1. اولاً انسان و حیوان و نبات و جماد دارای یك سلسله حقوق
طبیعی می باشند.
2. حقوق طبیعی از آنجا پیدا شده كه طبیعت با توجه به هدف،
استعدادهایی در وجود موجودات نهفته است و استحقاقهایی به آنها
داده است.
3. انسان از آن جهت كه انسان است از یك سلسله حقوق طبیعی
مخصوص برخوردار است.
4. مرجع صلاحیتدار برای كشف حقوق طبیعی و كیفیت آنها
طبیعت است.
5. هر استعداد طبیعی یك سند طبیعی است برای یك حق
طبیعی.
6. اختلاف است در اینكه انسان مدنیّ بالطبع است و اینكه
اجتماعِ مدنی طبیعی است یا قراردادی، ولی در اینكه انسان منزلی
بالطبع است و اجتماع منزلی او طبیعی است بحثی نیست، آن دیگر
قراردادی نیست.
7. افراد بشر در زندگی اجتماعی از لحاظ حقوق طبیعی وضع
مشابه و مساوی دارند و تفاوتشان در حقوق اكتسابی است، لهذا سیاه
و سفید و غیره با هم فرق نمی كنند.
8. مرجع صلاحیتدار در حقوق زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی
باز هم طبیعت است نه افراد بشر كه آیا وضع مشابهی دارند یا غیر
مشابه.
9. علمای امروز در اینكه زن و مرد دارای دو طبیعت نامتشابه
جلد پنجم . ج5، ص: 194
می باشند اختلاف ندارند. سخن ما با آنها این است كه اینها توجه
نداشته اند- غالباً- كه این وضع نامتشابه سبب می شود كه زن و مرد
در حقوق و وظایف وضع نامشابهی داشته باشند.
10. چرا افراد بشر از لحاظ حقوق طبیعی وضع متساوی و
متشابهی دارند؟ برای اینكه مطالعه در احوال آنها ثابت می كند كه هیچ
كس طبیعتاً رئیس یا مرئوس، مطیع یا مطاع، و فقط برای یك شغل
معین آفریده نشده؛ هیچ كس كارگر یا كارفرما، ارباب یا رعیت،
استاد یا معلم، افسر یا سرباز، دولت یا ملت آفریده نشده، پس اینها را
باید به حال خود گذاشت تا خودشان با كسب و عمل آن را به دست
آورند و یا این امتیازات بكلی از میان برود، برخلاف زندگی
حیوانات اجتماعی كه مطالعه در خلقت آنها ثابت می كند كه هركس
برای پست و كار معین آفریده شده است، تشكیلاتشان طبیعی است،
پستها و كارها به دست طبیعت تقسیم شده.
11. فرضیه ی تشابه حقوق طبیعی زن و مرد مبتنی بر این است كه
اجتماع منزلی نظیر اجتماع مدنی است و حساب اجتماع خانوادگی و
حقوق خانوادگی عیناً همان حساب اجتماع مدنی و حقوق اجتماعی
مدنی است. طبیعت برای هیچ عضوی وضع خاص در نظر نگرفته و
آن را در مدار خاصی قرار نداده، تشكیلات طبیعی ندارند، پستها و
كارها به دست طبیعت تقسیم نشده، به دست خودشان باید تقسیم
شود. ولی فرضیه ی عدم تشابه مبتنی بر این است كه حساب اجتماع
خانوادگی و حقوق خانوادگی از حساب اجتماع و حقوق اجتماعی
مدنی جداست؛ اجتماع منزلی صد درصد طبیعی است، تشكیلاتشان
طبیعی است، پست و كار و مدار آنها متفاوت است، سندهایی كه
طبیعت به دست هركدام داده متفاوت است. اكنون كدامیك از دو
فرض بالا درست است؟
مربوط به مطلب بالاست آنچه در ورقه های تفاوتهای زن و مرد
كلاسه كرده ایم