در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: کتاب روش :: تابستان و پاییز 1383، پیش شماره 2 و 3، ؛


17. بهره گیری از نظریات نوین علمی

استاد در بعضی موارد از برخی نظریات علمی در تأیید و یا فهم اشاره های علمی قرآن بهره برده است، ولی سعی دارد آیات را تحت الشعاع مسایل علمی قرار ندهد، به طوری که مبنای استنباط شود؛ آن گونه که بعضی مفسران مانند «طنطاوی» و «عبده» کرده اند یاگاه در «تفسیر نوین» و «پرتوی از قرآن» دیده می شود که مورد انتقاد استاد نیز هست. استاد می نویسد:

یک سلسله مسایل دیگری پیش می آید که در آنها باید از متخصصین دیگر استمداد کرد و آنها در این زمینه ها بحث هایی کرده اند...مسایلی که قرآن در باب طبیعت و به اصطلاح در طبیعیات آورده است، درباره باد بحث کرده، درباره باران بحث کرده، درباره زمین بحث کرده، دربار آسمان بحث کرده، درباره حیوانات بحث کرده است. البته در این قسمت مفسرین قدیم کم و بیش بحث کرده بودند، ولی علمای جدید از وقتی که علوم طبیعی پیشرفت خوب و نمایانی کرده است، بیشتر در این مسایل قرآن دقت کرده اند.

تفسیرطنطاوی بیشتر کوشش اش این است که طبیعیات قرآن را با توجه به طبیعیات جدید روشن کند و ثابت نماید که آنچه قرآن در این زمینه ها گفته است با آنچه که علم تدریجا کشف می کند منطبق است یا لااقل منطبق تر است... طنطاوی بالخصوص ممکن است خیلی از حرف هایی که او گفته صددرصد قابل قبول نباشد... همین کتاب باد و باران آقای مهندس بازرگان من یک دور مطالعه کردم به نظرم خیلی فوق العاده آمد، یعنی خودش کشف یکی از اعجازهای قرآن در مسایل طبیعی است.(70)

استاد همچون علامه طباطبایی معتقد است که:

قرآن برای همه طبقه ها و گروه ها معجزه است، برای سخن سنجان از نظر بلاغت، برای حکما از نظر حکمت، برای دانشمندان از نظر جنبه های علمی، برای جامعه شناسان از نظر جهت اجتماعی، برای قانون گذاران از نظر قوانین عملی، برای سیاستمداران از نظر حقایق سیاسی، برای هیأت های حاکمه از نظر سیره حکومت، و سرانجام برای همه جهانیان از نظر اموری که به آن دسترسی ندارند، مانند علوم غیبی و پرهیز از ناهمگونی در سخن ها و قانون ها و علم ها.(71)

18. رویکرد قرآنی در زمینه مباحث اجتماعی

استاد به طور مشخص و آشکار، قرآن رادر عرصه زندگی و عینیت جامعه مطرح می نمود و همین موجب نفوذ و جاذبه سخنان ایشان و کاربردی بودن آن شده بود، و از طرف دیگر به ویژه در پی اثبات توانایی دین در ارایه راهکارهای زندگی و نظام اجتماعی بود. بررسی موضوعاتی چون جامعه و تاریخ، اصالت فرد یا جامعه، حقوق زن در اسلام، مسأله حجاب، تعلیم و تربیت در اسلام، امدادهای غیبی در زندگی بشر، انسان و سرنوشت، تکامل اجتماعی انسان، علل گرایش به مادی گری، نظری به نظام اقتصادی اسلام و ده ها مقاله و کتاب در زمینه های اجتماعی، جهت گیری کار استاد را به خوبی نشان می دهد و به طور کلی باور استاد بر این است که:

دامنه معارف و مقررات اسلامی به همه پهنه شئون زندگی بشر کشیده شده.(72)

وی بر همین مبنا می نویسد:

اسلام... مکتبی جامع و واقع گراست در اسلام به همه جوانب نیازهای انسانی اعم از دنیایی یا آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی و فکری یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجه شده است.(73)

استاد در جای دیگر اسلام را به عنوان دین زندگی گرا می داند و می نویسد:

اسلام یک دین زندگی گراست نه زندگی گریز، لهذا با رهبانیت به شدت مبارزه کرده است «لا رُهْبانیة فی الاسلام» در جامعه های کهن همیشه یکی از دو چیز وجود داشت یا آخرت گرایی و زندگی گریزی... یا زندگی گرایی و آخرت گریزی... اسلام آخرت گرایی را در متن زندگی گرایی قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگی و مسؤولیت های زندگی دنیایی می گذرد... مقررات اسلامی ماهیت اجتماعی دارد؛ حتی در فردی ترین مقررات از قبیل نماز و روزه چاشنی اجتماعی در آنها زده شده است.(74)

استاد در تفسیر آیه «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّنات و أنْزَلْنا مَعَهُم الکتاب و المیزان لِیَقُومَ النّاسُ بالقسط»(75)تفسیر و دیدگاه ابن سینا در این مورد را نادرست می داند و می نویسد:

آنچه از بیان شیخ بوعلی سینا استفاده می شود این است که دعوت به معرفة اللّه و تذکار حق و قیامت و حتی تشریع عبادات همه به منظور تأمین زندگی عادلانه اجتماعی است... که اگر لزوم زندگی عادلانه اجتماعی نمی بود بعث رُسُل و اِنْزال کُتب نمی شد.(76)

اصطلاحا این دیدگاه دنیاگرایانه است و در برابر دیدگاهی که آخرت گرایانه است، قرار دارد.

استاد همچون علامه طباطبائی رحمهم الله و امام خمینی رحمهم الله و... با دیدگاهی جامع گرایانه از دین دفاع می نماید.

19. بیان دیدگاه های گوناگون و منطق مخالفان

استاد در مباحث و موضوعات گوناگون به بررسی دیدگاه های گوناگون حتی مخالفان می پرداخت و آنها را نقد و بررسی می کرد. مثلاً در مورد انسان و اصالت فرد یا جامعه می نویسد: آیات کریمه قرآن نظریه سوم را تأیید می کند؛ یعنی هم اصالت فرد و هم اصالت جامعه را می پذیرد. و درباره آیه 34 سوره اعراف: (وَ لِکُلّ أمّةٍ أَجَلٌ فإذا جاءَ أجَلَهُم لایَستأخرون ساعةً و لایستقدمون) می گوید: در این آیه سخن از یک حیات و زندگی است که لحظه پایان دارد و تخلف ناپذیر است، نه پیش افتادنی است و نه پس افتادنی و این حیات به امت تعلق دارد و نه به افراد. در جای دیگر قرآن مرگ و حیات را به فرد انسان هم نسبت می دهد.(77)

در مورد اذن می نویسد، سه دیدگاه درباره اذن الهی در نظام تکوین وجود دارد:

یکی بدون توجه به نظام حکیمانه اسباب و مسببات (جبر). دیگری براساس فقط نظام اسباب و مسببات (تفویض)، و سومی بر اساس «امر بین الامرین»؛ نه اینکه علل و اسباب دخالت ندارد و نه اینکه صوری است که خدا بخواهد و نخواهد، کار انجام شود.(78)

در مقوله تسبیح موجودات می نویسد:

دو دیدگاه در مورد تسبیح وجود دارد، در ذیل آیه از سوره نور (یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّموات و الأرض و الطّیْر صافّات کلّ قد عُلم صَلاتُه و تَسْبیحُه و اللّه علیکُم بما یفعلون) این سلسله آیات، یعنی تسبیح همه موجودات در عالم مجموعا دو گونه تفسیر شده است:

تفسیر اول، تفسیر حکیمانه است. حکیم ابونصر فارابی تسبیح موجودات را با زبان حال بیان کرده و می گوید: «صلّت السَّماءُ بِدَوَرانِها و الاَرْضُ بِرُججانِهِ و الْمَطَرُ بِمطلانِه». گردش آسمان، نماز آسمان است. زمین که تکان می خورد تکان خوردن زمین، نماز زمین است. باران که می ریزد ریزش باران، نماز باران است.

