در
کتابخانه
بازدید : 675767تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
فهرست مطالب
مقدمه
Collapse حرف ححرف ح
حافظ- مقدمه شاملو
حافظ- معاد، انسان بعدالدنیا (و قبل الدنیا)
حافظ- دم عرفانی- وقت
شك و تحیر حافظ
حافظ- عبادت، عشق، شرایع و تكالیف
حافظ، معرفة النفس
حافظ- مفهوم رندی
حافظ، رندی و تفسیر آن
حافظ- اشعار تفسیركننده و اینكه زبان او زبان خاص است
حافظ و مفهوم عشق
حافظ، عشق (تفسیر)
حافظ و طرز بیان سمبولیك یا متشابه
حافظ- شعر برای شعر
حافظ و موسیقیدانی
حافظ- عبادات
حافظ و شعر یزید
حافظ و می پرستی و اقتباس از یزید
حافظ- مدارك
حافظ، زهد و ریا
عرفان- ملامتیه
حافظ و روش ملامتیه
حافظ، رضا و یا شكایت
حافظ، نیاز به مرشد و مربی
حافظ و صوفی
حافظ و صوفی و ترك آداب تصوف
حافظ- شباهت آهنگهای غزلها با آهنگهای سوره ها
حافظ- عرفان، سختی راه
اشعار صریح در عرفان و سلوك
اشعاری كه قرینه در داخل غزل است
حافظ- عرفان نظری، جهان بینی عرفانی
حافظ- معرفی خود و اشعار خود
حافظ، اشراق و الهام و تجلیات
حافظ، اشراقات و الهامات
حافظ- تهذیب نفس
حافظ، منازل سلوك- طلب و اشتیاق
حافظ، منازل سلوك- تزكیه نفس
حافظ و بوعلی
حافظ، رندی و ترك عادات و تظاهر به ضدّ عامه
حافظ، عشق، درد عرفانی
عرفان حافظ
تناقضهای ظاهری در حافظ
حافظشناسی- تناقضات حافظ
حافظشناسی- میخوارگی
حافظ شناسی- میخوارگی جوانی و توجه پیری
حافظ و شب زنده داری
حبّ
حبّ و بغض
دین حب
حبط
حج- فلسفه حج
اسرار حج
تأثیر حج در چین
حج- حج عاشقانه
حج- احرام و فلسفه آن
حج
كسانی كه از صدر اسلام تا سال 335 به نقل مسعودی امارت حجاج را به عهده داشته اند
حج از جنبه اجتماع مسلمانان
حج، كعبه
حج و تأثیر آن در ممالك اسلامی
فواید حج- از نظر ویل دورانت
حجاب- خروج المرأة لحاجتها- او الی العیدین او الی المسجد
حجاب- خشونت عمر
حجاب
حجاب- خروج زن
حجاب- شأن نزول آیات سوره نور
حجاب- لباس شخصی یا لباس همگانی
آثار بی حجابی امروز
حجاب- فتاوی
عبارت «جواهر» در نكاح
حجاب
حجاب- غض و غمض
حجاب- غض
حجاب- مسأله جنس زن، تمایل طبیعی مرد به زن و زن به مرد
حجاب- نظر
حجاب- احتجاب از ابن ام مكتوم
حجاب، وجه وكفین
تأسیس حجاب اسلامی
آیه حجاب در اصطلاح اهل حدیث و تفسیر
حجاب- النظر
زن- حجاب
حجاب، ترتیب نزول آیات
حجاب- عیادت از زن مریض
حجاب- مسأله ریاضت- نهی از تبتّل و اختصاء
حجاب- سوار شدن زن پشت سر مرد
حجاب- لباس زن و مرد- منع تشبه زن و مرد در لباس
حجاب- النظر لمن اراد التزویج
فلسفه حجاب- بالا بردن ارزش
احكام حجاب- مدارك
تاریخ حجاب
تاریخ حجاب، حجاب زنها، غلام بارگی در میان ایرانیان
تاریخچه حجاب- حجاب در ایران قدیم
حجاب- نظر چارلی چاپلین راجع به عریانی ها
حجاب
حجاب- وجه و كفین
حجاب- جواز نظر به وجه و كفین
حجاب- مسأله لزوم و عدم لزوم تستر وجه و كفین
حجاب- نساء اهل الذمة و اهل البوادی
حجاب- زن امروز در خانه و خارج خانه
حجاب- صوت اجنبیه، مصافحه اجنبیه
حجاب- نظر
حجاب
حجاب- عفاف
فلسفه حجاب، سخنان آلفرد هیچكاك
زن، فلسفه حجاب- خانواده تأسیس یك بنیان اتحاد است نه یك دفتر شركت
حجاب و حریم- قدرت عظیم غریزه جنسی
حجاب و حریم- روایات وجوب تستر و یا حرمت نظر
حركت و سكون در اجتماع
حركتها و جنبشهای جدید دینی
حریت در عبادت
حریت و منت احسان، حریت و قرض
حریت و خدمت و كمك به نوع
حریت و تقوا
(حریت) آزادمنشی و مناعت طبع، عزلت و انزوا
حریت و آزادگی
حریت، مادر خصایل نیك
حریت و صبر
حریت
حسد
حسادت
حسن و قبح عقلی
حسین وارث آدم
حقد
حق و باطل در قرآن و غلبه حق
حق و باطل و آمیزش آنها با یكدیگر
اعلامیه جهانی حقوق بشر
حقوق و حدود
تاریخ حقوق بشر
تاریخ حقوق
ریشه حقوق- آیا اراده ملاك حقوق است؟
تاریخچه حقوق طبیعی
حقوق
حقیقت
مسائل مربوط به حقیقت
نظریه حكومت در اهل تسنن
حكومت- آیا حكومت به منزله صورت جامعه است؟
یادداشت حكومت اسلامی
حكومت در اسلام
حكومت اسلامی
حكومت در اسلام
حكومت
حكومت واحد جهانی
حكومت و اختیارات حاكم
حماسه
حلاّج
حلاج- اناالحق
حیات جمادات
حیات اجتماع
حیات معنوی و روحانی
حیات روحی و اجتماعی
حیات اجتماعی و انسانی
Expand حرف خحرف خ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. سوره مباركه سبأ، آیه 46:

قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا للّه مثنی و فرادی ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنة ان هو الاّ نذیر لكم بین یدی عذاب شدید.

در مجمع ذكر شده:

ای بخصلة واحدة. . . و لیس معنا القیام هنا القیام علی الارجل و انما المراد به القصد الی الاصلاح و الاقبال علیه مناظر مع غیره متفكراً فی نفسه لان الحق للانسان انما یتبین بهما و قد تم الكلام عند قوله تتفكروا و ماللنفی.

(شاید اگر «ما» استفهامی بود جای «ایّ» بود نه جای «ما» . ) 2. موضوع سخن همان طوری كه اعلام شده «جنبشهای جدید دینی» است. سخنرانی تحت این عنوان هم تا اندازه ای مصداق خودش است نظیر آنچه آقایان می گویند كه بعضی از قضایا خودش ممكن است مصداق خودش باشد و مثال می زنند به «كل خبری
جلد سوم . ج3، ص: 198
صادق» . زیرا در گذشته نزدیك برخلاف گذشته دور موضوع سخنرانیها غالباً امور نظری و بحثی و مجادلات كلامی بود نه موضوعات عملی واجتماعی و ما به الابتلاء زندگی عمومی، و به عبارت دیگر علم در آسمان بود نه در زمین، كه گفته اند حكمت در آسمان بود و سقراط آن را از آسمان به زمین آورد. انصاف این است كه از این جهت تحولی پیدا شده، تحولی عمومی و كم كم خطبا و گویندگان اصالت فایده را در خطابه های خود در نظر می گیرند و به بحثهای مفید عملی می پردازند و به مسائل روز دینی و مابه الابتلاهای روز مسلمانان می پردازند، و خود همین «كانون» اگر نگویم اولین مركز، می توانم بگویم از اولین مراكز این جنبشهاست و می توانم بگویم كه بهترین مركز این جنبشهاست و مطلبی است كه مورد گواه همه اهل خبرت و بصیرت است.

