در
کتابخانه
بازدید : 675972تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
فهرست مطالب
مقدمه
Collapse حرف ححرف ح
حافظ- مقدمه شاملو
حافظ- معاد، انسان بعدالدنیا (و قبل الدنیا)
حافظ- دم عرفانی- وقت
شك و تحیر حافظ
حافظ- عبادت، عشق، شرایع و تكالیف
حافظ، معرفة النفس
حافظ- مفهوم رندی
حافظ، رندی و تفسیر آن
حافظ- اشعار تفسیركننده و اینكه زبان او زبان خاص است
حافظ و مفهوم عشق
حافظ، عشق (تفسیر)
حافظ و طرز بیان سمبولیك یا متشابه
حافظ- شعر برای شعر
حافظ و موسیقیدانی
حافظ- عبادات
حافظ و شعر یزید
حافظ و می پرستی و اقتباس از یزید
حافظ- مدارك
حافظ، زهد و ریا
عرفان- ملامتیه
حافظ و روش ملامتیه
حافظ، رضا و یا شكایت
حافظ، نیاز به مرشد و مربی
حافظ و صوفی
حافظ و صوفی و ترك آداب تصوف
حافظ- شباهت آهنگهای غزلها با آهنگهای سوره ها
حافظ- عرفان، سختی راه
اشعار صریح در عرفان و سلوك
اشعاری كه قرینه در داخل غزل است
حافظ- عرفان نظری، جهان بینی عرفانی
حافظ- معرفی خود و اشعار خود
حافظ، اشراق و الهام و تجلیات
حافظ، اشراقات و الهامات
حافظ- تهذیب نفس
حافظ، منازل سلوك- طلب و اشتیاق
حافظ، منازل سلوك- تزكیه نفس
حافظ و بوعلی
حافظ، رندی و ترك عادات و تظاهر به ضدّ عامه
حافظ، عشق، درد عرفانی
عرفان حافظ
تناقضهای ظاهری در حافظ
حافظشناسی- تناقضات حافظ
حافظشناسی- میخوارگی
حافظ شناسی- میخوارگی جوانی و توجه پیری
حافظ و شب زنده داری
حبّ
حبّ و بغض
دین حب
حبط
حج- فلسفه حج
اسرار حج
تأثیر حج در چین
حج- حج عاشقانه
حج- احرام و فلسفه آن
حج
كسانی كه از صدر اسلام تا سال 335 به نقل مسعودی امارت حجاج را به عهده داشته اند
حج از جنبه اجتماع مسلمانان
حج، كعبه
حج و تأثیر آن در ممالك اسلامی
فواید حج- از نظر ویل دورانت
حجاب- خروج المرأة لحاجتها- او الی العیدین او الی المسجد
حجاب- خشونت عمر
حجاب
حجاب- خروج زن
حجاب- شأن نزول آیات سوره نور
حجاب- لباس شخصی یا لباس همگانی
آثار بی حجابی امروز
حجاب- فتاوی
عبارت «جواهر» در نكاح
حجاب
حجاب- غض و غمض
حجاب- غض
حجاب- مسأله جنس زن، تمایل طبیعی مرد به زن و زن به مرد
حجاب- نظر
حجاب- احتجاب از ابن ام مكتوم
حجاب، وجه وكفین
تأسیس حجاب اسلامی
آیه حجاب در اصطلاح اهل حدیث و تفسیر
حجاب- النظر
زن- حجاب
حجاب، ترتیب نزول آیات
حجاب- عیادت از زن مریض
حجاب- مسأله ریاضت- نهی از تبتّل و اختصاء
حجاب- سوار شدن زن پشت سر مرد
حجاب- لباس زن و مرد- منع تشبه زن و مرد در لباس
حجاب- النظر لمن اراد التزویج
فلسفه حجاب- بالا بردن ارزش
احكام حجاب- مدارك
تاریخ حجاب
تاریخ حجاب، حجاب زنها، غلام بارگی در میان ایرانیان
تاریخچه حجاب- حجاب در ایران قدیم
حجاب- نظر چارلی چاپلین راجع به عریانی ها
حجاب
حجاب- وجه و كفین
حجاب- جواز نظر به وجه و كفین
حجاب- مسأله لزوم و عدم لزوم تستر وجه و كفین
حجاب- نساء اهل الذمة و اهل البوادی
حجاب- زن امروز در خانه و خارج خانه
حجاب- صوت اجنبیه، مصافحه اجنبیه
حجاب- نظر
حجاب
حجاب- عفاف
فلسفه حجاب، سخنان آلفرد هیچكاك
زن، فلسفه حجاب- خانواده تأسیس یك بنیان اتحاد است نه یك دفتر شركت
حجاب و حریم- قدرت عظیم غریزه جنسی
حجاب و حریم- روایات وجوب تستر و یا حرمت نظر
حركت و سكون در اجتماع
حركتها و جنبشهای جدید دینی
حریت در عبادت
حریت و منت احسان، حریت و قرض
حریت و خدمت و كمك به نوع
حریت و تقوا
(حریت) آزادمنشی و مناعت طبع، عزلت و انزوا
حریت و آزادگی
حریت، مادر خصایل نیك
حریت و صبر
حریت
حسد
حسادت
حسن و قبح عقلی
حسین وارث آدم
حقد
حق و باطل در قرآن و غلبه حق
حق و باطل و آمیزش آنها با یكدیگر
اعلامیه جهانی حقوق بشر
حقوق و حدود
تاریخ حقوق بشر
تاریخ حقوق
ریشه حقوق- آیا اراده ملاك حقوق است؟
تاریخچه حقوق طبیعی
حقوق
حقیقت
مسائل مربوط به حقیقت
نظریه حكومت در اهل تسنن
حكومت- آیا حكومت به منزله صورت جامعه است؟
یادداشت حكومت اسلامی
حكومت در اسلام
حكومت اسلامی
حكومت در اسلام
حكومت
حكومت واحد جهانی
حكومت و اختیارات حاكم
حماسه
حلاّج
حلاج- اناالحق
حیات جمادات
حیات اجتماع
حیات معنوی و روحانی
حیات روحی و اجتماعی
حیات اجتماعی و انسانی
Expand حرف خحرف خ
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. یا ایها الذین امنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتكم حتی تستأنسوا و تسلموا علی اهلها ذلكم خیرلكم لعلكم تذكرون. فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلوها حتی یؤذن لكم و ان قیل لكم ارجعوا فارجعوا هو ازكی لكم واللّه بما تعملون علیم. لیس علیكم جناح ان تدخلوا بیوتاً غیر مسكونة فیها متاع لكم واللّه یعلم ما تبدون و ما تكتمون. قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلك ازكی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون. و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهنّ و لا یبدین زینتهن الاّ ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لایبدین زینتهن الاّ لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی اللّه جمیعاً ایهاالمؤمنون لعلكم تفلحون. (سوره نور، 27- 31)
جلد سوم . ج3، ص: 155
ایضاً سوره نور: یا ایها الذین امنوا لیستأذنكم الذین ملكت ایمانكم. . .

