

اینجاست كه پای رشد و آگاهی و توانایی نگهداری و بهره برداری به میان می آید.
جلد هفتم . ج7، ص: 84
7. مسئولیت خود انسان در مورد شخص خودش مسئول نگهداری و بهره برداری و ساختن چند چیز است:

الف. جسم یعنی سلامت و قوّت و اعتدال بدن ب. عقل [5] ج. اراده ی اخلاقی و تحكم آن بر غرایز و حتی بر قوه ی خیال و وهم د. غرایز و شهوات مثل شهوت جنسی، یعنی همان چیزهایی كه [در] لسان روایات آمده است كه حقوقی بر انسان دارد [6] هـ. عواطف و ذوقیات از قبیل زیبایی و. عاطفه ی خاص پرستش - راجع به مسئولیت خودسازی، رجوع شود به ورقه های اخلاق اسلامی.

- مسئولیت انسان گفتیم دو شعبه دارد: شعبه ی حفظ و نگهداری و شعبه ی سازندگی و تكمیل. در بخش جسم، بیشتر مسئولیت انسان از نوع نگهداری است و در بخش روح، بیشتر خلق و ایجاد و سازندگی.

8. مسئولیت خانوادگی اما مسئولیت خانوادگی. برای این بحث رجوع شود به ورقه های خانواده، و بحث از اینجا شروع می شود كه ماهیت ازدواج چیست؟ آیا شركت است یا مسئولیت؟ و اینكه از نظر اسلام یك مسئولیت بزرگ است. همچنین تولید فرزند یك مسئولیت است. در ورقه های خانواده و تربیت اولاد از این جهت خوب و مستوفا بحث شده است.

مخصوصاً بحث تعدد زوجات كه مسئولیت مضاعف است آنهم به قوّه ی 2، باید خوب بحث شود.

جلد هفتم . ج7، ص: 85
درد و دغدغه:

9. مسئولیت اجتماعی مهمترین و انسانی ترین مسئولیتها مسئولیت اجتماعی است، زیرا در هر مسئولیت علاقه و درد شرط است و دیگر دغدغه. در مورد مسئولیت خود و همچنین مسئولیت خانواده، یك علاقه ی طبیعی هست و دغدغه از نوع نگرانی برای سرنوشت خود و شخص مورد علاقه ی طبیعی خود هست. اما در مسئولیت اجتماعی است كه هر فردی شایستگی انسانی آن را ندارد، زیرا اولاً [باید] درد انسانهای دیگر را داشته باشد و در درد آنها با آنها شریك باشد، یعنی دیگری گرسنگی بكشد و او رنج گرسنگی او را و همچنین. . .

دغدغه، ركن مسئولیت است:

و ثانیاً یك نوع دغدغه ی وجدانی و احساس تقصیر و گناه در خود نسبت به سرنوشت اجتماع [داشته باشد. ] اینجاست كه معلوم می شود دغدغه ی حقیقی كه ركن مسئولیت است، در این مورد پیدا می شود و دغدغه ی انسان نسبت به خود و خانواده ی خود نیز باید از این نوع باشد نه ناشی از علاقه ی به خود و علاقه ی مثلاً پدری و مادری به فرزند.

در مورد شركت در وظایف اجتماعی سه مكتب است:

الف. مكتب محبت و نه درگیری: باید از طریق محبت خدمت كرد، همه را دوست داشته باشید حتی قیصر را، كار قیصر را به قیصر و كار خدا را به خدا واگذار كنید. (روش مسیحیت) ب. درگیری طبقاتی و اینكه مبارزه و نه محبت، و اینكه محبت دامی است برای در زنجیر نگه داشتن محرومان (ماركسیسم) . بدیهی است كه چنین درگیری طبعاً سبعانه خواهد بود. معنای این مطلب این است كه اساساً زندگی مبارزه است و نه چیز دیگر [7] ج. مسئولیت كه مستلزم درگیری است به خاطر محبت. اما محبت؛ زیرا باید رحمة للعالمین بود و به هر گنهكاری به چشم یك بیمار نگاه كرد.

