مجله هفتگی. . . نامه ای از چارلی چاپلین به دخترش ژرالدین كه
در پاریس هنرپیشه بوده نقل كرده است. در آن نامه او را خیلی
توصیه می كند كه مغرور زر و زیور و محبوبیت نشود، توجهی به
بینوایان داشته باشد. در اواخر آن نامه می نویسد:
كار تو بس دشوار است، این را می دانم. به روی صحنه جز یك
تكه ای از حریر نازك چیزی بدن تو را نمی پوشاند. به خاطر
هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه رفت (این هم فتوای
جلد سوم . ج3، ص: 154
چارلی چاپلین) و پوشیده تر و باكره تر (كذا، پاكیزه ترظ)
بازگشت. اما هیچ چیز و هیچ كس دیگر در این جهان نیست كه
شایسته آن باشد كه دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان
كند. برهنگی بیماری عصر ماست. و من پیرمردم و شاید
حرفهای خنده آور بزنم، اما به گمان من تن عریان تو باید از آن
كسی باشد كه روح عریانش را دوست می داری. بد نیست اگر
اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران
پوشیدگی. نترس، این ده سال تو را پیرتر نخواهد كرد. به هر
حال امیدوارم تو آخرین كسی باشی كه تبعه جزیره لختی ها
بشوی. . .