و القواعد من النساء اللاتی. . .
ایضاً سوره احزاب، آیه 32 و 33: یا نساء النبی لستن كاحد من النساء. . . و قرن فی بیوتكن و لا تبرجن تبرج. . . ایضاً آیه 53: . . . واذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن. . . لاجناح علیهن. . . ایضاً آیه 59: یا ایها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلك ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و كان اللّه غفوراً رحیماً.

در باب حجاب مسائلی هست:

1. حجاب را اسلام تأسیس كرد، در جاهلیت عادت به حجاب نداشتند.

2. فلسفه حجاب دشمنی اسلام با التذاذ و خوشی و طرفداری از رهبانیت و ریاضت نیست، كما اینكه مربوط به بخل و امساك و خودپرستی و مالكیت مرد نیست؛ مربوط است به صیانت فرد و اجتماع از مفاسد، مربوط است به انساب و بهم ریختن وضع خانواده ها از یك طرف و به وقوع جرمها و جنایتهای اجتماعی از طرف دیگر.

3. اسلام طرفدار رهبانیت و منع غرائز نیست، هیچ زن یا مردی را از ازدواج منع نمی كند، مرد راهب و زن تارك دنیا نمی شناسد، برای همه ازدواج را سنت كرده است، ولی طرفدار تنظیم و آرام نگه داشتن غرائز از قبیل غریزه جنسی و برتری طلبی و خشم یعنی غرائز هیجان بردار و دیوانه كننده هست.

4. دو نوع غرائز داریم: غرائز محدود و سطحی مثل خوردن و خوابیدن، و غرائز عمیق و دریاصفت و طوفان بردار و هیجان پذیر مثل غریزه جنسی، پول دوستی و حرص، جاه طلبی، خشم و علم، با یك تفاوت كه غریزه جنسی در میان این نوع، رابطه خاصی با جنون
جلد سوم . ج3، ص: 156
و خفّت عقل دارد. اساساً اینكه غزل و عشق در میان بشر پیدا شده و اینكه بشر از مطالعه قصه های عشقی دیگران لذت می برد و اینكه «ذكرالعیش نصف العیش» همه دلیل كمال قدرت این غریزه است.

5. بحثی در غیرت كه منشأ آن چیست، آیا خودپرستی است یا صیانت نسل؟ رجوع شود به سخنرانیهای فاطمیه 84 در مسجد دباغخانه.

6. اشتباه فروید و امثال او در اینكه غریزه جنسی با آزادی جنسی ارضاء می شود، بلكه مصداق «النفس راغبة اذا رغبتها و اذا تردّ الی قلیل تقنع» و مصداق:
النفس كالطفل ان تهمله شب علی
حب الرضاع و ان تفطمه ینفطم
و مصداق قول سعدی است:
مراد هركه برآری مطیع امر تو گشت
خلاف نفس كه فرمان دهد چو یافت مراد
فرشته خوی شود آدمی ز كم خوردن
وگر خورد چو بهایم بیفتد همچو جماد
7. آنچه در گذشته بود به بازی گربه و موش شبیه تر بود تا حجاب.

8. اسلام می خواهد محیط كامیابی جنسی با محیط كار و فعالیت دوتا باشد، خانواده اختصاص یابد به محیط كامیابی نه كافه ها و رستورانها و شب نشینی های عمومی.

9. قدرت و سركشی عجیب میل جنسی. شعر حافظ:
نقدها را بود آیا كه عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی كاری گیرند
قوّت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
كه در این خیل حصاری به سواری گیرند
10. معاشرت بی بند و بارها، هوسها و فرارها و از هم گسیخته شدن خانواده ها و كینه ها و كشتارها به وجود آورده است. مسئول
جلد سوم . ج3، ص: 157
اینها نویسندگان و فیلم نشان دهندگان و مروجین بی بند و باری هستند.

11. راجع به آیه استیذان:

الف. آیه استیذان مربوط است به برخورد مرد و زن اجنبی در داخل بیت و آیه بعد مربوط است به برخورد آنها در خارج. آیه استیذان ممكن است تنها ناظر به زن نباشد، در خانه بی زن نیز علی الظاهر این احكام جاری است. هركسی باید تسلط مطلق به داخل زندگی خود داشته باشد.

ب. اعراب استیذان را خلاف شأن و حیثیت خود می دانستند، كما اینكه امروز در میان ما برگشتن بعد ازاستیذان خلاف شأن است و استیذان جنبه تشریفاتی دارد- داستان آقای بروجردی و راشد.

12. سالها گذشت كه حملاتی عنیف و شدید علیه دین می شد در منع حرص به نام زهد و قناعت، و منع خشم به نام حلم و صبر. اینها را منافی ترقی و تقدم و تمدن می دانستند. اما نمردیم و دیدیم كه به نام سوسیالیسم و اینكه مال نباید هدف اجتماع باشد [با مال اندوزی مبارزه شد. ] (رجوع شود به ورقه های «اقتصاد» كلام نویسنده اصول اقتصاد در این زمینه) .

بلوغهای زودرس، پیری و فرسودگی، فسادخانواده ها، فساد اخلاق عمومی:

همین طور اطمینان كامل داریم كه در زمینه غریزه جنسی در آینده نزدیكی اعتراف خواهند كرد كه نباید این را مشتعل كرد، باید از او استفاده كرد ولی نباید او را دائم در حال هیجان درآورد.

مضار معاشرت بی قیدزن ومرد:

زیرا این جهت اولاً چون غیرطبیعی است بلوغهای زودرس، و به بی رغبتی شهوت انگیختن، و پیری و فرسودگی می آورد و علاوه، هم خانواده و هم جامعه را فاسد كرده و می كند.

غرائزطوفان پذیر و غرائز طوفان ناپذیر:

همان طور كه قبلاً گفتیم غریزه جنسی و پول پرستی و خشم و جاه طلبی از غرائز سطحی نیستند كه تنها ارضاء آنها راه جلوگیری از طغیان باشد.

عوارض تحریك غریزه جنسی:

نظیر گرسنگی و تشنگی و بی خوابی و ادرار، بلكه دریاصفت و عمیق می باشند و هرچه كه بیشتر ارضاء شود بیشتر طغیان می كند و بیشتر سبب نارضایی و ناراحتی و عوارض ناشی از عدم ارضاء آن می شود (رجوع شود به عقیده برتراند راسل در كتاب
جلد سوم . ج3، ص: 158
جهانی كه من می شناسم، صفحات 68 و 70) .

جنون جنسی در اثر معاشرتهای تحریك آمیز:

دنیای اروپا این تجربه را عمل كرد و دنیای فرنگی مآب هم در كشورهای شرقی عمل كرده و می كنند و نتیجه اش جنون جنسی از كار درآمد، تحلیل رفتن همه صفات انسانی در مقابل هوسهای جنسی است، حالت سیر ناشدنی هیچ مرد از هیچ زن و هیچ زن از هیچ مرد پیدا شده است.