امر به معروف اسلام، جهاد اسلام، وعظ و اندرز و تذكرات
جلد هفتم . ج7، ص: 86
اسلام، خدمات اجتماعی اسلام همه از این نوع است.

اینكه رسول اكرم فرمود: من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلمو یا فرمود: كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته، مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم كمثل الجسد. . . [ناظر به این مطلب است. ] اینجا چند مسئله است:

تعمیم نیازها:

الف. غالباً امروز كه گفته می شود همدردی با جامعه، رسیدن به درد جامعه، مقصود جز درد گرسنگی و محرومیت و مظلومیت و احیاناً جهل و بیماری نیست. اما نظر اسلام در نیازها، به آنهایی است كه در متن خلقت برای انسان هست ولو آنكه بعضی از آنها را خود احساس نكند. نیاز را نباید محدود كنیم به نیازهایی كه خود انسانها به صورت درد احساس می كنند.

رابطه ی درد و آگاهی كه در عین اینكه آگاهی دردآفرین است، دردْ آگاهی آفرین است:

ب. رابطه ای است میان درد و آگاهی و اینكه آگاهی دردآفرین است و لَختی بی دردی، بلكه دردْ خود برای آگاهی است و آگاهی آفرین است. مولوی:
حسرت و زاری كه در بیماری است
وقت بیماری همه بیداری است
هركه او بیدارتر، پردردتر
هركه او آگاه تر، رخ زردتر
پس بدان این اصل راای اصل جو
هركه را درد است او برده است بو
سعدی:
من از بی نوایی نیم روی زرد
غم بی نوایان رخم زرد كرد
علی علیه السلام می فرماید: و هذا اخو غامد و قد ورد خیله الانبار. . . و لو ان امرأً مسلماً مات علی هذا اسفاً. . . ایضاً: . . . او ابیت مبطاناً و حولی بطون غرثی. . .
جلد هفتم . ج7، ص: 87
كدام مسئولیت مقدم است؟ :

ج. این سه مسئولیت از یكدیگر جدا نیست، یعنی تقدم و تأخری در كار نیست كه اول خودمان را اصلاح كنیم و بعد محیط خانوادگی و بعد اجتماع. البته علی می فرماید: من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره. پس اصلاح نفس مقدم است ولی نه به معنای عدم تكلیف در مورد سایر مسئولیتها.

آیا امر به معروف وجهاد ضد آزادی است یا ناشی از مسئولیت است؟ :

د. مسیحیت قرنها علیه اسلام تبلیغ كرد كه اسلام دین امر به معروف است پس ضد آزادی است و همچنین دین جهاد است پس ضد آزادی است. جواب این است كه اسلام دین مسئول است، و مسئولیت بدون درگیری با غاصبان حقوق اجتماع و با آنان كه به تعبیر قرآن «صادّ» عن سبیل اللّه می باشند معنی ندارد.

هـ. این مسئولیت را فردی نمی توان انجام داد؛ چه در شكل مسالمت و نیكوكاری و چه در شكل درگیری، وحدت و همكاری و قدرت لازم است.

10. رجوع شود به ورقه های یادداشت مسئولیت.
[1] رجوع شود به ورقه های مكتب انسانیت.
[2] رجوع شود به ص 85 راجع به دغدغه.
[3] ممكن است بگویند خود عزلت و ترك هم یك انتخاب است، سكوت هم یك انتخاب است، پس در همه ی كارها انسان مسئول است. البته این بیان شامل حال افراد معروف می شود ولی هر فرد، ولو سكوتش مؤثر نباشد، قهراً مسئول هست.
[4] راجع به ایرادهایی كه بر اگزیستانسیالیسم از این نظر وارد است، رجوع شود به ورقه های یادداشت دین و مسئولیت.
[5] رجوع شود به ورقه های تربیت و هم به دفتر 89، مبحث عقل.
[6] رجوع شود بهرسالة الحقوقحضرت سجاد و به روایت منبث بودن ایمان بر جوارح دركافی.
[7] رجوع شود به ورقه های یادداشت مسئولیت اجتماعی، نمره ی 9، بند الف.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است