تفسیر دوم، تفسیر عارفانه است که آن طور نمی گوید، می گوید: انسان های عادی تسبیح موجودات را نمی فهمند و این تسبیح به زبان قال است... داود، گوش دیگری داشت که به باطن و ملکوت اشیاء راه پیدا کرده بود. پیامبر اسلام (ص) نیز چنین بود و بعضی بزرگان گاه چنین حالاتی داشته اند.(79)

همچنین دیدگاه های گوناگون در مورد تفسیر «اللّه  نُوُر السَّموات و الاَرْض» آورده است. در مورد حروف مقطعه نظریات گوناگون مانند نظریه تأویل، نظریه اشاعره، نظریه سوم و نظریه علامه طباطبایی را آورده است. در مورد منشأ مذهب نظریه فویر باخ، نظریه اگوست کنت واسپنسر، نظریه راسل، نظریه مارکس و... را بیان و نقد و بررسی می نماید.(80)

استاد، شجاعت طرح نظرات مخالفان و پاسخ به آنها را از خود قرآن آموخته است. در این مورد می نویسد:

از شجاعت های قرآن، یکی منعکس کردن منطق مخالفین از کفار و منافقین است و زیاد هم هست.(81)

ایشان معتقد است؛ مخالفان نه تنها باید نظرات خود را ابراز نمایند، بلکه باید ما خود به دنبال شبهه شناسی باشیم.

من بر خلاف بسیاری از افراد از تشکیکات و ایجاد شبهه هایی که در مسایل اسلامی می شود با همه علاقه و اعتقادی که به این دین دارم به هیچ وجه ناراحت نمی شوم، بلکه در ته دلم خوشحال می شوم، زیرا معتقدم و در همه عمر خود به تجربه مشاهده کرده ام که این آیین مقدس آسمانی در هر جبهه از جبهه ها که بیشتر مورد حمله و تعرض واقع شده، با نیرومندی و سرفرازی و جلوه و رونق بیشتری آشکار شده است... بگذارید بگویند و بنویسند و سمینار بدهند و ایراد بگیرند تا بدون آنکه خود بخواهند، وسیله روشن شدن حقایق اسلامی گردند.(82)

استاد مانند این سخن را در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و امواج مخالفت های فراوان نگاشته، می نویسد:

هر وقت جامعه از یک نوع آزادی فکری و لو از روی سوء نیت برخوردار بوده است این امر به ضرر اسلام تمام نشده، بلکه در نهایت به سود اسلام بوده. اگر در جامعه ما محیط آزاد برخورد آراء و عقاید به وجود بیاید به طوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف هایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آراء و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هر چه بیشتر رشد می کند... والاّ اگر جلوی فکر را بخواهیم بگیریم، اسلام و جمهوری اسلامی را شکست داده ایم.(83)

20. مطالعات گسترده میان رشته ای

یکی از نکات مهم در سیره علمی و تفسیری استاد مطهری مطالعات گسترده میان رشته ای است که نه تنها زمینه بررسی های تطبیقی را فراهم می آورد بلکه نگاه های تازه در طرح مسایل نوین و حل شبهات و سؤالات دینی را به دست می دهد.

استاد در زمینه های گوناگون مرتبط با دین شناسی به مطالعه ضابطه مند جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصادی، حقوقی، فلسفی، تاریخی، و حتی علوم تجربی پرداخته است.

در عرصه روش شناسی تحقیق پژوهشگران جدید افزون بر شیوه های تاریخی، توصیفی، تجربی و...که تاکنون بر سر زبان ها بوده است و می توان همه آن ها را با نگاه «حصرگرایی روش شناختی» مورد ارزیابی قرار داد از روش «مطالعه میان رشته ای» سخن به میان آورده اند.(84)

اگر در تحلیل مسایل فقط به دانش خاصی توجه نموده و از دیگر علوم و روی آوردها غفلت نماییم به حصرگرایی روش شناختی دچار شده ایم و این حصرگرایی، گرفتن وجهی از وجوه گوناگون یک مسأله به جای کنه و حقیقت و تمام آن خواهد بود و با توجه به اینکه حقایق دین اضلاع و ابعاد گوناگون و ذو وجوه می باشند، حصرگرایی در شناخت آنها سبب محروم شدن محقق از هویت و حقیقت آن می گردد و موجب قشرگرایی و بخش نگری می شود. مطالعات میان رشته ای مبانی و یافته های متعددی را فرا روی محقق می گذارد، و محقق از مبانی متعدد و رهیافت های گوناگون در یک مسئله بهره می برد. البته منظور، التقاط شیوه ها و مبانی نیست و یا صاحب نظر شدن در رشته های گوناگون نیست که آثار سوء آن بیش از حصر گرایی روش شناختی است.