عمل قوم لوط و ریشه آن:

در گذشته افراد بی خبر به دانشجویان بی خبرتر از خود می گفتند كه عمل قوم لوط فقط در میان شرقیها رایج است نه در میان غربیها، و علتش هم دسترسی نداشتن مردان شرقی به زن در اثر قیود زیاد و حجاب است. اما طولی نكشید كه معلوم شد رواج این عمل در میان آنها صد درجه بیشتر از اقوام شرقی است. ما انكار نمی كنیم كه امكان ازدواج قانونی باید زیاد باشد و شرایط سهل، و دست نارسی به نوبت خود مبدأ انحراف می شود. اما بدون شك آن مقدار كه تبرج و خودنمایی و مجالس متناسب لهو سبب انحراف جنسی می شود، صد برابر آن چیزی است كه دست نارسی می شود.

در خود شرق، محرومین [آن قدر] سبب رواج انحراف جنسی نشدند كه صاحبان حرمسراها شدند، به اصطلاح اعراب از بلاط ملوك و سلاطین آغاز شد. شاهان و شاهزادگان قاجار كه هركدام حرمسرایی داشتند، بیش از همه گرفتار این بیماری بودند.

فرضیه ها درباره علل پیدایش حجاب:

13. در باب منشأ حجاب و علت آن تصورات و فرضیات زیادی می توان گفت:

مالكیت مرد بر زن به عنوان علت حجاب.

حجاب، زندان اسارت و بی حجابی، آزادی اززندان اسارت مرد
:

الف. بعضی ها براساس فلسفه اینكه در طول زمان مرد بر زن ظلم كرده و تسلط داشته و بدون جهت فقط به خاطر اینكه خود را مالك او می دانسته است او را در خانه حبس و زندانی می كرده است، حجاب را توجیه می كنند. در كتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران، صفحه 47 می گوید:
جلد سوم . ج3، ص: 159
زن را در آن دوره (دوره ای كه قوانین اساسی و مدنی ایران وضع شد) چون مستأجره می پنداشتند. زن حق نداشت با مردان نشست و برخاست كند و در اجتماعات راه یابد و به مقامات دولتی برسد. اگر صدای زن را نامحرم می شنید آن زن بر شوی خود حرام می شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می دانستند كه كار او منحصراً رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود، و هنگامی كه این ابزار می خواست از خانه بیرون برود او را سرتا پا در چادری سیاه می پیچاندند و روانه بازار یا خیابان می كردند.

ریشه اقتصادی اسارت زن در دست مرد:

از نظر این منطق، علت حجاب، اسارت زن در دست مرد بوده است و حجاب عبارت بوده است از حبس و زندانی شدن زن و بی حجابی عبارت است از آزادی زن از زندان اسارت مرد، و علت اینكه مرد زن را اینچنین اسیر می كرد این بود كه می خواست هرچه بیشتر از وجود او بهره اقتصادی ببرد و راهش این بود كه او را در داخل خانه محبوس كند كه كار خانه و پرورش اولاد را انجام دهد.

مالكیت مرد بر زن به عنوان علت حجاب، و حسادت و خودخواهی مرد:

ب. نظر دوم نزدیك به این است؛ یعنی فلسفه حجاب، تسلط مرد و اسارت زن است، ولی علت اینكه مرد زن را به این شكل اسیر نگه می دارد خودپرستی و حسادت وی است نسبت به مردان دیگر؛ نمی خواست و حسادت می ورزید كه مردان دیگر ولو با نگاه كردن و صحبت كردن از زنی كه تحت اختیار اوست استفاده بكنند. بعلاوه، خطر این هست كه این مایملك او را از او بربایند.

به عقیده این دو دسته، قوانین مذهبی و دینی كه آمده است، همین حالت مردها و منظورهای آنها را تأمین كرده است.

ج. نظر سوم این است كه حجاب ناشی از عقاید ناشی [از] میل به ریاضت و رهبانیت است و به عبارت دیگر ناشی از فلسفه های
جلد سوم . ج3، ص: 160
ضد لذت است [1] فلسفه های ضد لذت نیز به نوبه خود منشأهای مختلفی دارد.

ممكن است علتش مباینت و ضدیت لذت دنیا و لذت آخرت باشد.

به عبارت دیگر وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و ترك خواهش میسر نیست، پس مطلق خوشیها و لذتهای این جهان مانع سعادت واقعی است. ممكن است علتش بدبینی خاصی نسبت به خصوص علاقه جنسی باشد، كما اینكه مطابق نقل برتراند راسل این بدبینی در گفته های سن پل (پولس مقدس) و سایر بزرگان مسیحیت و در عقیده بوداییان و ایرانیان قدیم و كلبیها و دسته ای از یهودیان به نام اسیلت ها بوده است (رجوع شود به كتاب زناشویی و اخلاق) . به هر حال این فكر كه علاقه جنسی و آمیزش جنسی دارای نوعی تباهی است، در دنیای قبل از اسلام وجود داشته است و تنها اسلام [است ] كه محبت زن و مرد را به یكدیگر نشانه بارز حكمت الهی خوانده و گفته است: من اخلاق الانبیاء حب النساء. ما در مقاله «گناه ذاتی» شماره اول سال هفتم «مكتب اسلام» گفته ایم كه مخصوصاً مجرد زیستن عیسی مسیح بیشتر سبب شد كه مسیحیان تجرد را مقدس و تأهل را نوعی پلیدی بدانند [2] د. اینكه فلسفه حجاب مصالح اجتماع است (رجوع شود به
جلد سوم . ج3، ص: 161
صفحه 171) نه مربوط است به اسارت زن در خانه برای انتفاع بیشتر از او، و نه مربوط است به خودپرستی و حسادت مرد، و نه مربوط است به پلیدی زن و علاقه جنسی. اسلام نظر خاصی در این موارد دارد. اسلام با توجه به قدرت شگرف غریزه جنسی از یك طرف و [با توجه ] به طوفان پذیری و دریاصفتی و افزایش پذیری او از طرف دیگر، هم برای مردان و هم برای زنان در این زمینه تكلیف معین كرده است.

تكلیف خاصی كه برای زنان معین كرده این است كه «ولایبدین زینتهن الاّ ما ظهرمنها. . . و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن» . از مجموع اینها استفاده می شود كه جز چهره و دستها، سایر بدن باید پوشیده باشد.

زینتهای ظاهره كه خود به خود ظاهر هستند مانعی ندارد كه پیدا باشد.

تكلیف عامی كه هم برای زن است و هم برای مرد، مربوط است به نظر: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم. . . قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن. معنی «غض» نقص است. خلاصه ی معنی این است كه مرد و زن به یكدیگر خیره نشوند، نگاه فقط به اندازه حاجت در معاشرت باشد.

از این دو دستور دو مطلب استفاده می شود: زنان نباید كاری كنند كه موجبات تحریك مرد را فراهم كنند، دیگر اینكه هیچ یك از مرد و زن نباید چشم چرانی كنند و چشم مملو از شهوت به طرف یكدیگر بیندازند.

تشویق اسلام به لذت جنسی مشروع:

14. اسلام تشویق كرده كه حداكثر استفاده و لذت را زن و شوهر در داخل خانواده از یكدیگر ببرند. لعنت كرده زنی را كه در كار زینت برای شوهر خود كوتاهی می كند، كما اینكه مردانی را كه در ارضاء زن خود كوتاهی می كنند نیز مورد نكوهش قرار داده است.

