در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: میقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و یکم - پاییز 1386، ؛


حج گزاری ایرانیان همواره و به خصوص پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با مشکلات و گرفتاری های فراوانی روبه رو بوده است. ناامن بودن راه ها، فقر امکانات بهداشتی و درمانی، نبود حداقل امکانات رفاهی، نابودی صدها هزار لاشه قربانی حاجیان، بدرفتاری برخی از حمله داران، شیعه آزاری ساکنان مکه و مدینه و... بخشی از این گرفتاری ها و مشکلات بوده است.

عالمان و فرهیختگانی که در آن سال ها به حج مشرف می شدند، هنگام رویارویی با این گونه مسائل، به فکر چاره افتاده، تا از حجم مصائب حجاج بکاهند و زشتی ها را به زیبایی ها تبدیل کنند.

خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) حج ابراهیمی احیا شد و با پیام ها و توصیه های ایشان، مسؤولان خدمتگزاز به فکر چاره اندیشی برآمدند،تا آنجا که امروز بسیاری از مشکلات گذشته مرتفع گردیده و ایرانیان بحمد الله آبرومندترین حج را انجام می دهند.

اجاره بهترین منازل برای اسکان زائران، آشپزخانه های مدرن و بهداشتی جهت طبخ متمرکز غذا برای حاجیان، تهیه جزوات و کتب و فیلم ها و سی دی ها و تشکیل جلسات آموزشی توجیهی متعدد برای ضیوف الرحمان، استفاده از روحانیون و مدیران لایق و کارآمد برای هدایت کاروان ها و نظارت کامل بر عملکرد آنان، از ویژگی های حج گزاری ایرانیان پس از برقراری جمهوری اسلامی در ایران است.

میزگردی که با حضور علامه متفکر و اندیشمند بزرگ اسلامی حضرت آیت الله شهید مطهری (قدّس سرّه) و جمعی از اندیشمندان اسلامی در حسینیه ارشاد برگزار گردیده، بخشی از مشکلات فقهی و اجرایی حج گزاری ایرانیان را به تصویر کشیده که مقایسه آن با وضعیت کنونی می تواند بیانگر تحول به وجود آمده در این عرصه باشد.

سپاس خدای را که بیشتر مشکلات یاد شده به همت مسؤولان جمهوری اسلامی و نیز اقدامات انجام شده توسط دولت عربستان مرتفع گردیده است.

امیدواریم تا مشکلات باقیمانده نیز به تدریج از سر راه برداشته شود و حاجیان بتوانند با آسودگی خیال و فراغت بال، پله های معنویت و رشد را یکی پس از دیگری پشت سر نهاده، به موفقیت های بزرگ معنوی دست یابند.

«میقات حج»

استاد مطهری : برای این که آقایان محترم توجه بیشتر داشته باشند و بدانند که جلسه ما برای چیست ، توضیحاتی می دهم : آقایان می دانند که اجتماع و جلسه ما ، در مورد « حج » است . هرکس که به حج می رود ، دو احساس در او پیدا می شود :

الف ) غرور و عظمت ؛ مراسم حج ، اجتماع بسیار عظیمی است که هم از نظر کمّی بی نظیر است و هم از نظر کیفی ؛ یعنی اجتماعی است که متجاوز از یک میلیون نفر از خارج و داخل عربستان ، در یک جا جمع می شوند . و خیال نمی کنم در دنیا اجتماع دیگری مانند آن ، از لحاظ کمیت وجود داشته باشد .

از لحاظ کیفیت هم ، اگر ما تنها همان جنبه طبیعی بودن آن را در نظر بگیریم ؛ یعنی مردم روی احساسات و ایمان و عقیده خودشان در این جا جمع می شوند . هیچ قدرت و زوری و طمعی آن ها را جمع نمی کند ، بلکه آمدنشان برخلاف مطامع شان است ؛ یعنی از پول خودشان صرف نظر می کنند . رنجی را متحمّل می شوند و به حج می روند .

به هرحال ، بسیار اجتماع عظیمی است و از این جهت انسان احساس عظمت و غرور می کند ؛ به خصوص اگر اهل مطالعه باشد ، می بیند که خودِ دین مقدس اسلام ، از زبان پیشوایان دین ، بلکه اشارات قرآنی ، می رساند که این ، حکمت و فلسفه بزرگی دارد ؛ به تعبیر قرآن قِیاماً لِلناس ) است و به تعبیر امیرمؤمنان (علیه السلام) « تَقْوِیه لِلدِّین » است و فلسفه ای دارد . هرکسی این احساس را پیش خود می کند .

ب ) ناراحتی و رنج ؛ در موسم حج ، برای هر انسان فهمیده ای این حس نیز پدید می آید که نوعی نقص ، بلکه نواقصی در برگزاری این فریضه وجود داردکه این ها دیگر به برنامه مربوط نمی شود ، بلکه به چگونگی اجرای برنامه مربوط است . درگذشته مردم این ها را چندان متوجه نمی شدند ، ولی حالا روی این ها فکر وحساب می کنند .

هر آدمی که درک می کند حج امر بزرگ و عظیمی است و شارع مقدس اسلام آن را رُکن و پایه ای برای ابقای دین ، احیای مردم ، اتحاد کلمه ، حُسن تفاهم در میان ملل اسلامی ، رفع سوء تفاهم های مختلف ، اصلاح اخلاق مردم و . . . قرار داده است ، احساس وظیفه می کندکه در این راستا گام هایی بردارد . البته این ها مسائلی است که در باب فلسفه حج باید بحث شود و اموری واضح و روشن است و خودِ پیشوایان دین گفته اند که هست . آری ، حج چنین فلسفه بزرگی دارد . البته در مقابل ، نواقصی هم در انجام آن به وجود می آید که باید احساس وظیفه کرد و تا حدودی که برای ما مقدور است ، باید اقدام کنیم که آن هدف ها و منظورهای اسلام بهتر تأمین شود .

روی این احساس وظیفه است که گاهی وقت ها ، رُفقا و دوستان ، مکرر ، شاید از هفت ، هشت یا ده پانزده سال پیش تذکراتی می دادند . افرادی که قبلاً به حج رفته بودند . خود ما هم که دو سفر رفتیم ، این ها را به چشم دیدیم ، تا این که امسال عده ای از دوستان رسماً پیشنهاد کردند که اگر وظیفه هست ، در حدّ مقدورات خودمان اقداماتی بکنیم و ببینیم که چگونه می توانیم این نواقص را برطرف سازیم و اصلاح کنیم .

