ارسطو عوامل سعادت بشر را نه چیز دانسته است:
سه عامل روحی: حكمت، عدالت، شجاعت
سه عامل بدنی: سلامت، زورمندی، جمال
سه عامل بیرونی: مال، مقام، عشیره
آیا عوامل دیگری می توان ذكر كرد كه از ارسطو مخفی مانده، به
این ترتیب:
1. همسر صالح. در احادیث نیز المرأة الصالحة یا الزوجة
الصالحة جزء سعادتها شمرده شده:
ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا
قرة اعین. لعمرك اننی لاحب داراً. . . كنا كزوج حمامة فی ایكة. . .
2. فرزند خلف:
رب هب لی من لدنك ذریة طیبة. و اصلح لی فی
ذریتی. ربنا انی اسكنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع. جلد پنجم . ج5، ص: 429
3. جمال طبیعت: گل پرروی، دامداری، باغداری و امثال این
سرگرمیها، موزه های حیوانات و غیره
4. كتاب و عشق به خواندن
5. امنیت اجتماعی، آزادی اجتماعی
6. محیط اجتماعی مساعد، شهرنشینی و نزدیك بودن به مركز
تمدن
7. دوستان صمیمی و یكرنگ و عاقل و نظر بلند
8. ایمان مقرون به یقین:
ان اللّه جعل الروح و الراحة فی الیقین و
الرضا و جعل الهمّ و الحزن فی الشك و السخط. لو كشف الغطاء ما ازددت
یقیناً. كیف اصبحت؟ اصبحت موقناً.
9. عشق و محبت، معشوق و محبوب داشتن و دل در گرو
شاهدی داشتن خصوصاً اگر به شكل ارادت باشد و همچنین است
محبوبیت و احترام
10. فعالیتهای احسانی و اخلاقی و وجدانی
11. عبادت و سرگرمیهای عبادی:
ان اللّه تعالی جعل الذكر جلاء
للقلوب. . . و اذقنی حلاوة ذكرك. طوبی لمن عشق العبادة و عانقها و باشرها
بقلبه و جسده.
12. هنرمندی و صنعت و فنّانیت. هنر چه به صورت بلد بودن
كارهای فنی از قبیل تیراندازی و رانندگی و چه به صورت ابداع و
خلاقیت كه انسان نقش خود را در اثر خود ببیند. از آن جمله است
گویندگی و نویسندگی.
13. كار و عمل. رجوع شود به ورقه های كار، مخصوصاً ورقه ی
كار و تربیت، سخن لینكلن و سخن سقراط.
14. سرگرمیهای علمی
15. زمان و دوره. اینكه انسان در چه زمانی و با چه شرایطی و با
چه اشخاصی زندگی كند.
مطلب مهم این است كه ارزش این عاملها در حد خودشان
شناخته شود و معلوم شود كه هركدام از اینها چند درصد دخالت
جلد پنجم . ج5، ص: 430
دارد، زیرا اهمیت بیش از حد به بعضی عوامل حكم آب حیوان را
دارد كه گره شود در حلق كه خفه می كند. حرص و آز، از زیادتر از
حد خود اهمیت دادن به عامل ثروت پیدا می شود.
بعلاوه، بعضی از اینها از اركان و اصول می باشند یعنی عامل
ركنی می باشند و بعضی عامل غیر ركنی، نظیر جزء ركنی و غیر ركنی
در نماز. پس دو جهت باید شناخته شود: یكی نسبت چند درصدی
عامل، دیگری جنبه ی ركنی و غیر ركنی آن.
در میان عوامل سعادت، بعضی عوامل است كه از شرایط كمال
سعادت است نه از شرایط وجود، مثل سعه یدار. در حدیث است:
من
سعادة المرء سعة داره و الزوجة الصالحة. سعه یدار نظیر آداب مستحبه ی
نماز می باشد.
16. مجموع عوامل روحی:
حكمت، عدالت، شجاعت، ایمان، صنعت و فنّانیت، محب بودن
خصوصاً محبتی كه به شكل ارادت باشد، محبوب بودن، قوّت اراده،
پرنسیب
[1]، هدف داشتن، انصاف و جوانمردی
مجموع عوامل بدنی:
سلامت، جمال، زور، كار و عمل، فعالیت اخلاقی، ورزش
مجموع عوامل بیرونی:
مال، فامیل، مقام، دوست صمیمی، امنیت، محیط مساعد رشد و
ترقی، همسر صالح، فرزند شایسته، جمال طبیعت از قبیل گل و موزه
عوامل مشترك میان روح و بدن و خارج: كتاب، عبادت
17. آیا سعادت یك عامل دارد یا عواملی؟ و علی ایّ حال
برونی است یا درونی؟ به فرض تعدد، شماره آنها چیست و درصد
آنها چیست؟ آیا عامل درونی و برونی در عرض یكدیگرند یا در
طول یكدیگر؟ عواملی كه شرط كمال سعادتند نه اصل سعادت،
عواملی كه عامل اصلی اند و عواملی كه عامل عاملند (كه در مبحث
جلد پنجم . ج5، ص: 431
نسبیت و تغییر عوامل سعادت بحث خواهد شد) .
[1] [به معنی ادب و نزاكت ]