اسلام طرفدار تسهیل شرایط ازدواج است:

15. اسلام طرفدار تسهیل شرایط ازدواج است، خفّت مهر را ستوده است، خواسته هر مرد یا زنی از ابتدای بلوغ قادر به ازدواج بوده باشند، با تشریع تعدد زوجات مانع را از جلو عده ای زنهای
جلد سوم . ج3، ص: 162
آماده به ازدواج كه از مردها بیشترند برداشته است.

عقیده كسانی كه می گویند پاره ای از حقایق را نباید گفت، باید به صورت راز نگه داشت:

16. غالباً عقیده علما این است كه آن مقداری كه ستر لازم نیست یعنی وجه و كفین و یا نظر حرام نیست نباید گفت، زیرا این جهت سبب می شود كه به استناد قول شرعی غیروجه و كفین را هم نپوشند.

نظیر این عقیده را در باب استماع اخبار رادیو و خرید و فروش آن نیز می گفتند. یكی از آقایان خوزستان نامه ای به من نوشته است و در عین اعتراف به اینكه همه داستانهای داستان راستان درست است، پیشنهاد كرده بود كه داستان «تقسیم كار» را برداریم زیرا مورد سوء استفاده واقع می شود.

عقیده من خلاف اینهاست. شاید این اصل در یك مورد خاصی غیر این مورد صادق باشد [3]ولی در این مورد صادق نیست.

مضرات كتمان حقایق و اباحات اقتضائی:

این طور نیست كه عده ای از زنها هستند كه حتی وجه وكفین را هم می پوشانند و با گفته ما موها را هم نخواهند پوشانید، بلكه برعكس، پوشاندن وجه و كفین، دیگر برای هیچ زن عادی فعلاً عملی نیست و چون عده ای فكر می كنند كه نمی توانند وجه و كفین را بپوشانند و آب از سرشان گذشته است، پس چه یك نی و چه صد نی [4] به عقیده من علت اینكه بعضی ها سكوت اختیار كرده و می كنند و یا دستور احتیاط می دهند ترس از عوام الناس است. این خود یك مسأله ای است در میان ما كه آن واعظ یا بازاری كه زن و دختر خودش حد شرعی حجاب را هم ندارد همیشه دیگران را در این زمینه هو می كند. خودم مرد هوچی را دیدم منتظر اتوبوس بود در یك روز جمعه ای در حالی كه یك خانم چادری- اما چه چادری- آرایش كرده پهلویش بود و می خواستند بروند. واعظی همیشه از
جلد سوم . ج3، ص: 163
دختر مدرسه انتقاد می كرد و می كند، اما زن بیچاره خودش را با چند فرزند طلاق داد و دختر دیپلمه گرفت.

عدم امنیت و حجاب:

17. درباره علت حجاب كه در گذشته بحث كردیم، بعضی می گویند علت و فلسفه حجاب ناامنی بوده در قدیم. در جوامع قدیم هر كسی هر چیز نفیسی داشت مجبور بود مخفی كند و اگرنه چون قانون و امنیت وعدالتی نبود، متنفذین، ملوك الطوایف، شاهان و شاهزادگان و حتی كدخداها و اربابها به زور آن را از چنگالش می ربودند، خصوصاً در مواقعی كه كشوری از طرف دیگران احتلال می شد (داستان دو امریكایی كه در قطار یك خانم ایرانی را می خواستند به زور ببرند و یك طلبه عرب دخالت كرد و مانع شد) .

در ایران قدیم چنانكه از سخنان كنت گوبینو در كتاب سه سال در ایران برمی آید، چنین وضعی حكمفرما بوده است. مردم از ترس شاهزادگان و شاید حتی موبدان چاره ای نداشتند از اینكه زنهای خود را- خصوصاً اگر قابل توجه باشند- قایم كنند. حتی داستانی به انوشیروان و یك سرهنگ نسبت می دهند [5]. در زمان ظل السلطان هم چنین وحشتی بر اصفهان حكمفرما بود. می گویند اكنون كه اینچنین وحشتی وجود ندارد، علت ندارد حجاب كه منظور از آن پنهان كردن زن است وجود داشته باشد.

جواب این اشكال هم واضح است كه فلسفه حجاب در اسلام چنین چیزی نیست. در جاهلیت عرب این ناامنی وجود نداشته است. بعلاوه اسلام نمی گوید زن را قایم كنید. قایم كردن زن غیر از حجاب اسلامی است.

حجاب وحق طبیعی زن:

18. اشكال عمده ای كه بر حجاب می كنند این است كه سلب آزادی طبیعی و سلب یك حق فطری است از زن و بعلاوه سبب ركود و تعطیل فعالیتهایی كه خلقت در استعداد زن قرار داده است می شود.

خدا به زن نیز ذوق و فكر و فهم و هوش و استعداد داده است؛
جلد سوم . ج3، ص: 164
حجاب موجب ركود و تعطیل قوا و استعدادهای زن می شود:

این استعدادها را لغو قرار نداده است. تعطیل در وجود غلط است. هر چیزی كه سبب گردد قوای انسانی و عامل انسانی اجتماع معطل و راكد و بی اثر و مهمل بماند بد است. عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است.

حجاب، اجتماع را از یك منبع بزرگ نیروی انسانی محروم می كند:

زن نیز انسان است. اجتماع باید از این عامل، استفاده ی كار و فعالیت و تولید كند. حجاب، یعنی این عامل را بكلی فلج كردن.

فلج كردن این عامل اولاً خلاف حق طبیعی و فردی بشر است، ثانیاً موجب فلج شدن اجتماع و اینكه زن همیشه به صورت كَلّ بر مرد زندگی كند می باشد.

حجاب اسلامی نه مستلزم سلب حق فطری و نه موجب ركود استعداد طبیعی و نه موجب محرومیت اجتماع از یك منبع نیروی بزرگ انسانی است:

جواب این اشكال این است كه حجاب اسلامی مستلزم حبس و راكد و معطل و مهمل گذاشتن استعدادهای طبیعی جنس زن نیست.

حجاب اسلامی بر محور دو اصل است: یكی اینكه كامیابی جنسی به هر شكل چه به شكل نظر كردن و چه لمس و چه رقص و چه آمیزش و چه خوانندگی باید محدود باشد به محیط خانوادگی و به همسر مشروع، و دیگر اینكه زن نباید وسیله تحریك و تهییج مردان بیگانه را فراهم كند.