یادم هست امسال که ما از مکه برگشتیم ، عده ای از رفقا که آمدند ، این موضوع را طرح کردند و تمام هفت ، هشت یا ده نفری که آن جا بودند ، تأیید کردند وگفتند : بیاییم جلساتی ، اجتماعاتی یا سمینار حجی تشکیل دهیم و اقدامی بکنیم .

به دنبال آن ، جلساتی تشکیل شد ، در دو یا سه جلسه من هم شرکت داشتم و قرار شد از بعضی از آقایانی که به هرحال صاحب نظریه هستند و همه یا اکثرشان به سفر حج رفته اند و می توانند در این زمینه هم فکری و هم کاری داشته باشند ، دعوت به مشاوره و همکاری شود و آن چه که به فکر ماها رسیده اکنون بنا است به اطلاع همدیگر برسانیم و از نظریات یکدیگر استفاده کنیم و ببینیم که چه نوع همکاری می توان کرد و چه تصمیمی می توان گرفت . در این دو یا سه جلسه ای که تشکیل شده ، به طور خلاصه عرض می کنم : مجموع نواقصی که به نظر رسیده ، پنج یا شش قسمت است :

1 . نقصی که به شرکت کنندگان درحج مربوط می شود ؛ یعنی افراد فهمیده ای که می روند و بر می گردند ، غالباً از اخلاق حجاج شکایت می کنند . از جهل و نادانی و عدم استطاعت روحی و اخلاقی شان گله دارند . ببینم چه اقداماتی می شود کرد که افراد ، این جور جاهلانه و کورکورانه نروند و برنگردند .کسی که به حج می رود ، از روی فهم و شعور و ادراک باشد و بعد هم استفاده ای بکند و برگردد .

همین امسال درحسینیه ارشاد ، جلساتی راجع به حج برگزارشد ، آن جا سخنرانی هایی بنده در زمینه حج داشتم . راجع این موضوع ، به خصوص پیشنهادی کردم که دوستان آن را تصویب کردند و پیشنهاد درستی می دانستند . بنابر این شدکه ما کلاس هایی در زمینه حج دایر کنیم و از امسال ؛ یعنی چند ماه قبل از آغاز حج ، افرادی را ببینیم و برنامه ای برایشان تنظیم کنیم به عنوان کلاس « آمادگی حج » که این البته نمونه باشد و بعد هم دنبال شود ؛ یعنی افرادی که می خواهند به حج بروند ، هم دستورات فقهی حج را قبلاً درست بیاموزند و هم دستورات اخلاقی و اجتماعی را یاد بگیرند .

2 . نقص دیگر ، مربوط به وضع پذیرایی ها است ؛ و نیز اجتماعاتی که در آن جا هست . وضع حمله داری ها وکاروان ها و . . .

3 . نقص دیگر به امور دینی مربوط است ؛ کاروان ها برنامه ندارند . امروزه بهترین کاروان ، کاروانی است که مسکن یا غذای خوب برای افراد تهیه می کند . کاروانی که غذای روحی به زائران بدهد . چنین نیست که وقتی حاجی برای اولین بار به مدینه می رود ، اخبار و احادیث و فلسفه این سفر را بشنود و آگاه شود . مردم که به مدینه می روند ، باید در آن جا تاریخ پیغمبر را متذکّر شوند و به ایشان تعلیم داده شود در ده سالی که پیامبر خد (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) در مدینه بودند ، چه کردند ؟ اینجا کجاست ؟ آنجا کجاست ؟ و . . . چنین کارهایی تا حالا انجام نشده و حتی کاروان ها هم این کارها را نکرده اند .

برای این کار هم ، دوستان پیشنهاد کردند که کاروانی نمونه تشکیل شود . در سال گذشته چنین گامی را ، هر چند ناقص ، حسینیه ارشاد برداشت .

4 . نقص دیگری که وجود دارد ، وضع رساله های عملیه است ؛ ما در سفر حج با اعتراضاتی مواجه شدیم . مرتب اعتراض می کردند به وضع رساله ها که انصافاً هم نواقصی وجود دارد . باید افرادی با آقایان علما و مراجع تماس بگیرند یا به هر شکل دیگری ، این ها را اصلاح کنند . بعضی مسائل هست که واقعاً اساسی است و الآن برای خودِ مراجع هم مطرح است و هر سال هم با غُرغُر کردن عدّه ای و تصدیق کردن عده ای دیگر خاتمه پیدا می کند .

مثلاً وضع طواف ، مخصوصاً حالا که حاجی زیاد شده وگاهی وضع ناراحت کننده ای پیدا می کند یا وضع قربانی ها الآن مشکلی شده است برای افرادی مثل ما . دائماً انسان باید جواب مردم را بدهد . می پرسند آیا اگر پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) بود ، اسلام از ما همین را می خواست ؟ آن سال ما به مذبح نرفته بودیم ، امسال رفتیم ، واقعاً وضع جوری است که انسان نمی تواند بگوید اسلام از ما همین را می خواست . حاجی وقتی می خواهد یک گوسفندی تهیه و قربانی کند ، باید از روی چهار طبقه لاشه گوسفند و از خون بگذرد ، و بعد به چه شکلی آن را پیدا کند ! و بعد آن را بالای یک گوسفند دیگر ذبح کند و بعد این لاشه ها بگَندد و بو بگیرد و . . .

امسال یکی از آقایان مراجع که آن جا بودند ، گفتند : من اگر امسال بتوانم بروم نجف ، حتماً این قضیه را با علمای نجف حل می کنیم .

البته راه های حل دیگر هم دارد که به دولت سعودی مربوط می شود . ما در اینجا فعلاً نمی خواهیم راه حل ارائه کنیم . می خواهیم بگوییم یک مشکله ای است . باید رسیدگی شود .

5 . مشکل دیگر رفتار مأمورین دولتی ایران در صدور گذرنامه است ؛ که این هم ناراحت کننده است . بعضی از امرحج می ترسند ، به خاطر سوء رفتاری که با آن ها هنگام دادن گذرنامه می شود . در این که آیا می شود در این زمینه اقداماتی انجام داد ؟ باید افرادی که با دولت نزدیک هستند ، تماس هایی بگیرند بلکه بهبودی در این قسمت حاصل شود . شما می بینید وقتی انسان می خواهد گذرنامه بگیرد ، برای گرفتن یک ورقه نصف روز صرف می شود ! چه قدر جانکاه است برای آدم !