1. این جمله [یعنی جنبشهای جدید دینی ] موضوعی است كه محمولش ذكر نشده و به اصطلاح مركب ناقص است. محمول این جمله ممكن است. . . . [1] 2. جنبشهای اسلامی باید جامع الاطراف باشد، همان طوری كه در سخنرانیهای «مقایسه نهضت امام حسین با سایر نهضتهای جهان» گفتم، باید عمیق باشد.

3. در اسلام عنصر تحریك و جنبش و قیام هست. عده ای، از جنبه های محرك و نشاطآور و زندگی بخش قرآن و نهج البلاغه غافلند، توجهشان تنها به جنبه موعظه و تسكین و قیام علیه هوای نفس است.

4. لنین گفته دین تریاك اجتماع است. دینی كه او دیده همان طور است، ولی نه دینی كه پیغمبران آورده اند.

جلد سوم . ج3، ص: 199
5. كلام جرداق:

لهذا راحوا یسألون الساقیة الناضبة البعیده (عبداللّه بن سبا و المزدكیة) عن مصدر الغیث و لم یسألوا البحر القریب.

(رجوع به ورقه های حركت و سكون) 6. در /10641 گفتیم كه ما به ایمان به تبع تعلیمات صوفی گری از جنبه نفی نگاه می كنیم. لهذا به جنبه صیقلی روح نگاه می كنیم و فكر نمی كنیم كه ایمان ممكن است نیروی محرك و ترمودینامیك انسان باشد و جهانی را به جنبش درآورد و [قدرت آن ] از قدرت بمب اتمی بیشتر باشد.

7. در /11541 گفتیم كه در بعضی ملل حركت و جنبش، عظمت و احترام و مهابت دارد و در بعضی ملل دیگر برعكس سكون و سكوت. در میان ما سكون و سكوت و آنچه از شؤون آن است از قبیل ملابس منافی با حركت، جلال و مهابت و ابهت دارد و شخص را مانند كوه، عظیم و با وقار جلوه می دهد و با نظر اعجاب نگاه می كنند، منطق ماشین دودی [كه تا وقتی ایستاده بود كودكان به دیده اعجاب به آن می نگریستند اما همینكه حركت می كرد به سوی آن سنگ پرتاب می كردند. ] 8. نهج البلاغه، ج 2، ص 10:

اما والذی نفسی بیده لیظهرن هؤلاء القوم علیكم، لیس لانهم اولی بالحق منكم و لكن لاسراعهم الی باطل صاحبهم و ابطائكم عن حقی.
گر به مغزم زنی وگر دنبم
كه من از جای خود نمی جنبم
جلد سوم . ج3، ص: 200
آیه ی برو تو و پروردگارت بجنگید. . . [فاذهب انت و ربك فقاتلا انا ههنا قاعدون] 9. نهج البلاغه، ج 2، ص 78: اضرب لطرفك حیث شئت. . . نهج البلاغه، ج 2، ص 111:

ثم انكم معشر العرب اغراض بلایا قد اقتربت فاتقوا سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة.

ایضاً كلام امام، ج 2، ص 149 خطاب به عثمان.

10. احتیاج به این جنبشها از آن جهت است كه در عصر ما جنبشهای جدید بی دینی زیاد است.

