1. به چه چیز مال و ثروت گفته می شود؟ چیزهایی كه یكی از
حوایج اولیه یا ثانویه ی انسان را برآورد و قابلیت تملك و انحصار
داشته باشد. این دو شرط است كه ایجاد ارزش و مالیت می كند، اما
رایگان نبودن تأثیری در مالیت ندارد، چنانكه رایگان بودن با فرض
قابلیت تملك و انحصار مضر به مالیت و ارزش نیست.
جلد هفتم . ج7، ص: 43
2. نظر اسلام درباره ی ثروت. آیا اسلام طرفدار فقر و ریاضت مالی
است یا نه؟
اولاً در دنیا فكر ریاضت مالی (فقر) و ریاضت جنسی
(رهبانیت) پیدا شده است. این مسئله از لحاظ فلسفی مطرح است كه
چرا و به چه جهت این فكر برای بشر پیدا شده و حال آنكه طبعاً بشر
نباید دشمن مال و یا زن باشد. به نظر می رسد علل مختلفی در كار
است. علت مشترك هر دو ریاضت این بوده است كه بشر اشتغال و
سرگرمی و مفتون شدن به اینها را مانع امور معنوی دیده است، بعد به
جای اینكه خود را محكوم و تعدیل كند مال و زن را محكوم كرده
است.
علت خاص ریاضت جنسی به قول راسل دو چیز است: یكی
حسادت و محرومیت، دیگر افراط و خستگی. و علت خاص
ریاضت مالی (فقر به اصطلاح متصوفه) عدم امنیت اجتماعی و وبال
بودن مال بوده است (همچنان كه در ظهرالاسلام جلد 1، صفحه ی 115
آمده است) .
اسلام نه در مورد زن و نه در مورد ثروت تحت تأثیر هیچ یك از
این افكار واقع نشده است. اسلام بشر را متوجه بدیهای افراط [در]
توجه به مال یا به زن می كند، مخصوصاً در مورد مال و پول انحراف
اخلاقی مال را به نام حرص یا بخل متذكر می شود بدون آنكه ثروت
را فی حدذاته مذموم و منفور بشمارد.
اسلام مال و ثروت را وسیله ی اساسی می شمارد، تقویت بنیه ی
اقتصادی را واجب می شمارد ولی به مفاسد فردی و روحی مال از
قبیل حرص و بخل و مفاسد اجتماعی آن از قبیل ذخیره كردن و
انباشتن توجه می دهد.
3. اسلام عدالت مالی و توزیع عادلانه ی ثروت را آنچنان لازم
می شمارد كه مولی امیرالمؤمنین فلسفه ی پذیرش خلافت را احقاق حق
ضعفا و فقرا می داند و این دلیل بر این است كه اسلام طرفدار فلسفه ی
فقر نیست.
جلد هفتم . ج7، ص: 44
4. حرص، دنبال مال رفتن نیست كه نقطه ی مقابلش دست كشیدن
باشد. حرص عبارت است از اینكه پول را هدف اصلی قرار دهند و
پول را برای خود پول بخواهند.
5. صفات خوب مثبت ثروت: جود، استقلال فردی و اجتماعی،
احترام و حیثیت، ایجاد مؤسسات نافع مادی و معنوی
صفات خوب منفی ثروت: بلندنظری، استغنا. ارسطو مالكیت را
از این نظر ممدوح می داند كه مقدمه ی جود، بلندنظری است.
صفات بد مثبت: حرص، طغیان و غرور، تكبر، اسراف، تظاهر و
تفاخر
صفات بد منفی: بخل
6. هیچ عاقلی كه به جنبه ی اجتماعی توجه داشته باشد ارزش
تقویت بنیه ی اقتصادی را انكار نمی كند. عملاً آن كشور و آن فرد
استقلال فكر و عمل دارد كه از لحاظ اقتصادی استغنا داشته باشد.
آخوند محتاج، حرّیت فكر ندارد. روحانیت ما كه مستقیم از دست
مردم پول می گیرد اگرچه حسن استقلال سیاسی را دارد اما حرّیت
رأی ندارد. استغناء اقتصادی یگانه عامل استقلال واقعی است.
علی علیه السلام می فرماید:
احتج الی من شئت تكن اسیره، استغن عمّن شئت تكن نظیره،
احسن الی من شئت تكن امیره.
7. داستانهای مولی در صدر اسلام و اهتمام فوق العاده ای كه به
عدالت اجتماعی و مالی می داد با فلسفه ی افقار سازگار نیست.