6 . وضع حجرالأسود هم ناراحت کننده است ؛ که این از موضوعات مربوط به دولت سعودی است ؛ چون در اختیار آن ها است . مسلّماً اگر حُسن نیت باشد و هیچ غرضی غیر از غرض دینی نباشد ، حالا یا با اطلاع دولت یا بدون اطلاع دولت . باید فکر کرد که مصلحت چیست . باید به آن ها گفته شودکه وضع حجرالأسود ناراحت کننده است . امسال شنیدم در آن فیلمی که برای حج نشان می دادند ، این هم جزو فیلم بوده است . بعضی از آقایان وعاظ و غیر وعّاظ که قبلاً دیده بودند ، خواهش کرده بودند که این بخش ؛ یعنی حجر الأسود را از فیلم حذف کنند ، چون ناراحت کننده است . درست نیست که شرطه و مأموری با یک شلاق همیشه بالا سر حجرالأسود بنشیند و کارش این باشدکه دائماً به سر حُجاج بزند ، مردم هم هجوم بی خود ببرند . بالأخره این را می شود حل کرد . هم هجوم مردم هجوم بی خودی است ، هم ایستادن آن ها با شلاق ، عمل بی خودی است . چون این که کار واجبی نیست . البته شنیدم که امسال یک فکری برای آن کرده اند و دستور داده اند محفظه ای بلوری در اروپا برایش ساخته شود تا آن را در آن محفظه بگذارند و دیگر دست مردم به حجر نمی رسد ، هرچه هم می خواهند هجوم بیاورند .

رمی جمرات نیز موضوعی است که اگر دولت سعودی بخواهد نظمی در آن ایجاد کند ، می تواند . به سادگی می شود آن را حل کرد ، ولی چون نظم ندارد ، یک دفعه انسان می بیند یک هجوم عجیبی پیش آمدکه به هزار زحمت آدم خودش را می تواند به جایی برساند . بعد چشمش را باید پایین بگیرد که یک وقت سنگ به چشمش نخورد . به سر افراد که زیاد می خورد . امسال آقای مهندس هویدی را دیدیم سرش شکسته بود . در این ها برای حاجی نباید رخ دهد . چنین عوارض ناراحت کننده ای باشد .

البته افراد زیادی هستند که این ها را به حساب اجر و ثواب و این جور چیزها می گذارند ، ولی بعضی می گویند اجر و ثواب را آدم باید یک زحمتی متحمّل شود که اثری بر آن زحمت بار است . امّا سنگ بخورد به سر ، روی یک کاری که هیچ دلیلی ندارد . چرا ؟

اینها نواقصی است که می شود با در میان گذاشتن با دولت سعودی حل کرد . این هم یک قسمت است .

در قسمت های دیگر هم ، البته نواقص هست ؛ از مطالعه تاریخ حج و سیره پیشوایان دین ، به خصوص حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) استفاده می شودکه در حج باید حقایق اسلام نشر یابد . خودِ حضرت در آن یک سفر ، که اهل مکه مسلمان بودند حج گزارد ، چقدر از این سفر استفاده تبلیغی کردند . مهم ترین خطابه های حضرت دراین سفر القا شد . و یک خطابه را دوبار ، بلکه سه یا چهاربار القا کردند و در هر باری هم مردم را مأمور کردند که به یکدیگر برسانند . حتی مبلِّغ به اصطلاح بلندگوی انسانی راه انداختند ؛ یعنی افرادی را وا می داشتند که صدای حضرت را به دیگری برساند . او به یکی دیگر ، سومی به چهارمی و چهارمی به پنجمی . . . برای این که پیام حضرت در مسجدالحرام ، عرفات و منا به همه برسد . این کار هم مربوط به دولت سعودی است ؛ چون همه چیز را در اختیار خودشان گرفته اند و برنامه ها را هم خودشان تنظیم می کنند . گرچه برنامه ای هم ندارند !

در روز هفتم ذی حجه ، که امسال روزجمعه بود ، بزرگ ترین اجتماع ، همان اجتماع مسجدالحرام بود که ما آن جا تخمین زدیم افرادی که در نماز شرکت کرده بودند ، حتماً متجاوز از پانصدهزار نفر بودند و امام جماعت متصل به رادیو بود . افراد دیگر ، صدای او را از رادیو گوش می کردندکه راجع به اسلام چه می گوید . وقتی گوش کردیم ، دیدیم همان مناسک ساده را بیان می کند . به هرحال ، این ها مطالبی است که به نظر ما می رسید و وظیفه است برطبقه فهمیده جامعه که این نواقص را اصلاح بکند و درواقع تأمین منظورهای شارع مقدس اسلام است . این هایی که در این جلسات به نظر ما رسید . البته آقایان محترم ممکن است نظریات دیگر داشته باشند .

هرکس در این موضوع ، پیشنهادی دارد ، بفرماید . آقایان گفتند که برنامه اینگونه باشد تا جلسه نظم پیدا کند . لازم است یک نفر به عنوان رییس و مدیر جلسه انتخاب شود تا هر صحبتی با نظر ایشان باشد . آقایان خواهش می کنند که آقا? مزینی قبول کنند ریاست جلسه را .

آقای مزینی : از رسول گرامی (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) نقل است که « نماز جمعه حج فقرا است » از این مطلب چنین استفاده می شود که « جماعتِ جمعه » هم ، خود حجّ است و چون امروز روز جمعه است و این جلسه تشکیل شده ، من این را یک حج می دانم ؛ زیرا همین تعداد ، دور هم جمع شده ایم . . .

تمام مطالب ما در مورد دیدن نقایص و طرح آن نیست . باید دید که ما چگونه می توانیم این نقایص را به وجه احسن رفع کنیم وحتی پیدا کردن نقص ، کار آسان تری است تا رفع آن . این نکته ها که شما ( آقای مطهری ) فرمودید ، مطالب حسّاسی است . اما اکثر افرادکه به حج می روند بر می گردند ، با قیافه مخصوصی هستند ! و آن هایی هم که هنوز حج نرفته اند ، شاید هیچ یک از اعمال اسلامی را ، به ضرس قاطع باید گفت عمل نکرده اند و غسلشان منحصر است به دو مورد ؛ یکی غسل ولادت و دیگر غسل میت !