11. چرا هرجا كه كارخانه ای مثلاً هست اجباراً كارهای حساس به دست ارمنیها و بهائیهاست و مسلمانها باید عملگی كنند و كارهای پست؟ آیا جز این است كهاحتج الی من شئت تكن اسیره، و آیا جز این است كه ما مبادی عزت را از دست داده ایم و كافرین بر مسلمین سبیل دارند؟ 12. تفسیر صافی، ذیل آیات كهف:

الكافی عن الامام و انه قال لرجل: ما الفتی عندكم؟ فقال له:

الشاب. فقال: لا، الفتی المؤمن، ان اصحاب الكهف كانوا شیوخاً فسمّاهم اللّه فتیة بایمانهم. و عن تفسیر العیاشی: كانوا كلهم كهولاً.

13. شرط اول، اخلاص است كه در آیه نیز قید شده (ان تقوموا للّه) .
جلد سوم . ج3، ص: 201
14. مجمع:

اوصیكم بخصلة واحدة. . . ایضاً و لیس معنا القیام هنا القیام علی الارجل و انما المراد به القصد الی الاصلاح و الاقبال علیه مناظراً مع غیره متفكراً فی نفسه لان الحق للانسان انما یتبین بهما و قد تم الكلام عند قوله (فكر) .

(برای اینكه اگر متعلق به ما بعد بود باید «ایّ» باشد. ) در سوره كهف می فرماید: اذ قامواو البته مقصود قیام علی الارجل نیست.

15. یكی از انواع جنبشهایی كه اخیراً شده همین رفرمی است كه در تبلیغات به عمل آمده، مثلاً موضوع سخنرانی قبلاً تعیین می شود و در نتیجه شنونده می داند كه چه مطلبی می خواهد گوش كند و گوینده نیز افكار خودش را متمركز می كند كه در اطراف خصوص همان موضوع صحبت كند و از این جهت سخنرانیهایش شباهت به كنفرانس پیدا می كند.

16. در سخنرانی «مقایسه نهضتها» گفته شد كه حادثه كربلا قبل از آنكه فاجعه باشد نهضت و جنبش است، زیرا هدف دارد و در راه عقیده است و مصداق «و حملوا بصائرهم علی اسیافهم» است. مگر نه این است كه خودش فرمود: الا ترون ان الحق لایعمل به و الباطل لایتناهی عنه. ایضاً. . . .

17. نهج البلاغه، ج 3، ص 95 (من خطبة خطبها بصفین) :

ولكن من واجب حقوق اللّه علی العباد النصیحة بمبلغ جهدهم والتعاون علی اقامة الحق بینهم و لیس امرؤ و ان عظمت فی الحق منزلته و تقدمت فی الدین فضیلته بفوق ان یعان علی ماحمله اللّه من حقه و لا امرؤ و ان صغرته النفوس و اقتحمته (احتقرته) العیون بدون ان یعین علی ذلك او یعان علیه.
جلد سوم . ج3، ص: 202
18. ایضاً نهج البلاغه، ج 3، ص 90:

واعلموا ان عباداللّه المستحفظین علمه یصونون مصونه و یفجرون عیونه یتواصلون بالولایة و یتلاقون بالمحبّة و یتساقون بكأس رویة.

19. بحث در موضوعهایی نظیر این موضوع، خود مصداق یكی از جنبشهای جدید دینی است، نظیر «كل خبری صادق» زیرا در قدیم در بحثها اصالت فایده را در نظر نمی گرفتند و به مجادلات كلامی می پرداختند، خیلی كه می خواستند علمیت به خرج دهند در اطراف جبر و تفویض و یا در مراتب عقل هیولایی و بالملكه و بالفعل و بالمستفاد بحث می كردند. ولی امروز خطبا متوجه شده اند كه مسائل مورد احتیاج روز را مورد بحث قرار دهند، یكی از پدیده های اجتماعی عصر حاضر را تجزیه و تحلیل كنند نه اینكه دائماً در گذشته و مسائل گذشته بحث كنند، نظیر آنكه گفتند فلسفه در آسمان بود و سقراط به زمین آورد یعنی بیشتر جنبه نظری و تخیلی داشت، جنبه عملی به خود گرفت.