8. رجوع به نهج البلاغه ج 2، ص 111:
. . . فاتقوا سكرات النعمة. . .
ایضاً نهج البلاغه ج 2، ص 127:
. . . سیفتنون باموالهم. . .
9. فكر ریاضت مالی و جنسی هردو از خارج است، ولی فكر
ریاضت مالی و منفوریت [ثروت ] تا حد زیادی دنیای اسلام را تحت
تأثیر قرار داد برخلاف ریاضت جنسی كه نتوانست تأثیر كند.
10. بنا بر آنچه گذشت اسلام طرفدار ریاضت اقتصادی و فلسفه ی
جلد هفتم . ج7، ص: 45
فقر نیست، دشمن مال نیست. زهد در اسلام مربوط است به ایثار و
انسان دوستی و گذشت. ولی در اینجا ما باید یك تفاوت اساسی میان
نظر اسلام درباره ی مال و ثروت و نظر مكاتب مادی قائل شویم. از نظر
مكاتب مادی مال و ثروت و حتی بهبود وسایل زندگی و تحصیل
قدرت، همه هدف است، بلكه بعضی ها معتقدند (ماركسیستها) هدف
بشر و زیربنای اجتماع بشر علل اقتصادی است، هرچیزی را بشر
برای نیل و وصول [به ] منافع اقتصادی می خواهد. ولی از نظر اسلام نه
این فلسفه درباره ی بشر از لحاظ تاریخی صحیح است و نه از نظر
اخلاقی. نه بشر همیشه چنین بوده است و نه باید و شایسته است
چنین باشد. از نظر اسلام اقتصاد وسیله است برای تأمین هدفهای
انسانی.
هدفهای انسانی و معنوی این است كه بشر باید انسان و آزاد و
قرین عدالت و ایمان و عمل صالح زندگی كند. یكی از هدفها استقلال
فردی و استقلال اجتماعی است و بدون استقلال اقتصادی، استقلال و
شخصیت حرف مفت است، طفیلی نباید زندگی كرد. [هدف ] دیگر،
جود و بخشش و مظهر جواد بودن است، فیاضیت است، بدون
مالكیت و ثروت ممكن نیست. [هدف دیگر] حیثیت و احترام است،
با احتیاج سازگار نیست. [هدف دیگر] تأسیس مؤسسات مفید
علمی و دینی است، اینها نیز بدون بنیه ی قوی اقتصادی میسر نیست.
اقتصاد قوی و سالم مانند خون سالم و بنیه ی بهداشتی سالم است.
اسلام می گوید:
و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة. . . نیروی نظامی
بدون نیروی اقتصادی میسر نیست.
اسلام طرفدار عمران است:
هو انشأكم من الارض و استعمركم
فیها. مولی می نویسد: من مالك را برای اصلاح زمین و عمارت بلاد
آن فرستادم. این كه می گوییم علی از دنیا رفت و خشت روی خشت
ننهاد یعنی برای شخص خودش، یعنی او اینقدر امین بود كه سوء
استفاده نمی كرد نه اینكه دشمن آبادی بود و الاّ چرا چاه می زد و آب
جاری می كرد و درختكاری می كرد؟
جلد هفتم . ج7، ص: 46
1. صفات خوب مربوط به مال از جنبه ی منفی و از جنبه ی مثبت:
صفات خوب منفی: بلندنظری و بی اعتنایی و استغناء نفس
صفات خوب مثبت: جود، كسب محبوبیت، احترام، ایجاد
مؤسسات نافع و مفید از قبیل مدارس و مساجد و بنگاههای دارویی
و تحقیقات علمی و راه سازی و غیره، اداره ی عائله، تعلیم و تربیت
اولاد و بهداشت آنها
صفات بد منفی: بخل و امساك
صفات بد مثبت: طغیان، تكبر، اسراف، استثمار، رشوه، تملق،
تظاهر و تفاخر، تجمل
2. خوب و بد بودن طلب مال تابع خوب و بد بودن هدف آن
است. مسابقه در گردآوردن و افزون طلبی و رقابت در بیشتر داشتن
بسیار مذموم است، هم از نظر اسلام و هم از نظر سوسیالیزم.
طلب مال برای حفظ حیثیت، بسیار ممدوح است.
لنقل الصخر
من قلل الجبال. . .
3. داستان حرص میمون و استفاده از آن (دفتر 35، ص 42)
4. چرا علم در فقر و غربت بهتر به دست می آید؟ (تمركز فكر)