1. نظریه ی ارسطو و نظریه ی روسو درباره ی ماهیت زندگی اجتماعی
كه آیا طبیعی است یا قراردادی- كتاب قرارداد اجتماعی روسو
2. مسئله ی تأثیر قهری اجتماع بر روی فرد:
الناس بزمانهم اشبه
منهم بابائهم.
3. عوامل سه گانه ی تعلیم، محیط، وراثت برای تكوین شخصیت
4.
العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس.
5. مفهوم خوب و بد بودن زمان
6. تشبیه فرد و جامعه به سیل و فرد افتاده روی سیل كه برخی
حالت خس و خاشاك را دارند و بعضی حالت ماهی را
7.
لاننتفع بما علمنا و لانسئل عما جهلنا و لانتخوف قارعة حتی تحل
بنا- مسئله ی لزوم پیش بینی آینده، علامت شناسی اجتماعی (آگاهی
اجتماعی)
8. آیا شركت در اصلاح اجتماع یك امر صرفاً اخلاقی و تبرّعی
است و از نوع احسان به یك مستمند و عیادت یك مریض و سلام به
یك پیرمرد است، یا یك امر ضروری و لازم است در حد اصلاح
اتومبیلی كه خراب شده یا كشتی یا هواپیما كه خطر سقوط همگی را
در بر دارد؟ به عبارت دیگر آیا مسئولیت آور است یا نه؟ به عبارت
دیگر آیا فساد هر فرد، یك امر شخصی و فردی است و دخالت در
كار او دخالت در آزادی غیر است و غیر مجاز است و یا اینكه امر
جلد هفتم . ج7، ص: 71
فردی نیست، بلكه امر اجتماعی است و مسئولیت هر فرد برای
صلاح كشتی اجتماع ایجاب می كند اصلاح فرد را؟ بعلاوه فرضاً
فردیِ محض باشد، دخالت در آزادی فرد برای مصلحت خود فرد
مجاز است و احیاناً می تواند لازم باشد
[1]
9. عطف به ورقه های یادداشت امر به معروف:
الف. مبارزه از نظر اسلام و از نظر ماركسیسم و اینكه آیا ماهیت
زندگی مبارزه است، جنگ است، اگر جنگ نباشد ركود است و
مردگی؟
ب. اسلام به حكم اینكه یك دین مسئول است، اصل «كار خدا
را به خدا و كار قیصر را به قیصر واگذار» را رد می كند و لهذا هم امر به
معروف دارد و هم قانون جهاد و هم قانون جزا و حدود و قصاص:
و
لكم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب.
ج. شرایط اجرایی امر به معروف و نهی از منكر: آگاهی و
بصیرت (رشد اسلامی) ، توانایی و لزوم تحصیل قدرت و اینكه قدرت
شرط وجود است نه شرط وجوب، دیگر فرصت شناسی
د. اصل تعاون و همكاری در اسلام و ضرورت همكاری و
تشكل و تهیه ی وسایل و موجبات و كوشش در ایجاد وحدت برای
كسب قدرت و نفوذ در سطح عالی اجتماع
هـ. اشاره به استحباب یا وجوب قبول ولایت از قِبَل جائر به
خاطر امر به معروف و نهی از منكر
و. ایرادگیری به بند كفش و دكمه ی لباس و آرایش مو و دوخت
جامه به نام امر به معروف و نهی از منكر (و سوء استفاده ی خارجی؛
داستان آتش زدن متهم به بابیگری در مشهد، سقاخانه ی تهران و كشتن
آمریكایی و غیره) و دخالت در منطقه ی آزادی مردم و غفلت از جوّ
اجتماعی
جلد هفتم . ج7، ص: 72
ز. زیانهای عدم توجه به فرصتها و ضررهای فرصت ناشناسی و
از دست دادن موقعیتها و تحویل پستها به دست خود به دشمن از قبیل
معلمی، مدیریتها، فرماندهیها
ح. ضرورت برنامه ی طویل المده و جامع برای انجام اصلاحات
اجتماعی و امر به معروف و نهی از منكر، توجه به مكانیسم و فرمول
واقعی كار
ط. نقش امر به معروف و نهی از منكر در ایجاد خوشبینی مردم نه
ترس مردم به عنوان یك عامل رعب و ترس، بلكه خوشبینی به
عنوان عامل شفای بیماران در بیمارستانها، باسواد شدن بچه هاشان
در مؤسسات فرهنگی، تربیت جوانانشان و اصلاح اخلاقشان در
مساجد و معابد و مشاهد و تالارهای مذهبی
ی. مراحل امر به معروف و نهی از منكر از قلب، زبان، ید
یا. نیروی محبت و لطف
یب. چرا صالح زیاد داشته ایم (بالنسبه) و مصلح كم؟
یج. جمله ی اباعبداللّه:
و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة
جدی. . . [2]
ید. آیه ی
التائبون العابدون. . . اشاره ای دارد به صلاحیت اخلاقی
مقدّمی برای مجریان و متصدیان.
یه. حسبه و احتساب
یو. عناوینی كه در كتاب امر به معروف و نهی از منكر مورد بحث
فقهاست
یز. آیه ی
ان الذین یكفرون بــایات اللّه و یقتلون النبیین بغیر حق و
یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم.
یح. نهج البلاغه:
اللّهم انك تعلم انه لم یكن الذی كان منا منافسة فی سلطان و
جلد هفتم . ج7، ص: 73
لاالتماس شی ء من فضول الحطام ولكن لنرد المعالم من دینك و
نظهر الاصلاح فی بلادك فیأمن المظلومون من عبادك.