20. درست است كه انسان مطلقاً مدنیّ بالطبع است ولی احتیاج به تعاون و مرابطه و ارتباطات با پیشرفت تمدن زیادتر می شود.

امروز همكاری دسته جمعی بیش از هر زمانی لزوم دارد. باید دید سایر جنبشهای دنیا كه خواه ناخواه وضع دینی ما را به كام می كشد تا چه اندازه جنبه تعاونی دارد تا دانسته شود احتیاج ما امروز به تعاون چه اندازه شدید است. امروز دنیا منقسم شده به بلوك شرق و غرب و تنها قسمتی از جهان كه اكثریت آن مسلمانان می باشند از این دو بلوك خارجند. آنها هم به حكم اینكه حكومتهای مستقل و متضادی دارند در آتش اختلاف می سوزند و نمی توانند با هم همكاری كنند و
جلد سوم . ج3، ص: 203
نیروی سومی تشكیل دهند.

21. این موضوع كه برای سخنرانی انتخاب شده این طور نیست كه اولاً مطالبی در این زمینه در نظر گرفته شده باشد و بعد برایش عنوان انتخاب شده باشد، مثل كسی كه اول كتابی می نویسد بعد فكر می كند و اسمی مناسب برای كتابش انتخاب می كند، بلكه اول عنوان و موضوع در نظر گرفته شده و بعد بنا شد كه در اطراف این موضوع بحث شود، نظیر كسی كه محبوبی دارد و به حكم اینكه علاقه به او دارد دلش می خواهد در اطراف او صحبت كند و آنوقت از خود موضوع الهام می گیرد. من نیز به این موضوع علاقه مندم و به آن ایمان دارم كه در آینده ثمربخش است و بلكه این را یكی از آثار اعجازآمیز اسلام می دانم كه در این عصر قشری از دنیاشناخته ها و آشنایان به مكاتب اجتماعی، افروخته و روشن به قرآن اند و این اختصاص به ایران ندارد، در همه كشورهای اسلامی نمونه دارد.

22. من كلمه جنبش را انتخاب كردم نه كلمه قیام كه مضمون آیه است و نه كلمه نهضت، چون این دو كلمه در اصطلاح و عرف ما كمی بوی جنجال می دهد و من می خواهم این جنبشها دور از جنجالهای زمانی باشد. از نظر من خطر بزرگی است برای جنبشهای دینی كه تابع و مولود جنبش دیگری باشد و یا قلمداد شود. جنبشهای دینی باید منبع و سرچشمه جریانها باشد نه تابع و مولود آنها.

23. در اصطلاح معروف عربی كه در فارسی نیز آمده وقتی كه می خواهند حركتی را كه هدف ندارد و به قول روانشناسان انعكاسی است نه ارادی مثال بزنند و ضمناً بی فایدگی و گذشتن وقت و فرصت را نیز برسانند، می گویند حركت مذبوح، یعنی مانند گوسفند یا مرغی كه سرش را بریده باشند و دست و پای بی جهت بزند و هدف نداشته باشد حركت می كند. و اساساً رابطه ای است بین عقل و اراده یا نقشه و تصمیم. به هر اندازه كه انسان ضعیفتر باشد بیشتر تحت تأثیر
جلد سوم . ج3، ص: 204
عوامل خارجی است و كمتر ابتكار دارد و هر اندازه كه قویتر و عالمتر و عاقلتر باشد بیشتر ابتكار در دست دارد، مثل ملت انگلستان.

