نفقه؛ خلاصه ی فلسفه و علت و ملاك اینكه مرد باید به زن نفقه
بدهد:
1. ملاك نفقه منحصر به مالكیت نیست. نفقه بر مملوك و نفقه بر
والدین و نفقه بر زوجه و نفقه بر فرزند هركدام ملاك جداگانه ای دارد.
2. با اینكه زن استقلال اقتصادی دارد، [علت ] مكفی المؤنه شدن
زن و اینكه مرد پول درآورد و لذت خرج كردن آن را زن ببرد این
است كه زن در مقابل رنجهای زایمان و حمل و شیردادن وعادت
ماهانه اولاً باید مخارجش جبران شود، ثانیاً هراندازه كه زن
فارغ البال تر باشد و ابروهایش را تلاش و قرض و بده و بستان و
چك و سفته و دیرشدن حقوق در هم نكشد شادابتر و آسوده خاطرتر
است و این جهت هم به نفع مرد است و هم به نفع فرزندان. به همان
نسبت كه استقلال اقتصادی و آزادی اقتصادی مطلوب است،
مسئولیت اقتصادی خردكننده است.
مردان از اینكه زنان فارغ البال و آسوده خاطر هستند نباید رشك
برند، زیرا آنوقت بهتر خانواده را كانون آسایش قرار می دهند
جلد پنجم . ج5، ص: 241
محیط اجتماع محیط مبارزه و نبرد و كارهای جدی و
خشونت آمیز است، محیط حساب حساب و كاكا برادر است. آیا باید
كاری كرد كه زن اجباراً به دنبال تأمین اقتصاد برود؟ یا این اجبار را
نباید به وجود آورد، باید آزادی طبیعی را برای زن در تحصیل مال و
ثروت حفظ كرد. طبیعت زن با این اجبار سازگار نیست، زود پیر و
شكسته می شود و شادابی خود را از دست می دهد و این به ضرر مرد
هم هست، زیرا محیط خانه را خستگی آور می كند. تنها در وقتی
محیط خانوادگی محل آسایش است كه یكی از زوجین اگر باطری
خالی دارد دیگری بتواند او را شارژ كند. اگر هر دو با باطری خالی،
خسته و كوفته وارد خانه بشوند تكلیف مشكل می شود (رجوع به
نمره ی 5) .
3. در سایر حیواناتِ جفت زندگی كن از قبیل خروس، جنس نر
لااقل در ایام بارداری یا تخم گذاری متصدی مخارج زن است،
همچنان كه متصدی مخارج فرزند است.
حس حمایت نر از ماده محدود به مسائل جنگی نیست، در
مسائل اقتصادی نیز هست. علیهذا انفاق نیز نوعی هماهنگی با
طبیعت است.
4. آیا واقعاً فلسفه ی انفاق، مملوكیت زن است و با آزادی و
استقلال زن فلسفه ای برای نفقه وجود ندارد؟ یا فلسفه ی دیگری دارد؟
اسلام با اینكه استقلال و آزادی اقتصادی داد، نفقه را لازم شناخت،
چرا؟ چه علتهایی در كار است؟
5. عطف به نمره ی 2، فرصت كافی داشتن زن برای اینكه به خود
برسد و وظیفه ی طبیعی خود را در پرداختن به خود انجام دهد مستلزم
این است كه زن محتاج پول نباشد. لطف زن به این است كه پول پرست
نباشد. همچنان كه مفتی اگر پول پرست باشد- ولو از راه حلال-
شایسته ی تقلید نیست، همچنین قاضی، زن نیز چنین است. احتیاج به
پول غرور را می شكند. دنبال پول با سائقه ی احتیاج رفتن، با غروری
كه لازمه ی جمال است منافات دارد. به طور قطع زنانی با غرور
جلد پنجم . ج5، ص: 242
می توانند بروند و بنشینند كه گرد احتیاج بر چهره ی آنها ننشسته باشد.
زنانی كه از شوهر نفقه نمی گیرند، غالباً از عشاق خود پول دریافت
می دارند. شما اگر پیدا كردید زنی كه فقط از نیروی كار خود استفاده
می كند و بتواند آنچنان دست ودل باز و خرج كن و مغرورانه راه برود.
6. رابطه ی ارث با نفقه و مهر، و اشتباه حضرات
7. عیبی كه به نفقه دادن مرد به زن می گیرند ناشی از نفقه خوری
و مكفی المؤنه بودن زن نیست، ناشی از محبوس بودن زن است، و
میان ایندو ملازمه ای نیست.
8. اعلامیه ی حقوق بشر اولاً عهده داری نفقه را تأیید كرده است و
این را مخالف با تساوی حقوق ندانسته است، ثانیاً كسانی كه
می گویند ما این اعلامیه را امضا كرده ایم پس اینجا نیز باید بگویند
امضا كرده ایم، ثالثاً این اعلامیه بیوگی را. . .
[1]
9. در روایت كافی، وصیت به امام حسن علیه السلام، جمله ی
فذلك انعم
لحالها و ادوم لجمالها.
10. محیط خانه برای زن تكیه گاه و برای مرد پای بند است. ویل
دورانت در لذات فلسفه، صفحه ی 182 می گوید:
عادات زنانگی و امكان باردار شدن، قدرت كسب زن را كمتر
می كند، مگر اینكه خانه و تكیه گاهی داشته باشد كه به هنگام
خطر برآن تكیه كند. تا این امر به حصول نپیوندد، فقط و فقط
مرد از مزایای عشق آزاد بهره مند خواهد شد.