این نکته به نظر می رسیده که ما یک سردکن ها و یخچال هایی درست کنیم که این گوشت ها نفله و تلف نشود ؛ چون واضح است امروزه دنیا نسبت به مسائل « مادی » خیلی نظارت دارد و همچنین نسبت به مسائل « بهداشتی و حفظ الصحه » و نظافت هم سومین مسأله است . بالأخره این وضعیت خیلی زننده است ، ولی این را نمی شود با سرعت رسیدگی کرد . نمی دانم به عرضتان رسیده یا نه ، قبلاً در این خصوص یک اقداماتی شده بود . در خدمت حضرت آقای جزایری و خدا رحمت کند مرحوم آقا سید احمد لواسانی و آقای طباطبایی جلساتی تشکیل دادیم و با شیخ المطوّفین آن جا صحبت شده بود و نماینده غنّام هم حتی این جا منزل ما آمد . صحبت کردیم . برای این کار یک بحثی شده بود که آن مذبح سابق را به ما اختصاص بدهند ؛ به جماعت شیعه . نامه ای نوشته شد و جوابی دادند آن ها . برای این که به فرمایش سرکار یک الگو و نمونه ای تهیه شود ولی آن ها گفتند مشاعر دین را نمی شود به کسی اختصاص داد . گفتیم ما نمی خواهیم اختصاص به ما داده شود . نمی خواهیم برای خودمان مالکیت قائل شویم ، می خواهیم آن جا یک وضعی درست کنیم یا یک جایی باشد که بتوانیم بر اوضاع مسلّط باشیم . آقا سید ضیاءالدین هم دراین خصوص به اندازه ای وارد شدند وحرف هایی هم زدند . بنابراین ، این قضیه چنین سوابقی هم دارد . حالا چطور باید بر این مشکلات فائق شویم . . . ، آن چه که به نظر بنده ، از همه بیشتر مهم است و به اصطلاح . . .

یکی از حضار : ببخشید ، مسأله تماماً راجع به ذبح نبود . اصلاً یکی از چیزهایی که در حج من گرفتارش شدم و واقعاً جای تأسف است ، این است که وقتی گوسفند را ذبح می کنند ، درآن گرما ، وضع آلوده است . اکثر حاجی ها که سابقاً فوت می کردند در همان مذبح مریض می شدند . در آن پستی ها و بلندی ها ، مخصوصاً درآن وضعیت ! تا سر گوسفند را می بریدند ، ثلثش مال فقرا و یک چیزی از آن مال رفقا ! هنوز گوسفند دست و پا درست نزده ، یک تکه اش را می بریدند و به سرعت غیب می شدند . در این خصوص بحث است گوسفندی که هنوز جان دارد و قطعه ای از تنش را جدا می کنند این میته هست یا نه ؟ این اوضاع عجیب وغریبی است ! به نظر بنده آن چه که از همه درست تر است ، همان کلاس های آمادگی است که فرمودید . از این کلاس ها غافل نباشید . حقیقتاً یک عده ای می آیند آن جا و بر می گردند که از جهات عدیده ، جای سخن دارد ؛ اولاً بحث درست بودن حجشان و مطابق موازین فقهی بودن آن است .

بعد ، بحث رفتارشان درخریداست که پنج هزارتومان ، چهارهزارتومان خرج می کند ویک یا دو دست لباس کهنه ، از آن کهنه های فرسوده شسته شده می خرد برای سوغاتی . من انتقاد نمی کنم و نمی گویم بد است ، ولی قابل تذکر است .

مورد بررسی قرار دادن این کلاس به نظر بنده بسیار لازم است . باید دید اولین کسی که از انسان شنوایی دارد کیست . به نظرم اول چیزی که از انسان شنوایی دارد بدن خودِ انسان است و فرمانده هم مغز است ؛ همین مغزی که به خود بنده فرمان می دهد ، اگر من بدنم را برای این مغز تربیت نکنم ، خودِ این بدن ، که جزو من است ، اطاعت نمی کند اوامر مغزم را . برهانش هم این است که این مغز به دست راست دستور داده عمل کرده کتابت را و به دست چپ فرمان دیگری داده و او انجام داده وظیفه اش را . کارهایی که از دست چپ ساخته است ، از دست راست ساخته نیست . بعد نوبت می رسد به آن هایی که اطراف انسان هستند .

پس این را اول شروع کنیم و کار آسانی هم نیست . یک عده ای را حقیقتاً آموزش بدهیم . حالا آن هم به چه شکل ، خودش بحثی است ، که اولاً ما خواهش کنیم مثلاً از اشخاصی که در شهرستان ها هستند که آن ها کلاس هایی راه بیندازند . یا این جا کلاسی راه بیندازیم و خواهش کنیم یک دوره یک ماهه ، دو ماهه ببینند . انسان های خیری باشند مثلاً شام و غذا و پذیرایی راه بیندازند . این ها خودش از جهات عدیده مورد بحث است . بعد سایر مسائل هم یکی بعد از دیگری مطالعه شود و روی آن نظرهای عملی داده شودکه چه جور وارد شویم که توفیق برایمان حاصل شود . این ها کلیاتی است که به نظر من می رسد . ولی همان طور که فرمودید ، مباحث دیگری هست . اگر آقایان فرمایشی دارند بفرمایند که . . .

آقای حاج سید غلامرضا سعیدی : در سال 27 که بنده توفیق زیارت بیت الله را داشتم ، اغلب این مشکلاتی را که این جا آقایان اشاره فرمودند ، درک کردم و پس از مراجعت از آن سفر ، ضمن پانزده شانزده مقاله در روزنامه « وظیفه » نوشتم . عده ای از رفقا ، از جمله خدا رحمت کند مرحوم صدر در قم ، خیلی اظهار لطف و عنایت فرمودند که این ها جزو مسائل عام البلوی است ولی کسی روی کاغذ نیاورده است . وخیلی اظهار مکرمت فرمودند به این که همه این ها را بایست قابل توجه دانست . بنده به ایشان عرض کردم : قابل توجه دانستن مورد تقاضای ماست و شما و امثال شما که مراجع هستید ، بایستی به این قضایا رسیدگی بفرمایید . مرحوم صدر هم فرمود : خیلی خوب است و مثل خیلی از آرزوها دفن شد !