مزایای حجاب اسلامی از نظر اجتماعی:

اما اگر انسان، چه مرد و چه زن، تصمیم بگیرد كه میل جنسی را منحصر كند [به محیط خانواده ] و محیط اجتماع را محیط كارها و فعالیتهای اجتماعی خود محسوب كند، تصمیم بگیرد همینكه از كنار همسر خود بیرون آمد درباره این مسائل فكر نكند، بهتر می تواند فعال و آزاد باشد یا اینكه در بیرون همه اش متوجه این زن و آن زن و آن قد و بالا و آن قر و ناز و آن جلوه گری و در فكر وسیله آشنایی پیدا كردن با آن خانم و آن دختر باشد؟ و آیا اگر زن، ساده و سنگین و باوقار به دنبال كار خود برود، سرمایه انسانی اجتماع بهتر به كار می افتد یا آنكه برای بیرون رفتن و قصد جلوه گری چهار ساعت پای آیینه ومیز توالت معطل شود و در بیرون، افكار و اراده مردم را از كار متوجه خود كند و جوانان را كه باید مظهر اراده و فعالیت وتصمیم اجتماع باشند به موجوداتی
جلد سوم . ج3، ص: 165
هوسباز و چشم چران و بی اراده تبدیل كند [6]؟ .

طوفان پذیری غریزه جنسی و بحثی با فروید:

19. عطف به نمره 6، بحث ما با امثال فروید در این است كه به چه وسیله بهتر می توان آرامش جنسی را فراهم كرد و جلو ناراحتیهای روحی را از این جهت گرفت. آنها فقط متوجه ممنوعیتها و محدودیتها و قیود مخالف اجتماعی هستند؛ مدعی هستند كه قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و طاغی و ناآرام می كند، پس برای كسب آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد، آنهم به این معنی كه به زن اجازه هر جلوه گری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود.

غریزه دیوانه شده را با ارضاء نمی توان آرام كرد:

و به عقیده ما آن چیزی كه سبب می شود غریزه آرام بگیرد این است كه در حد احتیاج جسمانی طبیعت نه بیشتر، وسیله تهییج و تشویق و ترغیب غریزه فراهم گردد، و اما اینكه اجتماع به وسایل مختلف بصری و سمعی و لمسی موجبات تحریك و تهییج غریزه را فراهم كند و آنگاه بخواهیم با ارضاء، غریزه تهییج شده و دیوانه شده را ارضاء كنیم میسر نیست. نظیر این است كه بخواهیم آتشی را مشتعل كنیم و آن آتش را با رساندن طعمه یعنی نفت و هیزم سیر كنیم كه از حد معینی بیشتر زبانه نكشد. هرگز به این وسیله نمی توان آرامش و رضایت ایجاد كرد، بلكه بر اضطراب و التهاب و تلاطم و نارضایی غریزه دائماً افزوده می شود، همان طوری كه ممنوعیت كلی و به آن اندازه كه ظرفیت جسمانی ایجاب می كند اگر حق طبیعت داده نشود نیز سبب طغیان غریزه می گردد. پس دو چیز سبب طغیان غریزه می گردد: یكی حاجت طبیعت جسمانی را بر نیاوردن، دیگر با وسایل سمعی و بصری ولمسی موجبات تهییج و تحریك شهوت جنسی را فراهم كردن. طریقه آرامش منحصر به این است كه حاجت
جلد سوم . ج3، ص: 166
طبیعت را برآوریم و ظرفیت جسمانی طبیعت را پر (یا خالی) كنیم و اما موجبات جنون و هیجان غریزه را فراهم نكنیم.

اصل «الانسان حریص علی ما منع منه» :

می گویند:

«الانسان حریص علی ما منع منه» اما منظور از این منع این نیست كه از چشم غایب كنیم؛ مقصود این است كه آن را نشان بدهیم و هوسش را در دل او ایجاد كنیم و آنگاه او را ممنوع كنیم؛ به اصطلاح تمنای یك چیز را در وجود شخص بیدار بكنیم و آنگاه او را ممنوع كنیم.

چرا جوانان از ازدواج گریزانند؟ :

20. چرا جوانان امروز از ازدواج گریزانند و جوانان سابق همه آرزویشان ازدواج بود و شب زفاف را كم از صبح پادشاهی نمی دانستند؟ برای اینكه ازدواج در سابق نیل به كامیابی بود و امروز ایجاد محدودیت است.

ازدواج درقدیم ورود به دنیای خوشی و لذت بود و امروز محدودیت و برای خود زندانبان درست كردن است:

نتیجه بزرگ اینكه، پسر و دختر در سابق خود را وسیله كامیابی و خوشی یكدیگر می دانستند، عامل سعادت یكدیگر می دانستند. از همین جا پایه یك علاقه و محبت عمیق و عشق خالص ریخته می شد كه تا هشتادسالگی دوام می یافت. اما پسر و دختر امروز كه پس از یك دوره آزادی كامل ازدواج می كنند، در حقیقت تن به محدودیت می دهند و هریك احساس می كند كه از امروز مراقب دارد، به یكدیگر به چشم رقیب و عامل محدودیت وسلب آزادی و بالاخره زندانبان نگاه می كنند. محال است ایندو با یكدیگر صمیمی بشوند و پایه یك عشق خالص و محبت عمیق ریخته بشود.

فلسفه دیگری برای حجاب و منع التذاذات آزاد، از نظر تحكم روابط خانوادگی:

پس یك فلسفه حجاب و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع این است كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار می رود.

چگونه و كی انسان همسر خود را عامل خوشبختی خود می شمارد؟ :

و حال آنكه در محیط آزادی كامیابی، همسر از لحاظ روانی یك نفر مزاحم و رقیب و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه پایه كانون خانوادگی از اول بر عداوت و دشمنی و نفرت ریخته می شود. عملاً هم دیده می شود كه اینچنین است.
جلد سوم . ج3، ص: 167
21. نفس اماره [7]. در اینجا چند بحث است:

الف. ظاهراً اصطلاح نفس اماره، اولین بار از طرف قرآن به كار برده شده است.

ب. لغت «امّاره» صیغه مبالغه از امریت است كه با اقتدار و سلطه كامل و دیكتاتوری فرمان می دهد.

ج. انسان با اینكه یك واحد است، مراتب وجودش بعضی بر بعضی حكومت می كنند. مثال خوردن، حسادت، خشم، شهوت.

د. چرا انسان هنگام حكومت عقل احساس موفقیت و هنگام حكومت نفس احساس شكست می كند؟ هـ. عمده این است كه بدانیم علت تسلط و طغیان نفس با اینكه به حسب طبع محكوم آفریده شده است [چیست؛ ] یعنی عمده این است كه بدانیم جریان طبیعی، حكومت عقل بر نفس است و چرا نفس علیه عقل طغیان می كند. از نظر فرویدیست ها علت اصلی یك چیز بیشتر نیست و آن ظلم به نفس و محروم كردن او از حق مشروع خود است. از نظر ما این یك علت است. علت دوم، بیش از حد احتیاج غذا رساندن است. محرومیت طغیان می آورد. سلمان گفت:

نفس اگر به قدر حاجت ارضاء نشود اطاعت نمی كند، كارگر و زیردستی است كه در اثر ظلم كارفرما علم طغیان برمی افرازد. این اصل مورد قبول ماست. فرویدیست ها مخصوصاً محرومیت جنسی را خیلی خطرناك می دانند، از نظر گریز شعور باطن كه گاهی تصعید می شود ولی گاهی انفجار تولید می كند.

اما قسمت دوم ارضاء زیاد است. اینجاست كه ما با فرویدیست ها اختلاف داریم.