ما الان در وضعی قرار گرفته ایم كه نسبت به بسیاری از امور و ضربتها و فشارها و نسبت به بسیاری از خوبیها كه به طرف آنها برویم و بسیاری از بدیها كه بخواهیم طرد كنیم هیچ گونه حساسیت و جنبشی نداریم [2]، بی حس و بی حركتیم و در خوابیم و از اطراف خود بی خبر؛ مثلاً نمی دانیم كه چه مسابقه علمی در دنیا هست، چه مسابقه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در دنیا هست. در آیه قرآن است: فاستبقوا الخیراتكه ذیل صدری است كه از آن مسابقه فهمیده می شود در میان ملتها. ایضاً در آیه دیگر است: سابقوا الی مغفرة من ربكم. نمی دانیم كه از كجا می خوریم و چه بدیهایی به ما رو آورده و از چه مجاری رو آورده و نقاط ضعف ما چیست؟ و از طرف دیگر یك سلسله حركتهای تقلیدی كه جنبه رسم و عادت پیدا كرده وتوجه به هدف در آنها نیست نظیر عزاداری ها و سینه زنی ها و زیارتها كه از روح اسلام بی خبریم [3]و علی الرسم كارهایی انجام می دهیم. و از طرفی هم گاهی یك حركتهایی و عكس العمل هایی نسبت به حوادث روز انجام می دهیم ولی اینها درست نظیر حركت مذبوح است كه بی هدف و نقشه و فكر است و مسخره است، مثل اینكه چندی یك بار عده ای از معممین دور هم جمع می شوند برای جلوگیری از آزادی زنها و یا برای جلوگیری از گاردن پارتی یا علیه كسروی و یا مثل قضیه قیام علیه تهیه فیلم «رسول اكرم» و یا علیه منجمی كه گفته فلان روز اول ماه شوال است و امثال اینها.

جلد سوم . ج3، ص: 205
24. مسلمانان باید اول بدانند و بفهمند كه نقاط ضعفشان چیست و به اصلاح آن بپردازند. نقص اول ما این است كه جاهل و بی سوادیم و همین است سرّ ضعف ما و اینكه در حالت دفاعی هستیم و ابتكار نداریم و نقشه نداریم و پیش بینی نداریم. خیلی فرق است بین حالت تهاجم و حالت دفاع. كم من فئة قلیلة غلبت فئة كثیرة باذن اللّه. نقص دیگر ما در این است كه هنوز به طرز تفكر اجتماعی و عمل اجتماعی آشنایی نداریم.

25. در اینجا چند مطلب هست:

الف. دعوت به قیام در اسلام به حكم این آیه [یعنی آیهقل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا للّه. . . ] و آیات دیگر.

ب. انواع قیامها هست: قیام علیه ظلم و ظالم و قیام علیه گناهها و مفاسد اخلاقی و قیام علیه جهل و بی سوادی و قیام علیه فقر، قیام علیه بیماریها. پیغمبر اسلام به محض رسالت قیام به سیف نكرد، بلكه اول علیه گناه و جهل قیام كرد و عده ای را تربیت كرد و سپس قیام به سیف كرد.

ج. بررسی سكون و جنبشهای قدیمی ما و تحلیل انواع جنبشهای قدیمی، كه بعضی تقلیدی بود و بعضی انعكاسی و مذبوحانه.

د. جنبش، فرع حیات است و حیات عین علم و قدرت و اراده است و چون در ما علم نیست، قدرت و تصمیم هم نیست، جنبش نداریم.

هـ. چرا در جامعه امروز ما اصل سكون است؟ چرا همیشه علت حركتها را می پرسیم و علت سكونها را نمی پرسیم؟ چرا نمی گوییم این سكوتها و سكونها انگشت كیست؟ مثل این است كه در اسلام عنصر تجدید حیات و اصلاح نیست، عیناً نظیر همان اشتباهی كه مورخین در موضوع قیام علیه عثمان [نمودند] و فرض
جلد سوم . ج3، ص: 206
عبداللّه بن سبای موهوم را كردند.

و. نهضتها و قیامهای اسلامی باید جامع باشد؛ یعنی اولاً باید للّه باشد و دیگر اینكه باید، هم اجتماعی باشد و هم فردی، آن كسی كه نماز نمی خواند نباید داعیه اصلاح اجتماعی اسلامی داشته باشد، دیگر اینكه باید مستقل باشد و تابع جریان دیگری نباشد.