متعاقب این جریان و از جمله مسائل مذبح که فعلاً بیشتر روی آن بحث یا اشاره شد ، مورد ابتلا واقع شده . بنده با اطلاعات خیلی سطحی که از دوره تحصیلات ابتدایی مدرسه داشتم و بعداً در کتاب ابراهیم بیک خوانده بودم و جای دیگر ، همین طورکه نیش می زدند معترضین بر این عمل ، آن جا متوجه شدم که این یکی از لکه های بسیار زننده و حساسی است که بر دامن تعلیمات اسلامی نشسته . به هر قیمتی هست بایستی دفع کرد . با اطلاعات خیلی سطحی و قشری ابتدایی که از فقه داشتم ، به خیال خودم تصوّر کردم که من مجاز باشم این ذبح را این جا ( منا ) انجام ندهم و برگردم در ایران انجام دهم که به مصرف صحیح برسد . یکی از همسفرها که دقیق تر و حساس تر بود ، گفت : نه آقا ، حجّ ما باطل می شود و . . . گفتم : اگر باطل هم بشود من این جور حساب می کنم . وسوسه زیادتری کرد و چادر ما نزدیک چادر آقای حاج شیخ خلیل کمره ای بود و گفتیم برویم با آقایان صحبت کنیم . بنده آمدم و مطرح کردم و چند نفر از علما و دیگران بودند ، گفتند : نمی شود ! گفتم : آقا ! اجتهاد یعنی چه ؟ ! یعنی این که مجتهد میان دو امر متعارض رسیدگی کند و یک رأی قاطع بدهد . از یک طرف ما می بینیم به حکم قرآن اسراف حرام است ، از یک طرف می گوید ذبح کن . حالا ما می بینیم که این عمل اسراف است باید چه کنیم ؟ گفتند : نمی شود و باید در اینجا قربانی کرد . رفتیم دو رأس گوسفند ذبح کردیم و بر تلفات آن جا افزودیم و آمدیم ! ایام محرّم بود که رسیدیم به کربلا و رفتیم خدمت مرحوم سید هبه الدین خدا رحمتش کند حیات داشت سلام کردیم و نشستیم آقا چشمش نمی دید . از صدا ما را شناخت و دو سه نفر از علما ، که از جنوب بودند . آقا گفتند : آقای حاج سیدغلامرضا سعیدی که جنجال داشتید راجع مذبح ؟ ! گفتم : بله ، همان عنصر کذاوکذا است . مرحوم هبه الدین پرسیدند : چیست مطلب ؟ گفتم : این است . تأملی کرد و گفت : حق با فلانی است . گفتم : لطفاً بنویسید . آقا فرمود : از ما بزرگ ترها هستند . دو یا سه سال بعد ، آقای شیخ جواد مغنیه که خودش رفته بود مکه ، در رساله الاسلام این مسأله را مورد بحث قرار داد و گفت : این لکه باید از دامن تعلیمات اسلامی شسته شود . دیگر نفهمیدیم چه شد .

این مسأله مورد ابتلا همچنان هست و امسال هم شنیدم یکی از مراجع که مشرف شدند این مسأله مورد توجهشان شده و یک اقداماتی هم کردند .

و امّا مسائل عمومی را که جناب آقای مطهری طرح فرمودند ، به عقیده بنده همان طور که جناب آقای مزینی تأیید فرمودند ، مسأله کلاس درس مکه از واجب ترین کارها است .

از چند سال پیش ، به اتفاق آقای سلیم و چند تن از رفقای دیگر ، ما هم یک جلساتی داشتیم . در حدّ توانایی مان ، مقدماتی را فراهم کردیم و حرف هایی زدیم و همین بحث مطرح شد که در تهران یک دسته از آقایان خودشان را مجهز کنند برای پنج یا شش ماه پیش از موسم حج و به علاوه ، یک رساله صحیح و تمیز و روشنی در دسترس اشخاص گذاشته شود ، یک آیین نامه ای از جهت تنظیف ، از جهت آشنایی با مقدمات حج چاپ شود و در دسترس اشخاصی که آماده می شوند برای زیارت مکه ، گذاشته شود ؛ چه در ولایات و چه در این جا . حالا به عقیده بنده ، اقدام مهم از همین جا باید آغاز شود ، بین عده ای از آقایان ، که در صلاحیت خودشان می بینند یا اولویت دارند ، این کارها تقسیم شود و برعهده کمیته ها یا کمیسیون هایی قرار داده شود که هر چند نفر از این آقایان ، یک بخشی از مطلب را بگیرند ، روی کاغذ بیاورند تا بعد به اطلاع همه برسد و برنامه موزون و مربوطی تهیه شود که همه مشکلات رفع گردد و این کار ، همان طور که آقای مطهری فرمودند ، واقعاً از وظایف اولیه هر آدم مُدْرکی است . از بلاهایی که باعث سرشکستگی و دلشکستگی است ، که انسان در مکه می بیند اشخاصی هستندکه هیچ فرقی نمی گذارند که امامزاده داود آمده اند یا مکه ! این ها وظیفه کیست ؟ !

این ها را باید پیش از موسم ، با توجه به تمام این بی اطلاعی هایی که وجود دارد ، روی کاغذ آورد و همان طورکه مرجع تقلید جزء به جزء آداب و احکام را نقل می کند ، ما هم در حد توانایی خودمان برای ارشاد مردم همه این مطالب را روی کاغذ بیاوریم و به امید خدا برنامه شود . اگر سال اول نشد ، سال دوم درست شود و دوم نشد سوم .

خلاصه ، رفع این نواقص از ضروری ترین کارهاست که به امید خدا رفع شود .

یکی از حضار : ضمن تأیید بیاناتِ کسانی که قبل از بنده صحبت فرمودند ، برای این که از جلسه نتیجه بگیریم ، پیشنهاد می کنم این مطالبی که جناب آقای سعیدی فرمودند ، مورد توجه قرار گیرد و به عقیده بنده هم ، برای نتیجه گیری لازم است که مسائل کلاسه شود و هرکس هر مسأله ای را که می تواند مطالعه کند ، انجام آن را بپذیرد و یا به قول آقای سعیدی ، کمیته ای مأمور مطالعه شود ونتیجه مطالعات آن را در زمان معین به اطلاع برسانند و نتیجه اش بعد منتشر شود .

