1. مال از نظر اخلاقی. آیا فقر مالی اخلاقاً عیب است مانند فقر
علمی و فقر تواضع و فقر مروّت و امثالها؟ البته نه. آیا ثروت عیب
است مانند تكبر و خودپرستی و امثال اینها؟ البته نه.
2. حرص یعنی چه؟ آیا حرص دنبال مال رفتن است كه نقطه ی
مقابل ترك مال باشد؟ یا حرص این است كه مال را برای مال بخواهد
و طالب انباشتن و اضافه كردن به خود و بر تعلّقات و علایق و بار
اضافه كردن باشد كه نقطه ی مقابل این است [كه ] مال وسیله باشد،
وسیله ی تولید و تسهیل و سلامت و امنیت و عدالت و آزادی و قوّت و
علم و ایمان. اگر به نحو اول تفسیر كنیم باید [گفت ] مخالفت اسلام با
مال اندوزی طرفداری از فلسفه ی افقار است كه كلبیان یونانی طرفدار
آن بودند و مال را مطلقاً وبال می دانستند، و حال آنكه قرآن مال را
«خیر» اطلاق كرده است. پس مسئله ی اقتصاد و پی ریزی اجتماع غنی
و ثروتمند و مستغنی غیر از مسئله ی حرص است.
3. احترام حقوق مالی در اسلام و اصل عدل و جنبه ی قضایی و
جزایی و معنوی مطلب
4. جلوگیری از اسراف و تضییع مال
5. مالكیت اختصاصی و اشتراكی از نظر اسلام و مبنای آن و
اینكه مال وسیله است و در درجه ی اول مال از آنِ خداست و مردم
عیال خدا هستند.
6. چیزهایی كه پیغمبر فرمود:
الناس فیه شرع هواء.
7. حقی كه مال بر انسان دارد و در مقابل، حق انسان بر مال
8. فلسفه ی اینكه در ادبیات ما مال وبال شناخته شده عدم امنیت
بوده. رجوع شود به ورقه ی مال- فقر و غنا و امنیت و ناامنی.
9. عطف به نمره ی 1: آیا از نظر اسلام مال و یا فقر عیب ذاتی و
نفسانی است همان طور كه جهالت و حسد و كبر و بخل و جبن عیب
است؟
جلد هفتم . ج7، ص: 41
1. اهمیت مسائل مالی در جهان به تعبیر نهج البلاغه «قارعه» ای
است در آینده.
2. امروز این فكر در دنیا پیدا شده كه دو رژیم مالی بیشتر وجود
ندارد: سرمایه داری و سوسیالیسم؛ یا باید به این اردو پیوست و یا به
آن اردو، یا باید تابع این مكتب بود یا آن مكتب. این، به اصطلاح
خود آقایان یك طرز تفكر ارسطویی است، دَوَران بین دو شقّی است
كه شقّ ثالث دارد. هر دسته ای معایب دسته ی دیگر را دلیل درستی
مسلك خود می داند و حال آنكه به اصطلاح «ضدین مهما ثالث»
است.
3. رابطه ی بحث سوسیالیسم و سرمایه داری با مذهب و اخلاق و
معنویات. با همه ی مذاهب مرتبط است از نظر ارتباط با حقوق و عدالت
و ظلم. مصداق عدالت و ظلم باید محقق شود تا بشود مردم را به آن
سوی دعوت كرد. با اسلام بالخصوص از جهت خاص ارتباط دارد،
زیرا اسلام بالخصوص قوانین مالی خاصی دارد.
4. برخورد اسلام در اول از جنبه ی مالی. آیا اسلام طرفدار
سرمایه داران بود یا طرفدار كارگران و زحمتكشان؟ آیا اسلام از كدام
دسته حمایت كرد و با كدام دسته مبارزه؟ و همچنین قهراً كدام دسته
از اسلام حمایت كردند و كدام دسته با اسلام مبارزه كردند؟ قدر مسلّم
این است كه در آن وقت جامعه منقسم به ظالم و مظلوم و استثمارگر و
استثمارشده شده بود، در مكه رباخواران و سرمایه دارانی بودند.
مشخِّص اصلی سرمایه داری رباخواری است.
5. در دوران خلفا مسائل مالی چه جایی پیدا كرد؟ اولین تبعیض
در زمان عمر صورت گرفت، در زمان عثمان بالا گرفت و مورد
اعتراض و انتقاد ابوذر و عمار قرار گرفت.
6. تاریخچه ی انتقاد و اعتراض و زندگی ابوذر. ابوذر را اخیراً
«الاشتراكی الزاهد» لقب داده اند و كتابها برایش نوشته اند.
7. خلافت علی و فلسفه ی قبول آن، مبارزه ی داخلی با
خطرناك ترین جریانها یعنی كظّة ظالم و سغب مظلوم بود. علی عطف
جلد هفتم . ج7، ص: 42
بما سبق می كرد (بیست گفتار) .
مفتاح حل مشكلات و جریانات خلافت علی علیه السلام، كلیدی كه
یك مورخ با آن كلید بتواند حوادث خلافت علی علیه السلام را تحلیل كند،
همانا تصلّب و انعطاف ناپذیری آن حضرت در مورد عدالت اسلامی
خصوصاً از جنبه ی حیف و میل های مالی بود، به معنی اعم در مورد
حقوق افراد (حقوق بشر) بود. جمله ی
لو لا حضور الحاضر. . . و ما اخذ اللّه
علی العلماء ان لایقارّوا علی كظّة ظالم و لا سغب مظلوم. . . شاهد
نیرومندی است.
در آغاز خلافت فرمود:
دعونی و التمسوا غیری فانّا مستقبلون امراً له وجوه و الوان لا
تقوم له القلوب و لا تثبت علیه العقول و ان الآفاق قد اغامت و
المحجة قد تنكّرت و اعلموا انی ان اجبتكم ركبت بكم ما اعلم.
راجع به قطایع عثمان فرمود:
و اللّه لو وجدته قد تزوّج به النساء و ملك به الاماء لرددته،
فان فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق.
او عطف بما سبق می كرد و می گفت:
الحق القدیم لایبطله شی ء.