به عقیده ما از لحاظ حوایج طبیعی، انسان مثل چاههای نفت است كه گاهی گاز داخلی آنقدر فشار می آورد كه باید خارج كرد و به آتش داد ولی این آتش را هرگز با طعمه زیاد دادن نمی توان سیر كرد.

22. ویل دورانت در جلد 12 تاریخ تمدن می گوید: حجاب در
جلد سوم . ج3، ص: 168
میان مسلمین و همچنان لواط به وسیله ایرانیان پیدا شد- رجوع شود. در جلد اول، صفحه 551، از هرودوت نقل می كند كه ایرانیان امرد بازی را از یونانیان آموختند. (سرچشمه این عمل پلید غرب بوده است. ) 23. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن، صفحه 551، از كتاب اوستا تقدس ازدواج و تناسل را نقل می كند و این با آنچه راسل گفت- كه در نمره 13 نقل كردیم- شاید منافات داشته باشد.

24. زن در ایران قدیم. رجوع شود به تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد اول، صفحه 551. . .

25. داستان «اذان نیمه شب» كه در داستان راستان نقل كرده ایم و همچنین نقلهایی كه از كارهای ظل السلطان شده دلیل بر این است كه در بعضی زمانها هیچ گونه امنیتی وجود نداشته و این خود سبب افراط در حجاب و درآمدن زن به صورت یك پنهان كردنی درآمده است.

مزایای چادر:

26. چادر- نه روبند و چاقچور- هرچند موضوعیتی ندارد ولی از دو جهت خوب است: یكی اینكه لباسی است سرتاسری و حجم بدن زن را می پوشاند، قسمتهای برجسته و صاف و نازك را نمایان نمی كند (پوشاندن حجم واجب نیست ولی مسلماً ابعد از فتنه است) ، جهت دوم اینكه در حال حاضر رمز دورباش است.

27. چه داعی ای هست اگر مقصود تحصیل یا منبر یا اجتماع دیگری است اینكه زن و مرد مخلوط بنشینند؟ آیا اگر جدا بنشینند فكرها آرامتر نخواهد بود؟ .

داستان دختر شعیب در قرآن:

28. داستان دختر شعیب كه قرآن كار كردن آنها [8]را نقل می كند، در عین حال می گوید: «تمشی علی استحیاء» . موسی هم روایت شده كه پشت سر آن دختر حركت نكرد. این خود نمونه نوع برخورد زن و مرد است.

29. آیا برای زن رانندگی، فروشندگی، نشستن سر كلاسی كه مرد تدریس می كند یا تدریس برای مردان جایز است یا نه؟ همه اینها
جلد سوم . ج3، ص: 169
رانندگی و فروشندگی و نشستن سركلاس مرد برای زن:

بستگی دارد به مسأله وجه و كفین. همین قدر فقیه بیچاره بگوید ستر وجه و كفین واجب نیست و نظر بر وجه و كفین اگر مقصد تمتع نباشد حرام نیست، معنی اش این است كه زن لازم نیست حبس بشود و هیچ گونه برخوردی با مرد نداشته باشد. آنگاه این فتوا مورد سوء استفاده قرار می گیرد. من تا این اندازه حق می دهم و مشكل كار آنها را در نظر می گیرم ولی در عین حال معتقدم كه كتمان نباید كرد، باید حقیقت را- منتها همه جانبه- گفت.

اولی الاربة:

30. فقها و مفسرین در تفسیر «غیر اولی الاربة» اختلاف دارند.

بعضی می گویند شامل خصی (اخته) می شود. عجیب این است كه برتراند راسل در كتاب زناشویی و اخلاق، صفحات 47، 124 و 136، همین مورد را به عنوان نقض ذكر می كند و می گوید تسامحی كه در این زمینه شده است مطلقاً حتی در مورد زنا بشود! ! ! .

حجاب اسلامی از نظر ویل دورانت:

31. در تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد اول، صفحه 71- 72 بحثی راجع به فلسفه ارزش بكارت و عفت دارد كه با طرز تفكری صد درصد مادی (غیرغائی) اینها را توجیه می كند، تا اینجا می رسد كه مردها زنها را حبس می كرده اند. در آخر می گوید:

میان این كارها و چادری كه مسلمانان و هندوان به سر زنان خود می كنند بیش از یك گام فاصله نیست و این حقیقت یك بار دیگر ما را متوجه می سازد كه فاصله میان مدنیت و وحشیت بسیار كم است.

تأثیر عادت زنانگی در پرده نشینی زن:

در اینجا باید توضیح داد كه حجاب اسلام حتی از نظر خود مؤلف در آخر كتاب، صفحه 552، پس از اینكه می گوید:

كناره گیری ایام حیض علت پیدایش حجاب بوده است! :

گوشه نشینی زمان حیض كه بر ایشان واجب بود، رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگی اجتماعی ایشان را فرا گرفت و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود.
جلد سوم . ج3، ص: 170
[با حجاب مسلمانان فرق می كند. ] ایضاً در جلد 11، صفحه 112 می گوید:

مسلمانان حجاب و لواط را از ایرانیان آموختند. در صدر اسلام حجاب به معنی پرده نشینی وجود نداشت.

پس مقصود او حجاب مسلمانان است نه اسلام.

خلاصه ی آنچه در مسجد هدایت در رمضان 85 گفته شد:

بحث در دو قسمت است: یكی در فلسفه لزوم حریم میان زن ومرد، دیگر در حدود حجاب در اسلام.

هرچند علی الظاهر آیه ی معروف به آیه حجاب در قرآن این آیات (آیات سوره نور) نیست، بلكه آیه ی مربوط به زنان پیغمبر است (و اذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب) . آیا زنان پیغمبر تكلیف بیشتری داشتند؟ قابل مطالعه است.

ما باید [بدانیم ] اسلام چه منظور و چه فلسفه ای در لزوم حریم در نظر داشته است وآیا آن فلسفه ومنظور در این قرن نیز باید رعایت شود، یعنی وجود دارد یا ندارد؟ اما قبلاً باید علتها و فلسفه هایی كه دیگران ذكر كرده اند و تراشیده اند و سپس به مصداق «خود می كشی و خود تعزیه می خوانی» انتقاد كرده اند ذكر كنیم، آنگاه فلسفه و منظور اسلام را ذكر كنیم.

آنچه دیگران گفته و فرض كرده اند پنج تاست:

ریاضت طلبی و حجاب:

الف. شیوع عقاید مرتاضانه درباره روابط جنسی و پلیدی آن و تقدس تجرد و عزوبت. به تبع این عقیده، عقیده پلیدی نظافت جسمی و تقدس چركین بودن، زیرا نظافت سبب نزدیكی بیشتر زن و مرد و چركین بودن برعكس رغبت و شهوت را كم می كند. سخن سن پل (زناشویی و اخلاق، ص 30) . موی بدن بلند كردن در میان هندوان و درویشان خودمانی ظاهراً ناشی از مبارزه با رغبت جنسی
جلد سوم . ج3، ص: 171
است.