آقای مُرتاضی : مسائلی که مطرح شد ، عموماً درست بود وبایستی روی همه فکر شود ، ولی به نظر من نقطه ضعف خیلی بزرگی که در مسأله حج وجود دارد و چشمگیر و مهم است ، همین مسأله ذبح است . البته نامنظم و نا مرتب آمدن عده ای از ایرانی ها و این که برخی برای معامله و خرید می آیند و می خواهند چند برابر خرجی که کرده اند دربیاورند و . . . هم از مسائلی است که هست که باید فکری برای این ها کرد . باید این ها را اصلاح کرد . البته این ها خیلی چشمگیر نیست ، چیزی که چشمگیر است ، همین مسأله ذبح است که باید در اولین اقدام وضع فقهی و شرعی ذبح را روشن کنیم و ببینیم منظور از ذبح چیست ؛ یعنی علما و فقهای ما این مسأله را روشن کنند که مقصود از ذبح چیست ؟ به چه صورت باید انجام شود . وقتی مقصود روشن شد ، آن وقت در اداره مطلب فکر می کنیم . مثل همین مطلبی که جناب آقای حاج سعیدی فرمودند ، می شود همان جا ذبح کرد یا آمد در وطن ذبح کرد و اگر ذبح بکنیم ، همان طور بیندازیم دور یا امکان این که در سردخانه ها نگه داریم ، به صورتی که معمول در دنیااست . بعد به تدریج به مصرف فقرا برسانیم . این صورت ها اگر روشن شود ، بقیه مطالب آسان است .

در انتقاد منتقدین ، آنچه اهمیت دارد ، همین مسأله ذبح است . اگر در مورد ذبح کار کنیم و مسأله اش روشن شود ، کار بزرگی صورت گرفته است . آن وقت امکان تشکیل سردخانه و مانند را هم اگر حل کنیم بقیه کار کوچکی است که زودتر می شود آن ها را انجام داد .

آقای معین فر : قربانی و ذبح ، مسأله ای است که صرف نظر از موضوع داخلی و ایرادهایی که می کنند ، مسأله عمومی اسلامی است والآن مواجه با تعصّبات وناراحتی های دولت سعودی هستیم ؛ یعنی مسأله ای نیست که بتوان آن را به دست شیعه کرد ؛ یعنی اگر شیعه اقدام به حل آن کند ، معلوم نیست عمومیت پیدا کند و در جهان اسلام عملی شود . امید واریم آقایان این شهامت را داشته باشند و روی این موضوع فکر بکنند وآرزو می کنیم که اگر فکری کردند به نتیجه ای برسند ومحافظه کاری که آقای سعیدی فرمودند پیش نیاید و طوری نشود که مطلب اصلاً درز نکند و همه وحشت داشته باشند از بیان اجتهادی که روی مسأله ای کرده اند .

البته اگر به فرض هم فکری بشود و اجتهاد خاصی روی موضوع انجام گیرد ، به جهت موانعی که از سوی دولت سعودی و علمای اهل سنت داریم ، نمی تواند عمومیت پیدا کند ، ولی اگر این موضوع را جمع کنیم ، با آن مطلبی که جناب آقای مزینی فرمودندکه ملاقات ها و مذاکره هایی صورت گیرد که مذبح شیعه جدا شود ، شاید این امر بتواند نمونه و الگو شود برای تمام دنیای اسلام ؛ به این شکل که مذبح شیعه جدا باشد و عده ای هم باشند که مذبح را به صورت آبرومند و تمیز درآورند و این حالت کثیفی و لجن و لاشه های روی هم انباشته را تبدیل به محیط تمیزکنند . در این صورت تعداد قربانی های شیعه محدود می شود . می توانیم وسایلی داشته باشیم و چون از نظر حیثیت اسلامی موضوع مهمی است ، سردخانه کوچکی بسازیم و . . . وضعیت آبرومندی خواهیم داشت .

بنابراین ، یک دستگاهی باشد و عده ای باشند که آن را راه بیندازند و بعد گوشت آن میان گرسنه های مسلمان دنیا توزیع شود . این شاید یک نمونه ای باشد و موجب شود بعد از هفت هشت سال زائران دیگر کشورها هم همین کار را بکنند و نیز برای دولت سعودی هم سرمشقی باشد .

آقای مطهری : بنده ضمن این که می خواهم تقاضا کنم دیگر در باره ذبح بحث نشود ، فقط عرض می کنم که با نظر آقای مهندس معین فر موافق نیستم ؛ پیشنهاد مثبتی که ایشان می کنند ، به نظر من غیرعملی است ، از دو جهت :

الف ) ازجهت فقهی ب ) از جنبه عملی ( در دولت سعودی ) .

موضوعی که ایشان گفتند ، چون تنها مربوط به ما نیست ، این عملی نیست . اولاً این فکر ؛ یعنی اعتراض به این وضعی که وجود دارد ، به جایی نمی رسد ، چون دولت سعودی است که روی این پافشاری می کند وگرنه این فکر در میان همه مسلمانان پیدا شده است . وقتی در رساله الإسلام به آن صراحت نوشته شده و اعتراض می شود ، این نماینده یک فکر است ؛ فکری که در همه جا پیدا شده ، اگر علمای شیعه ، به قول شما این شهامت را به خرج دهند و بگویند ، آقای خویی مثلاً گفته اند : « نظر من این است که می شود ذبح را در خارج قربانگاه انجام داد ، ولی من این نظر را در یک زمانی با صراحت می گویم که دیگران با ما موافقت کنند . تنها نمی گویم این حرف را ، که دیگران بگویند خیر ، این خلاف است و از این حرف ها » . اتفاقاً شیعه اگر چنین کند ؛ یعنی یک مرتبه تمام حاجیان شیعه تصمیم بگیرند آنجا ذبح نکنند ، این به عنوان اعتراض به روش سعودی تلقی می شود ؛ یعنی می گویند : از صریح قرآن استفاده می شودکه این « وَأَطْعِمُوا الْقانِعَ وَالْمُعْتَر » است . این برای « وَیذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیامٍ مَعْلُوماتٍ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَه اْلأَنْعَامِ » است . در مقابل آن ، فکری است که اصلاً تحریم می کند گوشت حیوانات را .