اطلاعات گسترده از علوم شرط لازم مطالعه میان رشته ای است اما شرط کافی، وجود روش منطقی و مدون در بارور ساختن اطلاعات مختلف است.

مطالعات میان رشته ای، کثرت گرایی روشمند است و براساس آن محقق تنها در مقام جمع آوری اطلاعات و آرا نیست بلکه اطلاعات و آرای مختلف را با نگرشی جامع و روشمند در تصرف و ترکیب می گیرد. تا با توجه و اشراف بر آنها به دیدگاهی ژرف تر برسد.(85)

21. طرح سوالات و فعالیت ذهنی در بهره گیری از قرآن

کمیت و کیفیت بهره از قرآن بستگی به سؤالات و فعالیت ذهنی مفسر دارد و با توجه به اینکه با تغییر شرایط زمانی و مکانی سؤالات جدیدی مطرح می شود و برای نیازهای جدید پاسخ های جدید لازم است. به ویژه با پیشرفت رشته های گوناگون علوم انسانی سؤالات تخصصی تر مطرح می شود.

استاد بر مبنای سؤالات خاص خود موضوع شناسی خاصی از قرآن دارد. به عنوان نمونه می نویسد:

قرآن خدا را چگونه می شناسد؟... دید قرآن درباره جهان چگونه است؟... آیا جریان عالم را براساس یک سلسله سنن و نوامیس می داند؟... آیا قرآن درباره انسان با خوش بینی سخن می گوید یا دید منفی و بدبینانه ای نسبت به او دارد؟ آیا انسان را حقیر می شمارد یا برای او کرامت و عزت قایل است؟... آیا قرآن برای جامعه انسانی شخصیت و اصالت قایل است یا اینکه حرفا فرد را اصیل به حساب می آورد؟ آیا جامعه از دید قرآن حیات و مدت و ترقی و انحطاط دارد؟...نظر قرآن درباره تاریخ چیست؟ نیروهای محرک تاریخ از نظر قرآن کدامند؟.... قرآن پیامبر را چگونه معرفی می کند؟.... قرآن خود را چگونه معرفی می کند؟(86)

اساسا رسالت دفاع از دین که استاد برگزیده بود، پاسخ به سوالات و شبهات درون دینی و برون دینی می باشد که در متن اصلی کار ایشان قرار گرفته بود.

22. زنده بودن کارهای تفسیری استاد

پویایی و حیات بررسی های تفسیری استاد به دلایل گوناگون بود؛ از جمله اینکه استاد درد دین داشت، او فقط محققی نبود که بدون توجه به انجام وظیفه و رسالت دینی کارهای علمی انجام دهد، توجه به نیازهای زمان، شناخت سؤالات و شبهات زمان،شناخت نسل جوان و زبان او و ارتباط با تحصیل کرده های مسلمان در دانشگاه و محیط آن روز، از ویژگی های بارز ایشان بود.

استاد نه تنها از شبهات و پرسش ها ناراحت نمی شد، بلکه خود به دنبال شبهات جدید بود، بیشتر شبهات برون دینی از جانب تحصیل کرده ها و روشنفکران بود و اغلب شبهات درون دینی توسط حوزویان متحجر و سنتی های جامعه مطرح بود. استاد خود می نویسد:

من مکرر در نوشته های خودم نوشته ام، من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند متأثر نمی شوم هیچ، از یک نظر خوشحال هم می شوم، چون می دانم پیدایش اینها سبب می شود که چهره اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند.(87)

دفاع عقلانی در پاسخ به همه آنها شیوه عمومی استاد بود، آنچنان که سیره امامان علیه السلام با مخالفان فکری خود چنین بوده است. لازمه این حضور و توجه به سوالات و شبهات جدید و نو، زنده بودن و پویایی آثار اندیشمند و اهل قلم است که آثار تفسیری و قرآنی استاد مطهری به همین دلیل همواره پویاست.

23. تأثیر پذیری از تفسیر المیزان

استاد فوق العاده تحت تأثیر علامه طباطبایی رحمهم الله است، در همه آثار تفسیری خود بارها از تفسیر ایشان، شاهد، نمونه و تحلیل می آورد و حتی مدعی است آنچه فهمیده، از تفسیر المیزان دریافت نموده است. استاد خود در مورد شخصیت علامه چنین اظهار نظر می کند:

علامه طباطبایی رحمهم الله مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند... این مرد واقعا از خدمت گزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است... او کسی است که هم شخصیت اسلامی دارد تنها شخصیتش، شخصیت شیعی نیست و هم شخصی علمی جهانی.