در اسلام روابط جنسی مقدس شمرده شده است و به نظافت ترغیب شده. در كتب حدیث بابی دارد تحت عنوان «الزیّ و التجمل» ، بلكه جمال و عشق ستوده شده است. ان اللّه جمیل یحب الجمال.

رجوع شود به بحث عشق در كتب فلسفه.

ب. علت، عدم امنیت بوده است. همان طور كه مردم اموال خود را مخفی می كرده اند بلكه حتی رفت و آمد و عقیده خود را از ترس مخفی می كرده اند، ناموس خود را نیز مخفی می كرده اند. استر ذهبك و ذهابك و مذهبك. داستان «اذان نیمه شب» خیاط عصر معتضد كه در داستان راستان آمده است مؤید این مطلب است. داستان انوشیروان و سرهنگی كه زن زیبا داشت، و كارهای ظل السلطان مؤید این مطلب است. اما امروز دیگر این علت و موجب وجود ندارد.

جواب این است كه این علت را می توان علت افراطكاری هایی كه در موضوع حریم و حجاب صورت گرفته دانست ولی نمی توان فلسفه منظور اسلام را این جهت دانست. در جاهلیت از این جهت امنیت كامل برقرار بود نظیر امنیت امروز اروپا، فحشاء آزاد زیاد بود اما زندگی قبیله ای قریش از این نظر ناامنی نداشت. اگر ناامنی بود از لحاظ قتل و غارت عمومی بود كه حریم و حجاب تأثیری نداشت.

حسادت؛ اخلاق نتوانسته است بر حسادت و بخل در امور جنسی فایق آید:

ج. علت، حسادت بوده است. چرا بخل و امساك و حسادت در مال نكوهش شده و در زن ستایش؟ چرا نان سفره داشتن و نمك خود را خوراندن از لحاظ اخلاق اقتصادی مورد تمجید و ستایش است و همین بذّالی و بر سفره خود نشاندن و كام دیگران را شیرین كردن در اخلاق جنسی مذموم است؟ به عقیده امثال راسل علت معقولی ندارد. اخلاق نتوانسته است در مورد امور جنسی بر خودپرستی و خودخواهی بشر غالب شود؛ برعكس، تسلیم خودخواهیها شده و همان بدیها و خودپرستیها را به نام غیرت و حجاب تحت عنوان اخلاق حسنه پذیرفته است.

اما جواب: احساسات و غرائز بر دو قسم است: بعضی شخصی و
جلد سوم . ج3، ص: 172
بعضی نوعی یا اجتماعی است. ما در بحثهای دیگر خود ثابت كرده ایم كه غیرت یك حس نوعی و اجتماعی است، مربوط به خودخواهی نیست. پیشنهاد این كه انسان غیرت را كنار بگذارد تحت عنوان مبارزه با میل و هوای نفس، درست مثل پیشنهاد این است كه به كسی بگوییم آنجا كه وجدان، تو را به ترحم وادار می كند با این میل نفسانی مبارزه كن، در صورتی كه این میل، نفسانی نیست بلكه فوق نفسانی است.

حجاب و مالكیت مرد بر زن:

د. حریم و حجاب یادگار عهد مالكیت و تسلط مرد است. مردان به خاطر اینكه زنان را بیشتر در خانه ها حبس كنند و از آنها مانند یك برده باركشی و استفاده اقتصادی بكنند، حریم و حجاب را خلق كردند تا بتوانند راه او را به بیرون خانه ببندند و در خانه حبس كرده وادار به كارش كنند.

جواب این است كه این فكر مولود فكر كلی تری است كه مدعی هستند كه بر زن چهار دوره گذشته است: دوره طبیعی و اشتراكی اولیه (در این دوره زن مساوی مرد بوده است) ، دوره تسلط مرد و مالكیت او (در این دوره میان زن و مرد تفاوت گذاشته شده و زنجیرهایی به دست و پای زن بسته شده است و از آن جمله است حجاب. به عقیده اینها قوانین اسلامی یادگار این عهد و این دوره است) . دوره سوم دوره نهضت و اعتراض زن است. دوره چهارم دوره برقراری مساوات و احقاق حقوق زن است.

به عقیده ما اینچنین چهار دوره ای نبوده است و نخواهد بود. اما دوره طبیعی و اشتراكی؛ اگر مقصود اشتراك اقتصادی است مورد انكار ما نیست، اما ربطی به روابط مرد و زن ندارد. اگر مقصود كمونیسم جنسی است، تاریخ از چنین مرحله ای حكایت نمی كند بلكه به عقیده مورخین دوره مادرشاهی بوده ولی دوره كمونیسم جنسی نبوده است.

اما دوره مالكیت. . .

هـ. علت پنجم این است كه عادت زنانگی تدریجاً زن را به پشت
جلد سوم . ج3، ص: 173
پرده برده است كه در صفحه 169 از ویل دورانت نقل كردیم.

پس هیچ یك از این پنج دلیل منظور اسلام نبوده است.

نظر اسلام به چند جهت بوده است.

فلسفه های حجاب اسلامی:

اسلام به اصل قوّت و نیرومندی تمایل جنسی توجه دارد كه جنون آمیزترین و قویترین و غیرقابل مقاومت ترین تمایلات است.

نیرومندی عجیب غریزه جنسی:

هیچ غریزه ای به اندازه این غریزه، ضد عقل یعنی كور كننده و مسلوب الاختیاركننده نیست. ما مكرر گفته ایم چرا در مورد هیچ غریزه ای غزل و عشق با آنهمه نیازها و از خودگذشتگی ها وجود ندارد. این دلیل بر فوق العاده بودن این غریزه است.

لزوم حریم از نظر صلاح نسل و از نظر صمیمیتهای خانوادگی:

اسلام می گوید اگر بنا هست خانواده و وحدت روحی زناشویی و اتحاد روحی آنها با هم برقرار باشد، از لحاظ مصالح خانوادگی لازم است كه خانواده كانون التذاذ، و اجتماع محیط كار باشد.

فلسفه عفاف چهار چیز است: پاكی نسل وصمیمیت زوجیت، آرامش روح افراد دیگر، عدم مانع برای فعالیتهای اجتماعی:

محیط خانوادگی تنها برای پاكی نسل آینده نیست كه گفته شود آمیزش با عزل یا استفاده از داروهای ضد آبستنی آن را تأمین می كند، بلكه منظور ایجاد پاكترین و صمیمی ترین عواطف یگانگی است كه من و تو از میان برخیزد.

اینچنین محیطی ایجاد كردن موقوف بر این است كه مرد از استفاده جنسی از غیر همسر مشروع و ذی مسؤولیت خود صرف نظر كند و توجهش محدود به همسر یا همسران مشروع و ذی مسؤولیت و بالاخره به محیط خانواده باشد و زن نیز از هرگونه عملی كه سبب تهییج و تحریك مرد بیگانه باشد خودداری كند.