ما باید از گوشت حیوانات استفاده کنیم و به فقرا بدهیم . وقتی در دنیا همه چیز تغییر کرده و همان تغییرات دنیا سبب شده که یک میلیون و دویست هزار نفر در این موسم جمع بشود ، همان دنیا از این جهت هم تغییر کرده که بشود یک سردخانه با عظمتی در آنجا ( منا ) ساخته شود . باید به آن ها اعلام کنیم که شما باید این کار را بکنید و اگر نکنید ما ذبح خودمان را در منا انجام نمی دهیم . فقه به ما اجازه می دهد قربانی را در محل بکشیم . اگر یک مرتبه ، یک جمعیت بیست هزار نفری ، به عنوان اعتراض به دولت سعودی ، این کار را بکنند ، سبب می شود که تسلیم شوند و من اطلاع دارم که این کشمکش در خود دولت سعودی وجود دارد ؛ یعنی دولت سعودی الآن می خواهد این کار را بکند ، ولی فقهای سعودی خشک نظری و به اصطلاح کلّه خشکی می کنند ، همانطور که در مورد مقام ابراهیم چنین کردند .

امسال که ما مشرف شدیم ، دیدیم در پشت مقام ابراهیم ، به فاصله پنج شش متر ، شکل مقام ابراهیم را ساخته اند . از آقایی که دانشجوی ایرانی سنّی اهل لار و درکاروان بود ، پرسیدیم : جریان چیست ؟ گفت : در هر سال ، ایام حج ، در پشت مقام ابراهیم ازدحام است ؛ چون نزدیک حجرالأسود است و افراد تازه وارد ، طواف را از اینجا آغاز می کنند و نیز آن هایی که در پایان طواف می خواهند از مطاف بیرون بروند ، از اینجا خارج می شوند . بنابر این ، ازدحام جمعیت در آنجاست و مقام ابراهیم هم در آنجا واقع است . به خصوص که معلولان را هم ، که روی هودج ها سوارند ، از همانجا عبور می دهند . او مدعی بود که هرسال ، پنج شش نفر در اینجا تلف می شوند .

چند سال پیش هم ملک سعود تصمیم گرفت محل مقام را عوض کند که من اخیراً در روایت دیدم که در زمان حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) مقام اینجا ( محل کنونی ) نبوده است . به هرحال ، کسانی از مسؤولان خواستند جای مقام را عوض کنند و چند متری عقب تر بیاورند ، اما علمای عربستان مخالفت کردند و با این که جا و محل آن ساخته شده بود ، نگذاشتند جایش عوض شود . گفتند : این دیگر مقام ابراهیم نیست ، مقام سعود است و او هم مجبور شد که صرفنظر کند .

ولی اخیراً در اثر این که ناراحتی زیاد شد و به گفته آن دانشجو ، چندین نفر در آنجا تلف شده اند ، علمای سعودی تسلیم شدند .

بر سر قضیه ذبح هم ، الآن چنین کشمکشی میان دولت و علمای عربستان وجود دارد . مسلّم است که اگر چنین اقدامی از سوی شیعه صورت گیرد ، به عنوان اعتراض ، مجبور هستند که تسلیم شوند . چون می دانند که فردا مذاهب و فرق دیگر هم این کار را می کنند . من این را مفیدتر و عملی تر می دانم تا آن که مثلاً مذبحِ جدایی برای شیعه اختصاص دهند ، که اولاً خودِ این ، بوی تفرقه و جدایی می دهد و ثانیاً همان فقهایی که راجع به ذبح در مِنا اشکال می کنند ، در این جا هم اشکال می کنند .

و اما سردخانه ، روشن است که به این زودی عملی نیست که سردخانه ای در آنجا ساخته شود .

اگرآقایان مذاکرات درباره ذبح را کافی می دانند ، بفرمایند که در باره موضوعات دیگری صحبت شود . معلوم شد که موضوع ذبح برای همه حسّاس است و همه دلشان می خواهد در این مورد صحبت کنند و همه هم احساس ناراحتی می کنند . بنده دیگر عرضی ندارم .

آقای سعیدی : از موضوعاتی که بنده در سفر حج به رییس تذکره حج متذکّر شدم ، این بود که گفتم : شما در مکّه معظمه و مدینه طیبه ، سمتِ نیابت عامّه مسلمانان را دارید و خدمتگزار مسلمان ها هستید . این حکومتی که بر همه فِرَق می کنید ، حکایت حاکمیت نیست ، نیابت است . حالا ما ایجاد جنجال و خصومت نمی کنیم . بعد در ضمن سفرنامه حج هم نوشتم .

من تهدید کردم که آقا ! این خدمتگزاری شما ، به نیابت از عامه مسلمین است و این تضییقاتی که ایجاد می کنید و این حکومت قاهره ای که برای خودتان قائلید ، عاقبت روشنی ندارد و دیر یا زود منوّرانی از جهان اسلام به این فکر خواهند افتاد و به شما خواهند گفت که : آقا ! شما نایبید و خدمتگزار ، این تضییقات و اشکالات را کمتر کنید . مقصود عرض بنده این است که این مسأله را هم با کمال نزاکت و با کمال دقت نظر باید به خورد آقایان فقها و حکّام و مدیران امور سیاسی حکومت سعودی بدهیم تا متنبه شوند و متذکر باشند . این بود عرض بنده .

آقای مرتاضی : از مجموع مطالب آقایان و به خصوص از بحث اول ، که آقای مطهری این جا طرح فرمودند ، می شود این نتیجه راگرفت که به طورکلی اشکالات ما سه نوع است :

1 . اشکالاتی که بیشتر متوجه فقها می شود ، که در صلاحیت آن ها است بنشینند و مسائلی را که پیش آمده ؛ مانند ذبح ، حل بکنند که منحصر به ذبح تنها هم نیست . گاهی بعضی مسائل که مشکلات را بیشتر می کند به فقه شیعه مربوط می شود تا اهل سنت ؛ مانند طواف که ما می گوییم ازکعبه سیزده متر بیشتر نباید فاصله بگیریم ، درحالی که آن ها اجازه می دهند بیش از این باشد . اگر همه طبق فتوای شیعه عمل کنند ، چه می شود ! حال در نظر بگیرید ده سال یا بیست سال دیگر را که جمعیت شاید چند میلیون شود ! تقریباً غیر ممکن می شود ؛ یعنی دیگر قابل عمل نیست و همین طور در مسائل دیگر .

