(زیاد است و اینك چند نمونه)
1. سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی. . . : قزوینی 346، انجوی
257
2. ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی: قزوینی 344، انجوی
254
3. بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی: قزوینی 345، انجوی
244
4. ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی: قزوینی 351
5. حالیا مصلحت وقت در آن می بینم: قزوینی 244
6. اگر آن ترك شیرازی به دست آرد دل ما را: قزوینی 3
جلد سوم . ج3، ص: 41
7. سالها پیروی مذهب رندان كردم: قزوینی 217
8. المنّة للّه كه در میكده باز است: قزوینی 29
9. در این زمانه رفیقی كه خالی از خلل است: قزوینی 32
10. شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان: قزوینی 266
11. طفیل هستی عشقند آدمی و پری: قزوینی 315
12. سحرگه رهروی در سرزمینی: قزوینی 342
13. دوش رفتم به در میكده خواب آلوده: قزوینی 293
14. از سر كوی تو هر كو به ملامت برود: قزوینی 150