ویل دورانت در صفحه ی 183 لذات فلسفه، پس از تعریف ازدواج
نوین (زناشویی قانونی با جلوگیری قانونی از حمل و با حق طلاق
وابسته به رضایت طرفین و نبودن فرزند و نفقه) می گوید:
جلد پنجم . ج5، ص: 243
. . . زنان تجمل پرست طبقه ی متوسط سبب خواهند شد كه بزودی
انتقام مرد زحمتكش از تمام جنس زن گرفته شود. ازدواج
چنان تغییر خواهد كرد كه دیگر زنان بیكاری كه فقط مایه ی
زینت و وحشت خانه های پرخرج بودند وجود نخواهند داشت.
مردان از زنان خود خواهند خواست كه خود مخارج خود را در
بیاورند. زناشویی دوستانه حكم می كند كه زن باید تا هنگام
حمل كار كند. در اینجا نكته ای هست كه موجب تكمیل آزادی
زن خواهد شد و آن اینكه از این به بعد زن باید خود خرج خود
را از اول تا آخر بپردازد. انقلاب صنعتی نتایج بیرحمانه ی خود را
ظاهر می سازد: زن باید در كارخانه با شوهر خود كار كند. زن به
جای آنكه در اتاق خلوتی بنشیند و مرد را ناگزیر سازد كه
برای جبران بی حاصلی او دو برابر كار كند، باید در كار و
پاداش و حقوق و تكالیف با او برابر باشد، یعنی آزادی زن این
است.
باید گفت الغاء نفقه انتقامی است كه مرد قرن بیستم از زن
متجمل و اسراف كن امروز به نام آزادی زن از او می گیرد.
و هم باید گفت چون در حال حاضر از روی آمار، بیشتر ثروت
بشر خرج تجمل زن می شود، مخارج یك زن چندین برابر یك مرد
است، در آینده اگر مرد از پرداختن نفقه ی زن و فداكاری در راه او سر
باز زند، زن كه از مرد درآمد مشروع بیشتری نخواهد داشت یا باید از
تجمل غریزی خودداری كند یا از طریق نامشروع مخارج هنگفت
زندگی خود را تأمین كند.
11. رجوع شود به آیات سوره ی طلاق و آیه ی 223 سوره ی بقره.
12. در دنیای امروز مسئله ی نفقه دادن به زن نفی نشده، سخن از
یك مسئله ی خطرناك تری قهراً به میان آمده یعنی حذف پدر قانونی و
جانشینی دولت. راسل بحث زیادی در این باره و به نام آزادی و
استقلال اقتصادی زن در زناشویی و اخلاق دارد كه برای زن و مرد،
جلد پنجم . ج5، ص: 244
برای جامعه ی بشریت خطرناك است، زیرا بالاخره نیازمندی و
وابستگی و احتیاج به نقطه ی اتكاء اقتصادی زن از لحاظ گرفتاری
طبیعی عادت ماهانه و حمل و زایمان و شیردادن و پرستاری كودك
و غیره و همچنین گرفتاری و نیاز روحی زن از لحاظ جمال و غرور
به یك نقطه ی اتكاء اقتصادی مطلبی نیست كه با قراردادها و هو و
جنجال ها و رجوع به آراء پسران و دختران جوان بتوان آنها را از بین
برد.
13. در اسلام حكومت مرد بر زن و قلّت ارث زن معلول انفاق
شناخته شده، نه علت انفاق.
14. فلسفه ای كه محمد عبدالحمید محی الدین در كتاب الاحوال
الشخصیه (صفحه ی 193) بر اساس فقه حنفی ذكر می كند، بسیار
بی اساس است. فقه شیعه چنین مبنایی ندارد. او می گوید:
و انما وجبت نفقة الزوجة علی الزوج لان الزوجة محبوسة
فی دار زوجها لمنفعته. . .
15. یكی از موارد نفقه، نفقات افرادی است كه واجب النفقه ی
بیت المال مسلمین می باشند از قبیل قاضی، والی، مفتی، مدرسین
علوم دینیه. اینها را در كتاب الاحوال الشخصیه به همین عنوان ذكر
كرده است (صفحه ی 193) .
16. الاحوال الشخصیه، صفحه ی 194، خطبه ی حجة الوداع را این
طور نقل می كند:
اتقوا اللّه فی النساء فانهن عندكم عوار (كذا) لایملكن لانفسهن
شیئاً. . . و لهن علیكم كسوتهن و رزقهن بالمعروف.
17. از ابوداود و نسائی و ابن ماجه و حاكم و ابن حیان نقل
می كند:
جلد پنجم . ج5، ص: 245
ان معاویة القشیری قال اتیت رسول اللّه صلی الله علیه و آله فقلت: ما تقول
فی نسائنا؟ فقال: اطعموهن مما تأكلون و اكسوهن مما تكتسون و
لاتضربوهن ولاتقبحوهن.
18. الغاء نفقه سبب می شود كه زن نتواند زندگی پرتجمل
خویش را اداره كند. این خود وسیله ی دیگری است برای شكارچیان
كه دنبال زن ارزان و فحشا می روند و برای طرفداران پایین آوردن
بورس زن و ارزانی زن.
[1] [در نسخه ی اصل دستنویس مطلب ناتمام مانده است. ]