بنابراین ، بنده پیشنهاد می کنم آقایانی که دراین کار تناسب و خبرگی بیشتری دارند و تماس بیشتری می توانند با آقایان بگیرند ، این مسأله را به عهده بگیرند و تعقیب کنند و تک تک آقایان را اگر می شود ملاقات کنند . اگر می شود جلسه ای تشکیل دهند و آن ها را به یکجا دعوت کنند و این مسائل را در حضور همه مطرح کنند . معلوم است که اگر تعقیب نشود ، همان طورکه جناب آقای مزینی و جناب آقای سعیدی فرمودند ، گفته می شود و بعد همینطور می ماند و از بین می رود ؛ یعنی افرادی مسؤولیت قبول بکنند و تعهّد کنند که این مسأله را به این شکل از طریق افرادی که باید حل بشود به نتیجه برسانند .

2 . برخی مسائل هست که مربوط به حکومت ها است ؛ حکومت ایران و حکومت سعودی . نظیرش در این جا اشاره شد ؛ مثلاً بنده وقتی در اولین سفر که در خدمت آقای مطهری بودیم و مشرّف شدیم به منا ، البته الآن می گویند کمی بهتر شده است گرچه در فیلم یک چیز دیگر دیدیم . حالا شاید در فیلم خیلی معلوم نیست چون فیلم است . روز سوم دریکی از خیابان های منا ، بنده پایم را که بلند می کردم می خواستم بگذارم روی زمین ، جا پیدا نمی کردم ، و می گذاشتم روی مدفوع یا حدّ اکثر روی لاشه گوسفند ! بسیارکثیف شده بود و واقعاً تأسف انگیز بود برای ما . ماکه به حساب مهندسی می دانیم ، من فکر می کنم اگر یک سال ، نفری ده تومان از همین حجاج بگیرند ، که یک میلیون نفر هستند ، ده میلیون تومان می شود و با ده میلیون تومان می شود منا را آباد کرد و این کار عملی است . مردمی که آنجا می آیند ، پول خرج می کنند . با حساب ما بیش از پنج هزار تومان و بعضی خیلی بیش از این ها هزینه می کنند ، ده تومان که رقمی نیست و افراد ، حتی آن هایی که خیلی ضعیف هستند و مال خود آنجا هستند ، با سهولت می توانند این پول را بدهند . بنابراین ، مسائلی که به دولت ها مربوط می شود ، دولت ها هم صلاحیت دارند و هم قدرت دارند که این کار را بکنند . این ها را فقط آن ها می توانند انجام دهند . ما تنها می توانیم این را تعقیب کنیم و بخواهیم از دولت ها و به صورت برنامه ای به ایشان بدهیم و بگوییم این مشکلات شما است .

مثلاً یکی از آن ها رمی جمره بود که بنده خودم در سفر اول ، وقتی لحظه اول وارد شدم ، دیدم که دو تا حوله یک نفر افتاده و فریاد می زد یک حوله به من بدهید . لخت هستم ! کفش خودم لحظه اول رفت بعد یکی از دوستان را دیدم که سرش خون آلود بر می گردد ! وقتی از رمی برگشتم ، فکر خانمم و مادرم بودم که این ها را چه کنم ؟ !

این مشکلات را می شود با یک برنامه ریزی ، با نصب میله هایی درست کنند . با صف از یک جا بروند از جای دیگر برگردند . صد نفر بی نظم تأثیر ازدحام هزار نفر را دارد . این ها مطالبی است که ما الآن داریم می گوییم ، اگر ده سال دیگر جمعیت بشود ده میلیون نفر چه می شود ؟ ! اصلاً عملی نیست .

3 . مسأله سوم رفتاری است که با حجاج ما داشتند و حالا هم تا حدّی هست . متأسفانه بسیار زشت و زننده وتحقیرآمیز بود درسال های گذشته ، خیلی بدتر هم بوده که خوشبختانه الآن وضع خیلی بهتر شده است . در فرودگاه افراد را می آوردند جلو آفتاب و نگه می داشتند وشنیدم از پس گردنشان می گرفتند و پرت می کردند توی هواپیما ؛ هواپیمایی که صندلی نداشت . کاری نداریم که عده ای به این سفر می روند درحالی که اعتقاد ندارد ، ولی با وجود این ، من فکر می کنم رفتنشان بهتر از نرفتن است . بالاخره محیط مذهبی است و سفر مذهبی اثر روانی دارد ، ولی باید تغییراتی داده شود و اصلاح شود . یکی از دوستان من توصیف می کردکه یکی از میهمانداران هواپیما از بستگان ما است و او می گفت : من وقتی در هواپیما پذیرایی می کردم ، در همین سال گذشته ، دیدم یک آقای خیلی لاغر نشسته روی صندلی ، وقتی رفتم کمربند صندلی اش را ببندم ، دیدم نمی شود از بس کلفت است ! تعجب کردم ، گفتم : آقا ! شما به این لاغری ، چطور کمربند به کمرتان نمی رسد ؟ ! بعد متوجه شدم سیزده تا کت روی هم پوشیده است ! کت های کهنه را از جده کمی ارزان خریده که در ایران بفروشد و این وضع خیلی زشت را به وجود آورده . از این نمونه ها زیاد است . آن کلاسی که پیشنهاد شد برگزار شود ، به این منظور است که ما این را اعلام کنیم . امکانات زیاد و کلاس ها گسترده شود و بعد گفته شودکه لازم نیست زیاد طول بکشد . ده پانزده روز بیشتر نیاز نیست آن جا باشند . ضمن این که تعلیم می دهند که چه برنامه ای آنجا دارند ، تذکر بدهند که این کارها را نکنید زشت است . مسافرتی که انسان این همه رنج را تحمل می کند ، حالا اگر یک کت نخرد چه می شود ! ممکن است کمی ارزان باشد و سودی بیاورد ، ولی از آن بگذرید ، به خاطر این که آبروی مسلمین را حفظ کنید . بنده فکر می کنم این سه موضوع را اگر از همدیگر جدا کنیم ، شاید بتوانیم نتیجه بگیریم .

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است