ز. باید منطق بر احساسات حاكم و غالب باشد. علت شكست بسیاری از نهضتها این است كه فقط از احساسات ناشی شده نه از منطق.

26. آیه كریمه می فرماید: بگو شما را به یك چیز توصیه می كنم و آن اینكه قیام كنید و تكانی بخورید اما برای خدا كه هدف شما رضای حق باشد. رضای حق یعنی آنچه مایه سعادت واقعی فرد یا عموم است. این قیام، جمعی یا فردی باشد. كلمه «مثنی » كنایه است از جمعی. آنگاه به تفكر بپردازید، خواهید دانست كه رفیق شما دیوانه نیست. شما كه در حال نوم و سكون و ركود هستید و تكانی نخورده اید و راه نیفتاده اید او را دیوانه می پندارید ولی اگر راه بیفتید و از جا حركت كنید و افق وسیعتری را مثل او ببینید خواهید دانست كه او دیوانه نیست بلكه اعلام خطركن است و این اعلام خطر بجا هم هست. فرق است بین انذار و اخافه. حمل اسلحه اخافه است و انذار نیست، اما تاجر غافلی را به عواقب سوء تجارتش آگاه كردن انذار است و اخافه نیست.

این آیه می گوید قیام للّه باشد؛ یعنی مبدأ جنبش، خداجویی و خداخواهی و خداپرستی و حق مطلق پرستی كه منشأ همه حقهاست بوده باشد. مبدأ قیامی ممكن است شكم باشد (قیام گرسنگان و پابرهنگان) ، ممكن است شهوت جنسی باشد مثل اینكه جوانی در عشق به اصطلاح شكست می خورد و از دیوار معشوق بالا می رود و كاردی به معشوق و كاردی هم به قلب خود می زند یا خودش را از
جلد سوم . ج3، ص: 207
بالا پرت می كند؛ و ممكن است مبدأ، حبّ جاه باشد مثل قیام یعقوب لیث صفار و امثال اینها؛ كما اینكه ممكن است مبدأ، ارتعاش وجدان باشد مثل آن وقتی كه آدمی به فقیر یا مریضی ترحم می كند؛ و البته ممكن است كه مبدأ، حبّ خدا باشد و از غریزه خدادوستی سرچشمه بگیرد كه: قل ان كان اباؤكم و ابناؤكم و اخوانكم و ازواجكم و عشیرتكم. . . فرق نهضت انبیا و اولیا با غیر آنها یكی در مبدأ تحریك است كه عالیترین و مقدسترین مراتب و مقامات وجود انسان است، كه البته به حكم وحدت همیشگی غایت و فاعل به عقیده حكما، در هدف هم با دیگران فرق دارند و پیروان آنها هم در همین دو جهت باید فرق داشته باشند.

پس دعوت به قیام است و دعوت به اینكه مبدأ قیام باید چه باشد. رسول اكرم تا افراد مخلص و مؤمنی تربیت نكرد دست به قیام نزد.

در مرحله دوم می فرماید: این تكان خوردن شما جمعی باشد یا فردی. چون پاره ای از اعمال را باید فردی انجام داد و یا می شود فردی انجام داد و پاره ای را باید جمعی انجام داد مثل نماز جمعه در عبادت. قرآن می فرماید: و تعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان. این نكته را باید بگویم كه فرق است بین عمل اجتماعی و بین عمل دسته جمعی. هركاری كه با اشتراك مساعی انجام گیرد عمل دسته جمعی است. یك عده كه به اتفاق هم سنگی را از زمین بلند می كنند یا باندی تشكیل می دهند برای دزدی و سرقت یا برای اشغال مناصب، عمل دسته جمعی كرده اند. حتی یك دسته دزد مسلح سرگردنه نیز عمل دسته جمعی انجام می دهند. مطلق باندهای هروئین فروشی یا تریاك قاچاق عمل دسته جمعی است. اما عمل اجتماعی عملی است كه هدف، فرد نباشد بلكه جامعه باشد، غم غیر و تیمار
جلد سوم . ج3، ص: 208
غیر باعث برآن باشد، پس باید عمل اجتماعی را دسته جمعی انجام داد، هدفهای اجتماعی را نمی توان فردی انجام داد. ما در اسلام دستور تعاون داریم و البته وقتی كه منافع مادی فردی بدون اشتراك مساعی تأمین نشود یا به خوبی تأمین نشود، به طریق اولی مصالح اجتماعی احتیاج دارد به تعاون و همكاری.