و در مورد تفسیر المیزان چنین می نویسد:

کتاب تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است. این تفسیر از جنبه های خاصی... بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است.(88)

شاید بتوان استاد مطهری را تنها شاگرد علامه طباطبایی دانست که سعی کرده به صراحت و مستقیم و گاه غیر مستقیم، علامه طباطبایی، دیدگاه ها و تفسیر گران سنگ المیزان را معرفی نماید. یکی از استادان قرآن پژوه در این باره می گوید:

علامه مطالب بسیار نو و تحقیقات بسیار عمیق و عالی در این تفسیر مطرح کرده اند. نمی خواهم به کسی جسارت کنم، ولی شاگردان شاخص ایشان یا نفهمیده اند و به مطالب ایشان نتوانسته اند برسند، یا کوتاهی می کنند و هر یک از این دو دارای اشکال است.(89)

به نمونه های اندکی از ارجاعات استاد به تفسیر المیزان توجه کنید. استاد در داستان قضاوت داود در سوره ص آیه 23 تا 26، جریان قصه عشق داود به زن اوریا را ساخته یهود می داند و می نویسد:

اینجا من همان مطلبی را عرض می کنم که علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان فرموده اند، اگر چه بیان ایشان را چون در سطح بالا است نمی توان به سادگی گفت. ایشان می گویند: اولاً قضیه مسلم نیست که آنها فرشته بوده اند، و بر فرض اینکه فرشته بوده اند تمثّل فرشته بوده اند و تمثّل فرشته غیر از این است که در عالم مادی افرادی بر داود وارد شوند. ایشان می فرمایند: این مسأله که ما وظیفه داریم راست بگوییم و دروغ نگوییم مربوط به این است که در عالم مادی و عینی دو موجود در مقابل داود می آمدند و سخن شان را می گفتند و دروغ می گفتند، ولی مسأله تمثل، مسأله دیگری است، تمثل یعنی حقیقتی به صورت دیگر ظهور پیدا کند، نظیر رؤیای صادقانه. در رؤیا که تمثّل است صدق و فسق به این معنی راه ندارد.(90)

در جای دیگر در مورد اینکه آیا پیامبران و رسول اکرم برای رسیدن به اهداف خود از ابزار و وسایل نامقدس استفاده کرده اند یا خیر می نویسد:

آیا این کارها درست است که انسان برای هدف مقدس از وسایل نامقدس استفاده بکند؟ نه این کار غلط است.... تفسیر المیزان... همین مطلب را ذکر کرده اند که هرگز انبیاء در سیره و روش خودشان برای رسیدن به حق از باطل استفاده نمی کنند و برای رسیدن به حق، از خود حق استفاده می کنند.(91)

در جای دیگر در تفسیر آیه (إنّ اللّه  لَیْسَ بِظلاّم لِلْعَبید) می نویسد:

وجه صحیحش همان است که علامه طباطبایی دامت برکاته در تفسیر المیزان می فرمایند... خدا، یا عادل است یا ظلام... چون اگر العیاذ باللّه  قانون عالم بنایش بر ظلم باشد دیگر شامل یک فرد بالخصوص و یک کار بالخصوص نیست، شامل همه چیز است.(92)

در جای دیگر می نویسد:

نکته ای علامه طباطبایی ذکر کرده اند و نکته خوبی هم هست و آن این است:

مسأله ای که فوق العاده نظر را جلب می کند این است که چطور است که منافقین تا پیغمبر اکرم زنده هستند تحریکات می کنند، ولی پیغمبر که از دنیا می رود و دوره خلافت خلفا می رسد دیگر نامی از این منافقین نیست؟.. آیا پیغمبر از دنیا رفت یک مرتبه بی دین ها مؤمن واقعی شدند و یا اینها در دوره خلافت، منافع خودشان را تأمین یافته دیدند و از این جهت صدایشان خوابید؟(93)

و در جای دیگر می نویسد:

بعضی مفسرین و نه همه آنان خیال کرده اند که دو آیه با هم منافات دارند و یکی را ناسخ دیگری دانسته اند (یا اَیُّها الَّذین امَنوا اتَّقوا اللّه  حقّ تُقاته» و «فَاتَّقُوا اللّه  ما اسْتَطَعْتُم) که آیه دوم را ناسخ اولی دانسته اند... همانطور که بعضی از مفسرین مخصوصا صاحب تفسیر المیزان می فرمایند، این سخن درست نیست... آیه اول، ناظر به این است که تقوای هر چیزی متناسب باخود آن چیز است... در آیه دوم کیفیت تقوای الهی است هر مقدار نیرو دارید صرف تقوا کنید.(94)

24. استفاده از شعر و تمثیل

استاد در جای جای آثار تفسیری خود از اشعار شاعران بزرگ بهره برده است. او خود شعرشناسی دقیق است. کتاب «تماشاگه راز» که درباره اشعار حافظ است، نشان دهنده روح لطیف و ذوق عرفانی استاد است.

از جمله از زبان مولوی، اللّه  را از وله و عشق دانسته می نویسد:

صد هزاران عاقل اندر وقت درد

جمله نالان پیش آن دیّان فرد

بلکه جمله ماهیان در موج ها

جمله پرندگان در اوج ها

بلکه جمله موج ها بازیکنان

ذوق و شوقش را عیان اندر عیان(95)

و درجای دیگر از مثنوی مولوی می آورد:

ما در بت ها بت نفس شماست

چونکه آن بت مار و این بت اژدهاست

آهن و سنگ است نفس و بت شرار

آن شرار از آب می گیرد قرار

سنگ و آهن ز آب کی ساکن شود

آدمی با این دو کی ایمن شود(96)

در جای دیگر از مولوی می آورد:

زانکه از قرآن بس گمره شدند

زین رسن قومی درون چه شدند

مر رسن را نیست جرمی ای عنود

چون ترا سودای سِرّ بالا نبود(97)

و یا از شعر حافظ مصداق برای مرگ مطلوب می آورد.

ای خوش آن روز کزین منزل ویران بروم

راحت جان طلبم و زپی جانان بروم(98)

و یا برای حرف سید جمال که مسلمانان حجاب اسلام هستند، تأییدی از حافظ می آورد:

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز(99)

و جای دیگر از زبان حافظ می گوید:

می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند

به عذر نیم شبی خیز و گریه سحری(100)

25. معرفی کتاب ها و شخصیت های متناسب با موضوعات بحث

استاد در ضمن تفسیر خود رغم اینکه سخنرانی بوده است؛ کتاب یا شخصیت متناسب را معرفی و معمولاً مختصری از زیست نامه او را بیان می کنند. همانند آنچه در مورد حضرت آیة اللّه خویی می آورد:

همین حضرت آقای خویی که الان مرجع تقلید هستند، ایشان مدتی در نجف درس تفسیر شروع کردند و یک جلدش هم از چاپ بیرون آمده به نام البیان که یک مقدمه ای است این کتاب نشان می دهد این مرد چقدر در این کار استعداد دارد، ولی ای کاش ادامه می دادند ولی ادامه نداند...یکی از علمای تهران وقتی با ایشان صحبت کرده بود، گفته بود دیگر نمی توانم، دارم از بین می روم. طلبه های فاضلی که تا دیروز به درس من می آمدند دیگر نمی آیند. از ایشان پرسیده بود پس آقای طباطبایی چطور در قم این کار را کردند؟ ایشان پاسخ داده بود: ایشان تضحیه کردند یعنی خودشان را قربانی کردند.(101)

و درجای دیگری می نویسد:

شیخ جواد بلاغی که ظاهرا آذربایجانی است... کار عمده ای که کرد این بود که در زمینه مذاهب اهل کتاب مانند یهودیت و مسیحیت کار کرد و به زبان های اصلی مثل زبان عبری و زبان سریانی آشنا شد... به مجامع مسیحی ها می رفتیم و من تعجب می کردم وقتی با آنها به زبانهای عبری و سریانی... صحبت می کرد و بر کتاب هایشان از خود آنها بیشتر مسلط بود... کتاب الهدی الی دین المصطفی را نوشته.(102)

و در جای دیگر می نویسد:

کتاب مرآة الاسلام طه حسین، طه حسین مصری بود که کور بود. از بچگی (شش هفت سالگی) در اثر آبله کور شده بود. بعد مکتب و مدرسه رفت، در علوم قدیمه شاید در الازهر مقداری تحصیل کرده بود و بعد سالها اروپا بود. بعد برگشت به مصر و در دنیای عرب درخشید بعد به وزارت فرهنگ مصر هم رسید و خانمش گویا یک زن فرانسوی بود که مطالب را برایش می خواند و همکارش بود. کتاب های آخرش کتابهای دوران پختگی اوست و در اواخر عمرش گرایش اسلامی عمیق و شدیدی پیداکرده بود یکی همین مرآة الاسلام است.(103)

26. توجه به امدادهای غیبی

براساس بینش اسلامی که یک حقیقت تجربی نیز می باشد. هر اندازه انسان از طهارت روحی و نفسانی برخوردار باشد به همان میزان در درک و فهم حقایق موفق تر خواهد بود. از طرف دیگر امدادهای ویژه الهی به عنوان حقیقت دیگر تأثیرگذار است. استاد در این مورد می نویسد:

اینکه زندگی انسان اگر مقرون به حق جویی و حقیقت خواهی و اخلاص و عمل و کوشش باشد مورد حمایت حقیقت قرار می گیرد و از راه هایی که بر ما مجهول است دست غیبی ما را تحت عنایت خود قرار می دهد. یکی از انواع مددهای غیبی الهامات و اشراقاتی است که احیانا به دانشمندان می شود... .(104)

در ادامه استاد به کتاب «انسان موجود ناشناخته» دکتر الکسیس کارل اشاره نموده و از قول او می نویسد:

به یقین اکتشافات علمی تنها محصول و اثر فکر آدمی نیست، نوابغ علاوه بر نیروی مطالعه و درک قضایا از خصایص دیگری چون اشراق و تصور خلاقه برخور دارند. بوسیله اشراق چیزهایی راکه بر دیگران پوشیده است می یابند.(105)

استاد در مورد تفسیر المیزان و علامه طباطبایی رحمهم الله می نویسد:

المیزان همه اش با فکر نوشته نشده است. من معتقدم که بسیاری از این مطالب الهامات غیبی است.(106)

بررسی ویژگی های تفسیری استاد علامه مطهری رحمهم الله نیاز به بررسی مجموعه آثار ایشان و شناخت زوایای فکری، روحی، معنوی و اجتماعی این شخصیت سترگ دارد که مجالی بیش از این را می طلبد.

سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که شهید شد و روزی که برانگیخته شود.

مقالات مرتبط:

درآمدی بر روش شناسی تفسیری استاد مطهری بخش اول

پی نوشت:

70- آشنایی با قرآن، ج 3، ص 61 به بعد.

71- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج 1، ص 60.

72- مجموعه مقالات، ص 73.

73- مجموعه آثار، ج 2، ص 63.

74- مقالات فلسفی، ج 2 ص 109.

75- سوره حدید، آیه 25.

76- مقالات فلسفی، ج 2 ص 159.

77- جامعه و تاریخ، ص 20 به بعد.

78- آشنایی با قرآن، ج 7، ص 163 به بعد.

79- همان، ج 4، ص 169 به بعد.

80- همان، ص 97.

81- حماسه حسینی، ج 3، ص 21.

82- نظام حقوق زن در اسلام، ص 232.

83- پیرامون انقلاب اسلامی، ص 134.

84- فرامرز قرا ملکی، احمد، روش شناسی مطالعات دین، ، ص 321 به بعد.

85- همان، ص 331.

86- آشنایی با قران، ج 2 1، ص 33 و 32 و 31.

87- پیرامون انقلاب اسلامی، ص 4 و 63 و 134.

88- حق و باطل، ص 7 و 86.

89- فصل نامه پژوهش های قرآن، ص 10 9، ص 270.

90- سیره نبوی، ص 76.

91- همان، ص 122 به بعد.

92- آشنایی با قرآن، ج 3، ص 124.

93- همان، ج 7، ص 106.

94- همان، ص 187 و 188.

95- همان، ج 2 1، ص 82 و 81.

96- همان، ص 106.

97- همان، ص 130

98- همان، ج 7، ص 71.

99- همان، ص 24.

100- همان، ج 9، ص 25.

101- همان، ج 7، ص 15.

102- همان، ج 5، ص 213.

103- همان، ص 16.

104- امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 72 و 77.

105- همان، ص 79.

106- یادنامه علامه طباطبایی، ص 200.


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است