لزوم حریم از نظر جلوگیری از فساد نسل و یگانگی زوجین و جلوگیری از طلاق:

اسلام می گوید: اگر بنا هست كه اجتماع بیرون محیط امن و آرام و محیط كار و فعالیت باشد، باید كامیابیهای جنسی مطلقاً از اجتماع خارج و در خانواده متمركز شود. انتقال كامیابی جنسی از محیط خانواده به اجتماع:

اولاً وضع یگانگی و انس خانوادگی را به كلی متزلزل و آشیانه پرورش نسل جدید را درهم می كوبد، طلاق را زیاد می كند.
جلد سوم . ج3، ص: 174
لزوم حریم از نظربی نظمی های اجتماعی:

ثانیاً در اجتماع بزرگ، موضوع بزرگترین برخوردها و كشمكشها و كینه ها و عداوتها می شود، چنانكه آمار حوادث حكایت می كند.

لزوم حریم از نظر نیروی كار و فعالیت:

ثالثاً نیروی كار اجتماع را تضعیف می كند. ای عجب كه به بهانه اینكه حجاب نیمی از افراد اجتماع را فلج كرده است با بی حجابی نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج كردند. كار زن پرداختن به خودآرایی و صرف وقت به پای میز توالت برای بیرون رفتن، و كار مردها چشم چرانی و شكارچی گری شده است.

جز در دهات و در میان افراد متدین نیروی كاری نیست كه صحیح صرف شود. آیا اگر مرد از چشم چرانی و دنبال گیری زنان ممنوع باشد و زن از تبرّج و خودنمایی و خودآرایی برای بیگانگان ممنوع باشد، اجتماع بهتر كار و فعالیت می كند یا برعكس؟ .

لزوم حریم از نظر سلامت روانی:

رابعاً حریم نبودن میان زن و مرد به واسطه سركشی و طوفان صفتی غریزه جنسی از آن نظر كه یك عطش روحی است نه از آن نظر كه یك تقاضای جسمی است، سبب انواع وازدگیها و بیماریهای روحی و عقده ها می شود و خود این عقده موجب جنایتهای فجیع می شود. محرومیت و عقده گاهی تصعید می شود.

و خامساً حجاب عزت و كرامت زن را افزایش می دهد نه اینكه زن را تحقیر می كند. زن به قول سوفیالورن باید جنبه اسرارآمیز خود را حفظ كند، اگر آنچه دارد بنمایاند قوه تخیل مرد، دیگر از او یك لعبت خیالی نمی سازد.

در ورقه های «عشق و زندگی» از راسل و ویل دورانت نقل كردیم كه می گویند رابطه ای است میان عشق و عفت از یك نظر و میان عشق و جمال از نظر دیگر. می گویند اگر زن به حالت ابتذال درآید، دیگر قوه خیال زمینه برای فعالیت پیدا نمی كند و با قلم خود زن را الهه جمال نمی سازد. به قول ویل دورانت اگر ما قوه خیال نداشته باشیم شاید زنها هم زیبا نباشند- رجوع شود به ورقه های «عشق و زندگی» .
جلد سوم . ج3، ص: 175
مولوی در زمینه رابطه حجاب و عزت می گوید:
آب غالب شد برآتش از نهیب
زآتش او جوشد چو باشد در حجیب
چونكه دیگی حایل آمد آندو را
نیست كرد آن آب را كردش هوا
1. روایات مربوط به خواهرزن، بچه، خصیّ، اهل ذمّه.

2. روایت نساء اهل الذمه و اهل البوادی.

3. سماع صوت اجنبیه.

4. مصافحه اجنبیه.

5. مملوكة و خصیّ.

6. آیا مصلحت، گفتن است یا نگفتن؟ سیاستهای منفی نظیر تحریم رادیو و شبهه در مقاله نوشتن در «زن روز» مبارزه عاقلانه ای نیست. داستان یكی از ائمه جماعت خوزستان. این طور نیست كه گفته ما بهانه ای به دست محتجبات می دهد، برعكس، فكر می كنند حالا كه آب از سر گذشته است چه یك نی و چه صد نی.

7. داستان دختر شعیب در قرآن، داستان ملكه سبا (و كشفت عن ساقیها قال) اینها استثناء پذیر نیستند كه در عصری جایز باشد و در عصر دیگر جایز نباشد.

8. داستان خواهر موسی و اینكه آیا راهنمایی كنم شما را؟ پس سماع صوت اجنبیه حرام نیست.

9. وجه و كفین مرز محبوسیت زن و عدم محبوسیت زن است.

اساساً حجاب به خاطر وجه و كفین دو مفهوم پیدا می كند: مفهوم اینكه از هر كاری جز در داخل خانه محروم است و در اجتماع بزرگ آزاد نیست، فقط اجتماع خانوادگی از او است، و مفهوم اینكه التذاذات جنسی نباید در خارج از كادر خانواده باشد. مسأله فروشندگی، كار اداری، رانندگی، تدریس.

10. دو مطلب را نباید غفلت كرد: میل مرد به نظر (سخن
جلد سوم . ج3، ص: 176
ویل دورانت) ، میل زن به تبرّج و زینت (سخن توفیق [9]) .
[1] و همین فلسفه های ضد لذت است كه ضد نظافت را به وجود آورده است. در زناشویی و اخلاق، صفحه 30 می گوید:

بخصوص در قرون اول (كذا) مسیحیت این طرز فكر سن پل از طرف كلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد، مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بیشماری راه بیابان پیش گرفتند. . . كلیسا ضمناً با استحمام به مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می راند. كلیسا چرك بدن را تحسین كرده و رایحه بدن، صورت بوی تقدس را به خود گرفت، زیرا باز به نظر سن پل نظافت بدن با نظافت روح منافات دارد. شپش مروارید خداوند شناخته شد. . .
[2] علت حجاب اسلامی قوت و قدرت علاقه جنسی است نه پلیدی آن. انسان می فهمد كه در مقابل هیچ رغبت و علاقه ای مثل این علاقه زبون نیست. خاصیت عشق دارد، یعنی انسان را از جز موضوع خاص بیزار و متنفر می كند. عشق را تنها از جنبه مثبت نباید مطالعه كرد، جنبه منفی هم دارد.
[3] حقیقت این است كه در هیچ موردی صادق نیست، بلكه مصداق آیه ی كتمان و آیه ی «لاتقدموا بین یدی اللّه و رسوله» است.
[4] به اصطلاح فقها بعضی چیزها اباحه اقتضایی دارد، از آن جمله است به عقیده ما عدم ستر وجه و كفین.
[5] داستان «اذان نیمه شب» [در كتابداستان راستان] از این نمونه است.
[6] و اما از جنبه حق طبیعی، مسلماً زندان شدن زن در خانه و یا محروم كردن او از هر نوع تماسی با غیر شوهر مخالف حق طبیعی است. اما مكلف شدن او به اینكه غیر از وجه و كفین خود را در اجتماع بپوشاند، همچنان كه امروز مردان مكلفند كه حتی با پیژاما بیرون نیایند، مخالف حق طبیعی نیست و همچنین این قدر از حجاب مانع بروز و فعلیت هیچ گونه استعدادی نیست.
[7] رجوع شود به ورقه های «تزكیه نفس» .
[8] [او و خواهرش ]
[9] [مجله توفیق ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است