یط. اصلاح (تدریجی) یا انقلاب و اینكه اصلاحات چون انقلاب
را به تأخیر می اندازد باید نفی شود
10. رجوع شود به ورقه های مسئولیت.
11. احساس مسئولیت اجتماعی، انسانی ترین مسئولیتهاست.
12. رابطه ی احساس مسئولیت با دغدغه، و اینكه دغدغه ی
اجتماعی ارزش فوق العاده دارد
13. درد دیگران داشتن، اینكه آگاهی دردآفرین است و درد
آگاهی آفرین. اشعار مولوی: حسرت و زاری كه در بیماری است. . .
14. سه مكتب: مكتب محبت محض حتی به قیصر، مكتب
مبارزه و درگیری محض و اینكه زندگی جز جنگ و تنازع بقا چیزی
نیست، مكتب محبت و مبارزه و جنگ به خاطر محبت
15.
من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین. . . ، كلكم راع. . . ، مثل
المؤمنین فی تواددهم. . .
16. آیا امر به معروف یا جهاد ضد آزادی است و باید ممنوع
اعلام شود، یا مسئولیت اجتماعی است و همدردی است و مجاز بلكه
واجب است؟
17. عطف به نمره ی 8، ریشه ی مسئولیت چیست؟ آیا این است كه
سعادت فرد وابسته به سلامت محیط است، پس علاقه به سرنوشت
خود ایجاب می كند اصلاح محیط را؟ این مطلب اولاً از نظر صغرا
مخدوش است. گاهی فقر طبقاتی، بیماریها، جهالتها، ستمكشیها،
گمراهیها، فساد اخلاق ها بیشتر به سود [و] نفع است. و ثانیاً
دستگیری و كمك به اجتماع به انگیزه ی منافع خود، از حوزه ی مسئولیت
به عنوان یك میوه ی انسانی و حالت عالی خارج است. و یا ریشه ی
جلد هفتم . ج7، ص: 74
مسئولیت، سببیت هر فرد است برای دیگران؛ به عبارت دیگر تأثیر
فرد است بر روی اجتماع (عكس نظریه ی اول كه تأثیر اجتماع بود بر
روی فرد مسئول) آنچنان كه سارتر می گوید و در ورقه های مسئولیت
نقل كرده ایم؟
بر این نظریه سه ایراد وارد است كه در ورقه های یادداشت دین
و مسئولیت گفته ایم:
الف. سببیت و تأثیر عینی غیر از مسئولیت است كه یك
احساس وجدانی به صورت تكلیف است، همچنان كه درك علیت
تأثیر محیط طبیعی بر روی انسانی مساوی با درك مسئولیت محیط
طبیعی نیست.
ب. ثانیاً قبول این مطلب [دشوار است ] كه هر فرد با انتخاب یك
كار- ولو فرض كنیم كه حتی سكوتش یك انتخاب است- محدود
می شود شعاعش به آنجا كه انسان انتخاب خود را مؤثر بداند و اما
آنجا كه در اثر گمنامی و انزوا و یا جهت دیگر، عمل مثبت و منفی
خود را بی اثر می داند نه.
ج. از درخت تلخ ماتریالیسم و كوری و كری و پوچی و پوكی
جهان چگونه می توان چنین میوه ی شیرین را چید؟
باقی می ماند اینكه ریشه ی مسئولیت را صرفاً «شُكر» بدانیم؛ یعنی
انسان به حكم اینكه در خود نیرو و قوّت و قدرت مشاهده می كند،
احساس شكر نعمت آگاهی و توانایی و دارایی و سلامت و هدایت
ایجاب می كند خدمت را. لهذا قرآن تعبیر
«مما رزقناهم ینفقون» دارد
كه شامل همه ی نعمتها و روزیها می شود. انسان شاكر خدا، خود را
مسئول بندگان خدا و مخلوقات خدا می داند.
18. مسئولیت اجتماعی غیر از بهانه گیری و مزاحمت است
درباره ی بند كفش و دكمه ی لباس و دوخت جامه كه اینها همه دخالت در
منطقه ی آزادی مردم است. مسئولیت اجتماعی از نوع خدمت است نه
جلد هفتم . ج7، ص: 75
مزاحمت. آن وقت دیگ خشونت می گیرد كه مانعی در راه این
خدمت ایجاد شود. لهذا مبارزه ناشی از علاقه. . .
[3]
19. ما باید ببینیم اولاً اسلام درباره ی مسئولیتها چه گفته است؟
درباره ی مسئولیتها اسلام آن وقت سخن گفته كه نه از این فلسفه ها
نام و نشان بوده است و نه از صاحبانشان:
كلكم راع و كلكم مسؤول عن
رعیته، انكم مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم، من اصبح و لم یهتمّ بامور
المسلمین فلیس بمسلم، مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم كمثل
الجسد اذا اشتكی بعض تداعی له سایر اعضاء جسده بالحمّی و السهر.
20. درباره ی چه چیزها مسئول هستیم؟ درباره ی چند چیز:
الف. گمراهیها، ضلالتها، فساد اخلاق ها، تباهیها، انحراف از
دین ها. ما عذری نداریم كه جوانان ما روز به روز گمراه تر بشوند.
ارشاد جاهل یعنی گمراه، واجب است:
و ان احد من المشركین
استجارك فأجره حتی یسمع كلام اللّه.
ب. جهالتها و بی خبریها-
ان اللّه ما اوجب علی الجهال ان یتعلموا
الاّ اوجب قبله علی العلماء ان یعلموا.
ج. فقر و گرسنگی ها
[3] [در نسخه ی اصل دستنویس مطلب ناتمام است. ]