علی علیه السلام جمله ای دارد كه می فرماید: احدی حق ندارد كه ادعا كند مافوق همكاری و تعاون است و وظیفه او تكروی است و احدی را نیز نمی توان دون همكاری دانست: ولیس احد و ان عظمت فی الحق منزلته. . . در مشهد گفتم كه من كلمه جنبش را انتخاب كردم نه كلمه قیام یا نهضت، چون این دو كلمه بوی جنجال می دهد. این را در اینجا نیز می گویم و توضیح می دهم كه در میان ما شعور به یك نوع جنبشها و نهضتها تا اندازه ای در میان مردم بیدار شده- لااقل در میان یك طبقه- و آن قیام علیه ظلم است ولی شعور به بسیاری از جنبشهای دیگر هنوز پیدا نشده و حال آنكه تا آنها پیدا نشود علیه ظلم و ظالم نیز نمی شود قیام كرد. مثلاً هنوز شعور جنبش علیه گناه پیدا نشده و حال آنكه تسلط ظلمه معلول شیوع مفاسد و گناهان است، یا آنكه شعور جنبش علیه جهل هنوز در مردم پیدا نشده و نمی دانند كه امروز چه مسابقه علمی در جهان هست، شعور به مبارزه علیه فقر در مردم ما پیدا نشده و نمی دانند چه مسابقه اقتصادی در دنیا پیدا شده و همچنین شعور جنبش علیه بیماری كه همه اینها لازم و ضروری است. همه این جنبشها در دنیای غیر مسلمان پیدا شده و ما مصداق «طول هجعة» هستیم.

به همین دلیل كه ما جنبش نداریم محكومیم كه مغلوب و منكوب باشیم، زیرا علی فرمود به قید قسم: اما واللّه لیظهرن هؤلاء القوم. . . به دلیل تند جنبیدن آنها و كند جنبیدن شما. پس در مقابل
جلد سوم . ج3، ص: 209
رقیب باید جنبید و تند جنبید و باید مسابقه داد به حكم آیه فاستبقوا الخیراتو ما سبق و رمایه داریم.

پس باید بجنبیم و سریع بجنبیم و برای خدا بجنبیم و اجتماعی بجنبیم و همه جانبه و جامع بجنبیم و مطمئناً اگر با این شرایط بجنبیم جلو خواهیم افتاد و هنوز هم دیر نشده.

سعدی در گلستان می گوید: «. . . حرام زاده مردمان اند، سنگ را بسته سگ رها كرده اند. » الان وضع ما عیناً این است، یعنی طرز تفكر دینی بسیاری از مدعیان رهبری این است كه سنگ را باید بست و سگ را همان طور رها باید گذاشت.

27. رجوع شود به ورقه «انقلابهای حقیقی» .
[1] [در نسخه اصل دستنویس جمله به صورت ناقص آمده است. ]
[2] یعنی ما فاقد ابتكار و پیش بینی هستیم و همیشه دنبال حوادث واقع شده و در حالت دفاعی ضعیفی هستیم (ولا تتخوف قارعة حتی تحل بنا) بلكه گاهی حتی حركت انعكاسی هم نداریم.
[3] به طور مثال ما هر سال از یك فاجعه اسلامی یعنی حادثه كربلا اظهار تأثر می كنیم اما حوادث كربلایی بر ما گذشت مثل حادثه اندلس وما را پشه نگزید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است