1. ص 25: حافظ كفرگو
2. ص 35: شناخت حافظ از جهان، علمی نیست (برخلاف
شناخت جناب شاملو) . او اول فهمیده كه عقاید موجود منطقی
نیست، به جستجو پرداخته و بعد همه معتقدات پیشین را دور ریخته
و سپس به جایی نرسیده، خسته و كوفته برگشته و در قلمرو
خوشباشی و فلسفه دم غنیمتی لنگر فروكشیده و این سرنوشت جبری
او بوده است.
3. ص 36: عقاید حافظ درباره توكل، قضا و قدر، برعكس
عقاید اخباری او مربوط است به دوره های مختلف.
این جناب آن چیزی كه احتمال نمی دهد این است كه او با منطق
امثال حافظ آشنا نیست.
4. اشعار خوشباشی در صفحه 39
5. حافظ به لج دیگران خراباتی شده است (ص 39) ! !
6. حافظ به دلیل فلسفه خوشباشی لسان الغیب شده: ص 40
(آفرین بر هوش)
جلد سوم . ج3، ص: 14
7. آیات انكار معاد (ص 40) كه هیچ دلالت ندارد.
8. بیت:
با هیچ كس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
دلیل انكار خدای حافظ است: ص 41 (باز هم آفرین)
9. ذیل ص 45: ماوراء حیرت حافظ، قلمرو دریافت و آگاهی
10. ص 46: حافظ در جوانی متدین بوده و قرآن را از بر داشته.
11. ص 52: تبدیل ساقی به صوفی بسیار بی مورد است.
- حافظ در یك جا دعوت به عیش و نوش می كند (ص 118)
[1]
و یك جا نهی می كند كه از در عیش در آ و به ره عیب
مپوی (344)
ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد
هر آن كه سیب زنخدان شاهدی نگزید
ترسم بروم عالم جان نادیده. . .
من اگر باده خورم ورنه چه كارم با كس
حافظ راز خود و عارف وقت خویشم
قدر وقت ار نشناسد دل و كاری نكند
بس خجالت كه از این حاصل اوقات بریم
(ص 258)
عشرت كنیم ور نه به حسرت كشندمان
روزی كه رخت جان به جهان دگر كشیم
(ص 259)
غزل: عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی. . .
نمی بینم نشاط عیش در كس
نه درمان دلی نه درد دینی
(ص 342)
جلد سوم . ج3، ص: 15
دو نصیحت كنمت بشنو. . . (ص 344)
قیامت:
ص 96: گوهر خارج از كون و مكان، و 132: نصیب ماست
بهشت. . .
ص 161: ز میوه های بهشتی. . . ص 196: خیال حوصله بحر
می پزد. . .
حجاب چهره جان می شود. . . (ص 235)
حافظا خلد برین خانه موروث من است (ص 237)
از نامه سیاه نترسم كه روز حشر (ص 241)
هر دو عالم یك فروغ روی اوست (ص 250)
گوهر معرفت آموز كه با خود ببری (ص 253)
تخم وفا و مهر در این كهنه كشتزار (ص 280)
مزرع سبز فلك دیدم. . . (ص 281)
گوهر جام جم از كان جهانی دگر است (ص 314)
بال بگشا و صفیر. . . (ص 319)
در آستین جان تو. . . (ص 341)
دهقان سالخورده. . . (ص 345)
غزل: ای بی خبر بكوش. . . (ص 346)
جایی كه برق عصیان. . . (ص 348)
[1] [شماره صفحات طبق
حافظقزوینی است كه به نام «آئینه جام» همراه با حواشی
استاد توسط انتشارات صدرا چاپ شده است. ]